پیامک

سلام

کلمه همسفر شهدا را به شماره زیر ارسال کنید ،داستان وشوخ طبعی ها و.........  جبهه  را دریافت کنید.

ضمنا پیام ها رایگان است

30002240001111


بی ربط با وبلاگ اما مهمتر از هر چیزمهم دیگری...

توجه                                                                                                                                      توجه
برای علی کوچولو دعا کنید....

اسمش علیه،2سالشه طفلی...

چشم چپش نابینا شده....به خاطر تومور چشمی بدخیم دکترا

گفتن باید آب زیر چشمشو بکشیم والا میزنه به مغزش و....

زبونم لال میکشش،اما اگه آب زیر چشمشُ بکشن فاتحه ی

صورتش خونده میشه...

رفقا،خواهرا،برادرا،عاجزانه ازتون التماس میکنم واسه

شفای این طفل معصوم دعا کنید...

به قرآنقسم راه دوری نمیره،ممنون میشم اگه

"همتون"باز هم نشر کنید تا افراد بیشتری دعا کنن واسش

خداییش دعا کنید بچه ها و بزارید تو وبتون بعد چند وقت 

اگه خواستید پاکش کنید،خیلی خود خواهیه اگه به خاطر

اینکه به وبلاگمون ربطی نداره،غمگینه یا که قشنگ نیست

نزاریمش و یه بچه 2ساله رو از دعاهای بقیه محروم کنیم...

شاید خدا دعاهامون رو برآورده کنه و زندگی یه

آدم متحول بشه،خواهشا...

منبع: وبلاگhttp://2looove.blogfa.com/

دشمن را باید از درو شناخت


http://uplod.ir/9wlyjp885xg0/doshman-low.mp4.htm

بیانات در دیدار شركت‌كنندگان در مسابقات بین‌المللی قرآن كریم

بسماللّهالرّحمنالرّحيم
خوشامد عرض ميكنم به همهى برادران، خواهران، خانوادهى قرآنىِ جمعآمده و گردآمدهى در اين محفل. خوشا به حال شما برادران و خواهران كه با قرآن شناخته ميشويد. خصوصيت شما اين است كه قارى قرآنيد، حافظ قرآنيد، مدير قرآنيد؛ قرآن شناختنامهى شماست. لذت بردم از اين جلسه، از تلاوت برادران و اساتيد و قاريان قديمىِ عمرى را در خدمت قرآن طى كرده. اميدواريم خداوند متعال همهى شما را، همهى ما را در عداد خادمان قرآن قرار دهد و انشاءاللّه هم در زندگى، هم بعد از مرگ در كنار قرآن باشيم، همراه قرآن باشيم، مستفيض و مستفيد از قرآن باشيم.
اين مسابقات و اين جلسات بهانه است براى مطرح شدن قرآن و نزديك شدن به حقيقت قرآن و روح قرآن. تلاوت هم يك وسيلهاى است براى رسيدن به حقيقت قرآن، فرا گرفتن معارف قرآن، شكل دادن به زندگى فردى و اجتماعى در سايهى قرآن؛ هدف اينهاست.
(ادامه مطلب را کلیک کنید)

ادامه نوشته

بيانات در ديدار مسئولان نظام و سفرای كشورهاى اسلامى‌




بسماللهالرّحمنالرّحيم
تبريك عرض ميكنم اين عيد بزرگ را - كه شايد بتوان گفت براى عموم مسلمانها، بلكه براى جامعهى بشرى، بزرگترين عيد و شيرينترين خاطره در همهى تاريخ است - به شما حضار محترم، ميهمانان عزيز، نمايندگان كشورهاى مسلمان كه در جلسه حضور دارند، و به همهى ملت ايران كه مخلصانه و صادقانه راه آن بزرگوار را دنبال كردهاند و با مجاهدت و فداكارى اين راه را دنبال ميكنند، و به همهى امت اسلامى، و به همهى آزاديخواهان عالم.
(ادامه مطلب را کلیک کنید)

ادامه نوشته

بیانات در مراسم بیست و چهارمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی(ره)



بسم
اللهالرّحمنالرّحيم
و الحمد لله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطيبين الأطهرين المنتجبين الهداة المهديّين المعصومين سيّما بقيّةالله فى الأرضين.

 خداوند متعال را سپاسگزاريم كه يك نوبت ديگر به ما فرصت داد، مجال داد، عمر داد تا بتوانيم در يك چنين روزى از امام عزيزمان تجليل كنيم و به آن بزرگوار عرض ارادت و اخلاص كنيم. اگرچه ياد امام در ميان ملت ما همواره زنده است، ولى روز چهاردهم خرداد مظهر دلبستگى ملت ايران به امام بزرگوار است. امسال اين روزها مصادف است با سالگرد شهادت جد بزرگوار اماممان، حضرت امام موسىبنجعفر (عليه الصّلاة و السّلام)؛ همچنين امسال مصادف است با پنجاهمين سال حادثهى تعيين كننده و مهم پانزده خرداد در سال ۱۳۴۲. مسئلهى پانزده خرداد، مسئلهى مهم و مقطع مهمى است. من مختصراً در اين باره عرايضى عرض ميكنم تا برسيم به مطالب اصلى و لازم.
(ادامه مطلب را کلیک کنید)

ادامه نوشته

بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی


    بسماللّهالرّحمنالرّحيم
 اولاً خوشامد عرض ميكنم به همهی برادران و خواهران عزيز، نمايندگان محترم. و برای گذر از مقطع يكسالگیِ نمايندگیِ دوستان محترم - كه انشاءاللّه اين يك سال، مورد رضای الهی و حسنهای در پروندهی اعمال شما باشد - دعا ميكنم. همچنين برای رئيس محترم مجلس و هيئت رئيسه كه مجدداً اعتماد شما نمايندگان محترم را جلب كردند و مسئوليت پذيرفتند، دعا ميكنم كه خداوند متعال برای آنها و برای شما خير مقدر فرموده باشد و همهی شما را به آنچه كه كسب رضای اوست، موفق بدارد.
(ادامه مطلب را کلیک کنید)

ادامه نوشته

شهادت امام جواد(ع)

امام جواد(ع):
بدان که از ديد خداوند پنهان نيستي
پس بنگر که چگونه هستي!

شهادت مظلومانه جوانترين شمع هدايت و نهمين بحر کرامت، تسليت و تعزيت.

بخشی از نامه ی شهید بابایی به همسرش، چند روز پس از مراسم نامزدی

 

ملیحه جان! همان طوری كه می دانی احترام مادر واجب است.

اگر انسان كوچكترین ناراحتی داشته باشد، اولین كسی كه سخت ناراحت می شود مادر است؛ كه همیشه به فكر فرزند، یعنی جگرگوشه اش می باشد . . .

ملیحه جان! اگر مثلاً نیم ساعتی فكر كردی راجع به موضوعی، هرگز به تنهایی فكر نكن. حتماً از قرآن مجید و سخنان پیامبران و امامان استفاده كن و كمك بگیر.

نترس هر چه می خواهی بگو. البته درباره ی هر چیزی اول فكر كن. هر چه كه بخواهی در قرآن مجید هست. مبادا ناراحت باشی. همه چیز درست می شه ولی من می خواهم كه همیشه خوب فكر كنی. مثلاً وقتی یك نفر به تو حرفی می زند زود ناراحت نشو، درباره اش فكر كن ببین آیا واقعاً این حرف درسته یا نه البته بوسیله ایمانی كه به خدا داری.

ملیحه جان! به خدا قسم مسلمان بودن تنها فقط به نماز و روزه نیست. البته انسان باید نماز بخواند و روزه هم بگیرد. اما برگردیم سرحرف اول؛ اگر دوستت تو را ناراحت كرد بعد پشیمان شد و به تو سلام كرد و از تو كمك خواست حتماً به او كمك كن. تا میتونی به دوستانت كمك كن و به هر كسی كه می شناسی و یا نمی شناسی خوبی كن. نگذار كسی از تو ناراحت بشه و برنجه.

هر كسی كه به تو بدی می كند حتما از او كناره بگیر و اگر روزی از كار خودش پشیمون شد از او ناراحت نشو. هرگز بخاطر مال دنیا از كسی ناراحت نشو.

ملیحه جان! در این دنیا فقط پاكی، صداقت، ایمان، محبت به مردم، جان دادن در راه وطن، عبادت باقی می ماند. تا می توانی به مردم كمك كن.

حجاب! حجاب را خیلی زیاد رعایت كن . . .

ادامه مطلب را کلیک کنید

ادامه نوشته

داستان های کوتاه 1

اجازه بدید کمی هم بی نمازا نماز بخونند

*************************

می خواست برگرده جبهه. بهش گفتم: پسرم! تو به اندازه ی سنّت خدمت کردی. بذار اونایی برن جبهه که نرفته اند.
چیزی نگفت و ساکت یه گوشه نشست . . .

وقت نماز که شد، جانمازم رو انداختم که نماز بخونم؛ دیدم اومد و جانمازم رو جمع کرد!خواستم بهش

اعتراض کنم که گفت: این همه بی نماز هست! اجازه بدید کمی هم بی نمازا نماز بخونند!!

دیگه حرفی واسه گفتن نداشتم. خیلی زیبا، بجا و سنجیده جواب حرفِ بی منطق من رو داد . . .

ادامه مطلب را کلیک کنید

ادامه نوشته

فتح‌الفتوح انقلاب به روایت رهبر انقلاب

                           

امام بزرگوار ما در يك حادثهى مهم جنگى - كه خيلى از شماها آن وقت شايد متولد هم نشده بوديد - در قضيهى يكى از عمليات كه پيروزىاى به دست رزمندگان آمده بود، يك پيامى دادند. در آن پيام اين نكته وجود داشت كه فتحالفتوح انقلاب اسلامى، تربيت اين جوانهاست. همه توقع داشتند كه امام بگويد اين پيروزىاى كه شما به دست آورديد، فتحالفتوح است؛ از آن پيروزى ستايش كند؛ امام نه، از رزمندگان تشكر كردند. اما گفتند فتحالفتوح انقلاب ما تربيت اين جوانهاست؛ كه در آن شرائط دشوارى كه همهى دنيا در مقابل ما با چهرهى دژم و سلاحِ آمادهى شليك ايستاده بودند، اينها توانستند يك چنين پيروزى بزرگى را به دست آورند؛ عمليات طريقالقدس بود. من همين را تكرار ميكنم: فتحالفتوح انقلاب اسلامى اينهاست. پيشرفت واقعى اين است كه جوانهاى ما، نخبگان ما نسبت به آينده احساس مسئوليت كنند؛ براى خودشان ديدگاه تعريف كنند؛ براى كشور آيندهاى را تصوير كنند و مجسم كنند و احساس كنند و اين احساس را اظهار كنند؛ كه آمادهاند براى رسيدن به اين آينده، تلاش كنند. اين چيزى است كه امروز وجود دارد؛ اين را بايد تقويت كرد، اين را بايد پيش برد. اين احساس و روحيهى نشاط را بايد روزبهروز در جامعهى ما تشديد كرد.
بیانات در دیدار شركت‌كنندگان در ششمین همایش ملی نخبگان جوان ۱۳۹۱/۰۷/۱۲

سخنانی از دیدار امروز رهبر با معلمان و اساتید دانشگاه‌های خراسان شمالی

 

                                        www.leader.ir

"09:28جمعی از معلمان و اساتید دانشگاه‌های خراسان شمالی صبح امروز پنج‌شنبه با رهبر انقلاب اسلامی دیدار كردند.

12:40رهبرانقلاب در دیدار فرهنگیان خراسان جنوبی با اشاره به سرودی كه در ابتدای مراسم خوانده شد، گفتند:اینكه ما افرادی از قبیل این حقیر را با تعبیراتی ازشان اسم بیاوریم كه مربوط به انبیاء و اولیاء است، خوب نیست. این فرهنگ را نباید در جامعه گسترش دهیم.

12:46رهبرانقلاب در جمع فرهنگیان: مسئله انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی فقط این نیست كه در مسابقه با كشورهای دیگر از لحاظ پیشرفت مادی و علمی و سیاسی شركت كنیم،مسئله تشكیل حكومت در اسلام،مسئله یك تحول در اندرون انسانی است.

"12:47رهبرانقلاب در جمع فرهنگیان استان: در محیطهای جوان بخصوص دانشگاهها مراقب عرفانهای كاذب باشید كه این یكی از برنامه‌های فلج كننده است.

                                       www.leader.ir

نامه یک زن به همسر مفقودالاثرش

سردار شهید حجت الله نعیمی

 

سردار شهید حجت الله نعیمی

ولادت: شهریور 1344 فیروزکلا- آمل                  

شهادت: تیر 1367 جزیره مجنون

 

امروز اگر حقایق ظریفی از خصوصیات فرماندهان نسل دفاع مقدس به نسل سوم ارائه شود به سختی آن را باور خواهند کرد و دلیل اصلی اش همان است که معادل چنین خصوصیاتی را کمتر در بین مدیران و رؤسای کنونی مشاهده کرده اند.

تصاویر مطلب، سردار حجت الله نعیمی؛ فرمانده اطلاعات عملیات لشکر خط شکن 25 کربلا را نشان می دهد که علاوه بر فرماندهی یکی از حساس ترین واحدهای لشکر، ظرف و لباس رزمندگان را می شوید و نیز از غذا درست کردن برای فرزندان روح الله ابایی که ندارد که هیچ بلکه افتخار هم می کند:

جمله به یاد ماندنی سردار شهید حجت الله نعیمی:

چگونه وقتی در عزاداری های سالار شهیدان شرکت می کنید، افسوس می خورید که ای کاش در کربلا بودید و به یاری امام مظلوم می شتافتید. بدانید که الان همان زمان است و امام حسین نیازمند یاری شماست.

ادامه مطلب را کلیک کنید

ادامه نوشته

هر کس تحمل روضه عطش دارد بخواند!


شهید تشنه

داشتم طبق روال همیشه در فضای وب چرخی می زدم که گذرم به قطعه 26 افتاد. نوشته ها را مرور می کردم که رسیدم به یک خاطره، خیلی تکان دهنده بود، از جنگ و خاطرات عطش آن بسیار شنیده بودم، یاد حاج سعید قاسمی خودمان افتادم كه سال قبل در فکه مطلب عمیقی را گفت: بچه های عاشقی که اومدید عاشورای امام حسین (ع) رو تو فکه با شهدا سر کنید، می دونید چرا شهدایی که اینجا پیدا کردیم تو قمقمه هاشون هنوز آب وجود داشت !؟ آخه می دونستند که سالهای بعد یه عده جوون میان تو قتلگاه فکه، این جوونها خیلی تشنه هستند، این قمقمه ها رو برای شما گذاشتند!

وقتی این را شنیدم به مطالعاتم فکر کردم و متوجه شدم یکی از اتفاقاتی که در این منطقه، یعنی فکه افتاد و سوز و گداز این منطقه رو زیاد کرد تشنگی شهدای این عملیات بود. همه این معادلات پیچیده در ذهن یک جواب را مشخص می کرد و آن چیزی نبود جز مشت پر از آب علمدار کربلا.

همیشه برایم سوال بود که چرا حضرت عباس(ع) در اون لحظه تاریخی آب رو نخورد !؟ وقتی پیش خودم حساب زمینی می کردم جواب نمی گرفتم، آخر می گفتم اگر آن آب را می خورد می توانست بهتر بجنگد و...  از این دلیل های به ظاهر عقلانی! یاد سخن آقای پناهیان افتادم که ایشان بحث عقل و عشق و همچنین تقارن و نه تقابل این دو را مطرح می کردند. وقتی ایشان گفتند: عقلی که حجت خداست بر انسان (حجت باطنی ) با عشق تضاد ندارد و این عقل کوته بین است که نفسانیات را به اسم عقل به خورد ما می دهد، تازه مطلب را گرفتم. با مثالی که ایشان زدند 2زاری من هم بیشتر افتاد.

گفتند: داستان حضرت عباس و آب آوردنش را نگاه کنید، چه کسی گفته عقل عباس به او گفت آب بخور و عشق عباس به او گفت نخور! این یک توهین بزرگ است به مقام عقل، آن هم عقل انسانی چون عباس(ع)، عقل عباس به او می گفت که تو نباید آب بخوری چون ولی و امام و پیشوایت در چند قدمی

 تو تشنه است، عقل او مقام و مرتبه احترام به ولایت را می داند و برای همین به او حکم می کند که آب نخورد.( نقل به مضمون) 

از آن روز به بعد دیگر هرکس به من می رسید و می گفت عقل و عشق در تضاد با هم هستند با سرعت عکس العمل نشان می دادم و شروع به دفاع از مقام عقل و عشق می کردم!


ادامه مطلب را کلیک کنید

ادامه نوشته

قبر حضرت زینب (س) کجاست؟

                                       ولادت حضرت زینب (س)

یکى از موضوعات مورد پرسش تعیین محل دقیق قبر مطهر حضرت زینب کبرى علیها السلام است. این سؤال به خاطر انتساب مکان‏هاى مختلفى به آن بانوى بزرگوار در کشورهاى مختلف است.

از قدیم الایام سه مکان به عنوان قبر مطهر این بانوى بزرگوار مطرح است و هرکدام نیز طرفدارانى دارد.

1- قبرى که در شهرک زینبیه امروز در نزدیکى دمشق، پایتخت فعلى کشور سوریه وجود دارد. علماى قدیم از این مکان (شهرک زینبیه) به «غوطه‏» یا «راویه‏» تعبیر آورده‏اند. زائران ایرانى که جهت زیارت به سوریه مى‏روند، این مکان را زیارت مى‏کنند.

2-  محلى که در شهر قاهره پایتخت مصر به نام «زینبیه‏» مشهور است.

3- شهر مدینه نیز به عنوان محل دفن حضرت زینب علیها السلام معرفى شده است، گرچه در مدینة النبى محلى به این نام مثل دمشق و قاهره وجود ندارد.

 

مرحوم حاج شیخ عباس قمى به نقل از استاد خودش مرحوم محدث نورى 1، و دیگران احتمال شام را تقویت کرده‏اند. محقق اخیر با روشى عالمانه احتمال مصر را رد کرده و با قرائن و شواهدى اثبات کرده است که حضرت زینب کبرى علیها السلام در شام دفن شده است.

براى هر یک از این سه احتمال دلائلى ذکر شده است که به بیان هر یک و نقد آن‏ خواهیم پرداخت.

 

الف: احتمال مصر

براى این احتمال دلایلی بیان شده است که مهمترین آنها دلیل روایی است: نسابه عبیدلى در کتاب «اخبار الزینبات‏»  روایت نقل کرده است که بر اساس مضمون آن‏ها باید حضرت زینب (علیهاالسلام) درمصر دفن شده باشد.

 

نقد و بررسی:

اما این روایات از نظر سند و محتوا قابل اعتماد نیست. محمد حسنین سابقى نویسنده کتاب مرقد العقیله زینب علیها السلام اشکالاتى را براین احادیث وارد کرده و می‌گوید اکثر راویانى که عبیدلى این روایات را از آنان نقل کرده است، مجهول هستند و پس از بررسى و تتبع فراوان در کتب رجال وتراجم و نسب هیچ اثرى از آنان به دست نیامد. مفاد این روایات نیز خالى از تناقض و اشکال تاریخى نیست.

 

زینب مدفون در مصر کیست؟

اکنون این پرسش پیش مى‏آید که اگر حضرت زینب علیها السلام دختر على علیه السلام در مصر دفن نشده است پس قبرى که در محله «قناطر السباع‏» قاهره است متعلق به کیست؟ در پاسخ به این پرسش باید یادآورى کنیم که از بررسى و تتبع در تاریخ روشن مى‏گردد که زینبى که در مصر (قاهره) دفن شده است، زینب بنت ‏یحیى المتوج بن الحسن الانور بن زید بن حسن بن على بن ابى طالب است. ولى از آنجا که ذهن انسان با شنیدن نام مشترک بین چند نفر، متوجه مشهورترین آنها مى‏گردد، بسیارى از مردم تصور کرده‏اند که این همان زینب مشهور یعنى زینب دختر على بن ابى‏طالب علیهما السلام است 2، در حالى که این تصور کاملا بى‏اساس است. البته نسبت دادن افراد به جد بزرگ آنان معمول است، چنانکه امامان ما را پسر پیغمبر مى‏خوانند. بنابراین اگر زینب بنت‏یحیى را زینب بنت على علیهما السلام بخوانند، هیچ اشکالى نخواهد داشت.


ادامه مطلب را کلیک کنید

ادامه نوشته

ولادت امام علي عليہ السلام



                     من کنت مولاه فهذا علی مولاه


نام

پیغمبر اسلام  (ص) نے   آپ کا نام  اللہ کے نام پر علی رکھا ۔ حضرت ابو طالب و فاطمہ بنت اسد نے پیغمبر اسلام  (ص) سے عرض کیا کہ ہم نے ہاتف غیبی سے یہی نام سنا تھا۔

 

القاب

آپ کے مشہور القاب  امیر المومنین ، مرتضی، اسد اللہ، ید اللہ، نفس اللہ، حیدر، کرار، نفس رسول اور ساقی کوثر ہیں۔

 

کنيت

  حضرت علی علیہ السّلام  کی مشہور کنیت  ابو الحسن و ابو تراب ہیں۔

 

والدين

حضرت علی (ع) ھاشمی خاندان کے وه پھلے فرزند ھیں جن کے والد اور و الده دونوں ھاشمی ھیں ۔ آپ کے والد ابو طالب بن عبد المطلب بن ھاشم ھیں اور ماں فاطمه بنت اسد بن ھاشم ھیں ۔ 

ھاشمی خاندان قبیلہ قریش میں اور قریش تمام عربوں میں اخلاقی فضائل کے لحاظ سے مشھور و معروف تھے ۔

جواں مردی ، دلیری ، شجاعت اور بھت سے فضائل بنی ھاشم سے مخصوص تھے اور یہ تمام فضائل حضرت علی (ع) کی ذات مبارک میں بدرجہ اتم موجود تھے ۔

 

ولادت

جب حضرت علی (ع) کی ولادت کا وقت قریب آیا تو فاطمه بنت اسد کعبه کے پاس ائیں اور آپنے جسم کو اس کی دیوار سے مس کر کے عرض کیا:

پروردگارا ! میں تجھ پر، تیرےنبیوں پر، تیری طرف سے نازل شده کتابوں پر اور اس مکان کی تعمیر کرنے والے، آپنے جد ابراھیم (ع) کے کلام پر راسخ ایمان رکھتی ھوں ۔

پروردگارا ! تجھے اس ذات کے احترام کا واسطہ جس نے اس مکان مقدس کی تعمیر کی اور اس بچه کے حق کا واسطه جو میرے شکم میں موجود ھے، اس کی ولادت کو میرے لئے آسان فرما ۔

ابھی ایک لمحہ بھی نھیں گزرا تھا که کعبہ کی جنوبی مشرقی دیوار ، عباس بن عبد المطلب اور یزید بن تعف کی نظروں کے سامنے شگافته ھوئی، فاطمه بنت اسد کعبہ میں داخل ھوئیں اور دیوار دوباره مل گئی ۔ فاطمه بنت اسد تین دن تک روئے زمین کے اس سب سے مقدس مکان میں اللہ کی مھمان رھیں اور تیره رجب سن ۳۰/ عام الفیل کو بچہ کی ولادت ھوئی ۔ ولادت کے بعد جب فاطمه بنت اسد نے کعبہ سے باھر آنا چاھا تو دیوار دو باره شگافتہ ھوئی، آپ کعبه سے باھر تشریف لائیں اور فرمایا :” میں نے غیب سے یہ پیغام سنا ھے که اس بچے کا ” نام علی “ رکھنا “ ۔

دستگیری امام قدس سره و قیام خونین 15 خرداد

هم زمان با دستگیری رهبر نهضت اسلامی و بسیاری از علما و وعاظ و شخصیت های ذی نفوذ در قم، تهران و شهرستان ها، زمینه ی یك سركوب وحشیانه و خونین توسط ایادی دژخیم فراهم شد.

اجتماعات و تظاهرات مردمی زنان و مردان در اعتراض به بازداشت امام در قم، تهران و برخی دیگر از شهرستان ها، با هجوم نیروهای مسلح، به خاك و خون كشیده شد. دانشگاه تهران با تانك و مسلسل و افراد مسلح به محاصره درآمد.

سیل خروشان كشاورزان غیور و كفن پوش ورامین، دهقانان كَن˚ و مردم جمارانبه سوی تهران سرازیر شدند؛ و انبوه جمعیت، اعم از بازاریان، بارفروشان، دانشگاهیان، و اقشار مختلف مردم، با غریو رعد آسای «یا مرگ یا خمینی»و «مرگ بر شاه» تهران را به لرزه درآورند.       

                                

شاه در برابر قیام قهرآلود ملت، با رگبار مسلسل به جنگ ملت آمد؛ و توسط نیروهای تحت فرمان خود، تظاهركنندگان را با وضع فجیعی كه قلم از توصیف آن عاجز است، قتل عام كرد و تهران را در 15 خرداد 1342 به حمام خون تبدیل ساخت.

هم زمان با قتل عام مردم مبارز در تهران، كشتارهای فجیعی در قم، شیراز، مشهد، تبریز و دیگر شهرستانها، توسط دژخیمان رژیم به وقوع پیوست و برای ادامه ی سیاست سركوب با وجود سانسور شدید، خبرهای مربوط به دستگیری رهبر نهضت اسلامی ایران و قیام 15 خرداد و كشتارهای قم، تهران، مشهد و سایر شهرستانها، در مدت كوتاهی در سراسر كشور پخش شد و موجی از خشم و نفرت علیه شاه  به راه افتاد. خبرگزاریها نیز بازتاب گسترده ی قیام مردم را، در حمایت از رهبر نهضت و واكنش شخصیت های سیاسی، علمی و مذهبی اعتراض به دستگیری امام و كشتار مردم بی گناه به سراسر جهان مخابره كردند، كه یكی از آنها اعلامیه ی اعتراض آمیزِ شیخ محمد شلتوت، مفتی و رئیس دانشگاه الأزهر مصر بود، كه شش روز بعد از دستگیری امام و فاجعه ی خونین 15 خرداد صادر شد؛ در این اعلامیه دستگیری علما و اهانت به ساحت مقدس آنان، به عنوان داغ ننگی بر پیشانی بشریت معرفی گردید؛ وی طی تلگرافی خطاب به شاه خواست از تجاوز به حریم روحانیت و علمای اسلام كه پاسداران قوانین الهی هستند، خودداری كند و علمای بازداشت شده را هر چه زودتر آزاد سازد.  

                                      

حوزه های علمیه ی نجف اشرف، كربلا و كاظمین نیز به محض دریافت خبر بازداشت امام و كشتار 15 خرداد به پا خاستند و با تشكیل اجتماعات و طی تلگراف هایی به سلاطین و رؤسای جمهوری كشورهای اسلامی و سازمان های بین المللی، حمایت خود را از امام ، و تنفر خویش را نسبت به اعمال وحشیانه ی رژیم و جمعی از علما در تهران و شهرستانها، هر كدام به گونه ای حمایت خود را ابراز كردند و خواستار آزادی حضرت امام شدند.

اعتصاب سراسری تهران، در 21 خرداد به مناسبت هفتم فاجعه ی خونین فیضیه ضربه ای بود كه رژیم را درمانده تر كرد؛ مهاجرت مراجع قم و مشهد، علمای سرشناس شهرستان ها به تهران موجب شد كه رژیم تن به سیاست آرام سازی و تشنج زدایی دهد و با آزاد نمودن امام« قدس سره»، خشم ها را فرونشاند.

11 مرداد ماه 1342 امام را نمایشی آزاد و در مدت كوتاهی این آزادی تبدیل به حصر گردید؛ رژیم از ترس سیل خروشان جمیعت كه برای دیدار امام می شتافتند، نخست وی را از زندان پادگان عشرت آباد به داودیه و از آنجا به قیطریه انتقال داد؛ بدین ترتیب امام قدس سره در یك منزل شخصی كه افتخاراً در اختیار ایشان گذاشته شده بود، تحت نظر و مراقبت شدید مأموران قرار گرفت. گرچه مردم با اطلاع از وضع امام آرامش خاطری یافتند، اما اقامت مراجع قم و مشهد و علمای شهرستان ها در تهران تا مدتی ادامه یافت.     

                                  

سرانجام، رژیم، هر كدام از آنان را به گونه ای مجبور به مراجعت كرد. علی رغم این شرایط، فریبكاری رژیم، مانع از تداوم نهضت و ضربات ناشی از آن نگردید.

یكی از آثار ادامه ی حصر امام، تشكیل گروه های زیرزمین در قم، تهران و شهرستان ها بود كه، گاه با نام های جبهه ی مسلمانان آزاد، جمعیت های مؤتلفه ی اسلامی، مجمع روحانیون مجاهد و گاه بدون نام، مانند تشكیلات سری اصفهان، شیراز، قزوین، گاه نیز به صورت نشریه های انقلابی مانند، بعثت و فریاد خودنمایی می كرد.

از تعداد شهدای 15 خرداد آمار صحیحی در دست نیست. اما تعداد آنها را رقمی بین 5 تا 15 هزار نفر، تخمین زده اند. در تهران و قم و سایر شهرها دولت به دستگیری و محاكمه ی روحانیان و مردم ادامه داد. زندان ها از اقشار گوناگون مردم، پر شد و عده ای نیز محاكمه و اعدام شدند.

جریان 15 خرداد ظاهراً به نفع شاه تمام شد و امام تبعید و تاریكی خفقان حاكم شد؛ اما در واقع 15 سال بعد شاه را از این مملكت بیرون كرد و با رفتن او بار دیگر، خورشید پر تشعشع اسلام طلوع كرد و مملكت را از ظلم و ستم رهانید.

یاد و خاطره شهدای 15 خرداد برای همه ی تاریخ گرامی باد.

امام خمینى از ولادت تا رحلت

                     امام خمینی

در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان مركزى ایران در خانواده‌اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله علیها، روح الله المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاكدان طبیعت نهاد.

ادامه مطلب را کلیک کنید

ادامه نوشته

دیروز حرمش و امروز حریمش ...





چند روزی است که برای بار دیگر شاهد هتک حریم مقدس امام هادی علیه السلام هسیتم. نمی دانم غربت آن امام بزرگوار و مهربان را چگونه باید بیان کرد.

دیروز حرم مطهرش را ویران کردند و امروز به حریم مقدسش تعرض نمودند.

آنها که نمی خواهم نام ناپاکشان را بر قلم بیاورم، با این اقدام خود قلب امام عصر(عج) را جریحه دار نمودند.

هر چند مثل روز روشن است که این اقدامات اولاً از نفس سرکش و پلید افرادی بیگانه‌ی با پاکی و معنویت سرچشمه می‌گیرد که تنها و تنها می توان آنها را سپاهیان ابلیس نامید، اما نباید از این نکته غافل بود که دشمنان قسم خورده تشیع به عنوان مهمترین حامیان این اعمال سیاه و شیطانی هدایت و رهبری آن را بر عهده دارند. استعمار و استکبار و به تبع آنها فرقه ساختگی وهابیت نقش تعیین کننده‌ای در اجرایی شدن این نقشه‌ها دارند.

امسال در آستانه شهادت امام دهم حضرت علی النقی علیه السلام، وظائف جدی‌تری بر عهده داریم.

اولاً باید آگاهانه با این اقدامات پلید برخورد کنیم. و به بهانه خشم مقدسمان از این بی حرمتی، به نشر و انتشار محتوای شیطانی و حتی ذکر نام کثیف عوامل آن نپردازیم.

هرچند مثل روز روشن است که این اقدامات اولاً از نفس سرکش و پلید افرادی بیگانه‌ی با پاکی و معنویت سرچشمه می گیرد که تنها و تنها می توان آنها را سپاهیان ابلیس نامید، اما نباید از این نکته غافل بود که دشمنان قسم خورده تشیع به عنوان مهمترین حامیان این اعمال سیاه و شیطانی هدایت و رهبری آن را بر عهده دارند. استعمار و استکبار و به تبع آنها فرقه ساختگی وهابیت نقش تعیین کنند ه ای در اجرایی شدن این نقشه ها دارند

ثانیاً با اقامه ی با شکوه‌تر عزای آن امام همام به غربت زدایی از آستان مقدس حضرت هادی علیه السلام بپردازیم.

موسسه تبیان فعالیتهای گسترده ای را تدارک دیده که به مرور بر روی سایت قرار خواهد گرفت.

از کاربران متعهد و غیور سایت هم درخواست می شود تا با حضور پررنگ خود در فضای مجازی و همچنین در فضای جامعه و محیط خانواده، در دفع توطئه شوم دشمنان، اقدامات سازنده خود را به اجرا در بیاورند.

کاربران تبیان می توانند اقداماتی که در نظر دارند انجام دهند، در ذیل همین مطلب و در قسمت درج نظرات ثبت نمایند.

 

امسال برای بزرگداشت امام مظلوممان حضرت هادی(علیه‌السلام)، شما جه برنامه‌ای خواهید داشت؟

                                  

                                                                                                                                                                                      علی رضا مهدوی

از امام علی النقی علیه‌السلام چه می‌دانیم

امام هادی

حضرت امام علی النقی علیه السلام در سال 214 هجری قمری و ظاهرا در مدینه به دنیا آمده اند. آن بزرگوار در سن شش سالگی و پس از شهادت پدرشان امام جواد (220 ه ) به امامت رسیدند و تا سال 254 ه – و به مدت 34 سال – عهده دار این منصب سترگ الهی بودند.

مادر ایشان بنابر مشهور سمانه نام دارد. از امام، چهار پسر و یک دختر باقی ماندند: امام حسن عسکری، حسین ، محمد و جعفر - معروف به کذاب – و عَلیّه. فعلا به این چند سطر درباره حیات شخصی ایشان بسنده می کنم.


حکّام زمانه امام دهم

امام هادی در طول دوران امامتشان با 6 نفر از خلفاء عباسی معاصر بودند: معتصم عباسی (م 227 ه ) واثق(م 232 ه ) متوکل(م 247 ه ) منتصر (م 248 ه ) مستعین(م 251 ه ) معتز (م 255 ه ) که در این میان دوران متوکل عباسی هم به لحاظ طول زمان و هم به لحاظ ثبات حکومت عباسی دارای جایگاه خاصی است.

می دانیم که متوکل دشمنی خاصی با اهل بیت علیهم السلام داشته است و به ویژه نسبت به امیرالمومنین بی ادبی می کرده است. اساسا تبعید امام هادی علیه السلام از مدینه به سامرا و تحت نظر قراردادن ایشان در آن جا از اقدامات متوکل برای کنترل حضرت قلمداد میشود. شواهد بسیاری بر این مدعی است، از جمله تصریح سبط ابن جوزی بر این مطلب. او از قول دانشمندان تاریخ نقل می کند که متوکل به یحیی بن هرثمة گفت: ( اذهب الی المدینة و انظر فی حاله و اشخصه الینا ).

تاریخ انتقال حضرت سال243 بوده است و همانگونه که شیخ مفید تصریح فرموده ده سال و چند ماه در اقامت جبری به سر می بردند. (هر چند سبط ابن جوزی آن را 20 سال و 9 ماه ذکر کرده است. )

ادامه مطلب را کلیک کنید

ادامه نوشته

بیانات رهبر انقلاب اسلامى در مورد امام هادى علیه السلام

                                     گفتاری در مورد زندگی امام هادی علیه السلام

در نبرد بین امام هادى علیه‏السّلام و خلفایى كه در زمان ایشان بودند، آن كس كه ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادى علیه‏السّلام بود. در زمان امامت آن بزرگوار شش خلیفه، یكى پس از دیگرى، آمدند. آخرین نفر آنها، «معتزّ» بود كه حضرت را شهید كرد و خودش هم به فاصله‏ كوتاهى مُرد. این خلفا غالباً با ذلت مردند؛ یكى به‏ دست پسرش كشته شد، دیگرى به دست برادرزاده‏اش و به همین ترتیب بنى‏عباس تار و مار شدند؛ به عكسِ شیعه. شیعه در دوران حضرت هادى و حضرت عسگرى علیهماالسّلام و در آن شدت عمل روز به ‏روز وسعت پیدا كرد؛ قوى‏تر شد. 

ادامه مطلب را کلیک کنید


ادامه نوشته

مژده ای به شیعیان امام باقر علیه السلام

امام باقر

«الکافی» معتبرترین کتاب حدیثی شیعه هشت جلد دارد دو جلد اول آن اصول، پنج جلد بعدی آن (3-7) فروع و جلد هشتم آن روضه کافی نام دارد. مولف جلیل القدر این کتاب مرحوم کلینی (م 329 ق) در روضه کافی جریانی را از امام باقر علیه السلام نقل می کند که برای شیعیان و ارادتمندان به آن حضرت بسیار گوارا و نوید بخش است.

راوی این روایت حَكَمِ بْنِ عُتَیْبة است. او می گوید:

در خدمت امام باقر علیه السّلام بودم و اطاق آكنده از جمعیّت بود ناگاه پیرمردى كه بر عصاى خود تكیه داشت، پیش آمد تا به در اطاق ایستاد.

عرض کرد: السلام علیك یا ابن رسول الله و رحمة الله و بركاته و بعد سكوت كرد. امام پاسخ داد: علیك السلام و رحمة الله و بركاته.

بعد پیرمرد رو كرد به سایر جمعیت كه در آنجا بودند و به آنها نیز سلام کرد. همه جواب سلامش را دادند. در این موقع رو به جانب حضرت نمود و گفت: یا ابن رسول الله مرا نزدیك خود بنشان فدایت شوم به خدا سوگند من شما و كسى كه شما را دوست داشته باشد را دوست دارم و این علاقه برای مطامع دنیایی نیست.

با دشمن شما دشمنم و از او كناره مى‏گیرم و به خدا سوگند این نفرت و دشمنی نیز بواسطه اختلاف شخصی نیست و با هم پدر كشتگى نداریم [به دلیل پیروی از شما از آنها کناره گیری می کنم].

به خدا سوگند حلال شما را حلال و حرام شما را حرام می دانم و در انتظار برپایی حکومت عدل شما خاندانم. [1] با این عقیده و روشی که دارم آیا امید به نجات من هست؟

امام باقر علیه السلام دوبار به او فرمود: نزدیک من بیا!

ادامه مطلب را كليك كنيد

ادامه نوشته

گفتگو با پدرشهید جهان آرا حاج هدایت جهان آرا

حاج هدایت جهان آرا

فضای خانه‏شان بوی خوشی داشت، بویی مثل عطر پراکنده در هوای شهرهای جنوب؛ اهواز، آبادان، خرمشهر و... نمی‏دانم شاید این تنها احساس من بود، اما همین قدر می‏دانم که مردمان هر شهر از هر قوم و قبیله‏ای که باشند و به هر کجا که روانه شوند تمامی تعلقاتشان را با خود به همراه خواهند برد حتی بوی شهر و دیارشان را.

... و بوی آن خانه شبیه بوی روزهای آفتابی و شب‏های پر ستاره خرمشهر بود، خانه شهید سید محمد جهان‏‏آرا، مردی از مردان خرمشهر.

و پدرش، چه استوار قدم برمی‏داشت، بی‏آنکه کمرش خمیده باشد، که او نیز همچون سیدمحمد، فرمانده سربازان نامدار و گمنام هشت سال دفاع مقدس بوده است. سیدعلی، سیدمحسن، سیدمحمد و مرضیه سادات جهان آرا جانبازی از خیل فرزندان شهیدش.

پدر 80 ساله ما، اهل شوشتر است، 38 سال در خرمشهر زندگی کرده و با شروع جنگ و مجروح شدن مرضیه سادات به تهران هجرت می‏کند و اکنون سالیانی است که مهمان شهر ماست.

با چهره‏ای آرام، تبسمی سنگین و با حوصله و متانتی خاص سوالاتم را پاسخ می‏گوید، بیایید تا دمی را با غرور نهفته در طنین صدایش همراه شویم:

چه شد که از شوشتر به خرمشهر عزیمت کردید؟

سنه 92 برای پیدا کردن کار به خرمشهر رفتم، کارم را از صفر با خیاطی شروع کردم، فرزندانم در خرمشهر به دنیا آمدند، وضعم رفته‏رفته خوب شد تا سال 59 و شروع جنگ که هر چه داشتیم در خرمشهر گذاشتیم و با زخمی‏ها به تهران آمدیم.

از سید محمد برایمان بگویید

سید محمد از پانزده سالگی مبارزه با رژیم سابق را شروع کرد، او، سیدعلی و تعدادی از بچه‏های خرمشهر گروه حزب‏الله را تشکیل دادند و طوماری از خواست‏هایشان را که نام تمامی آنها در آن ذکر شده بود با خونشان امضا کردند. در همان سال‏ها سید محمد دستگیر شد و شش ماه در زندان بود که پس از آزادی‏اش زندگی مخفی خود را همراه با سیدعلی در گروه منصوریون شروع کردند، سیدعلی پس از اندکی دستگیر شد و به شهادت رسید. پس از پیروزی انقلاب سید محمد به عضویت سپاه درآمد که در زمان فتح خرمشهر و چندی پیش از آن فرمانده سپاه خرمشهر بود.

 ادامه مطلب را كليك كنيد

ادامه نوشته

خرمشهر مرهون رشادت شهید کاظمی

شهید کاظمی توانست با کمک شهید خرازی آخرین مرحله عملیات آزادسازی خرمشهر را انجام دهد. ایشان نیروهای عراقی را در خرمشهر محاصره و شهر را آزاد کردند، با دو لشکر خرمشهر را تصرف کردند هر کدام با پنج گردان یعنی سه هزار نفر در مقابل بیست هزار نفر دشمن، لشکرهای 8 نجف و 14 امام حسین تحت فرماندهی احمد و حسین بودند. و این گونه بود که در همه عملیات ها تا پایان جنگ، شهید کاظمی بدون استثنا نقش فعال و موفقی داشت؛ وی از افراد مؤثر در آزادسازی خرمشهر بود و این شهر تا ابد، مرهون رشادت کاظمی است.

مکالمه بی سیم سرداران شهید خرازی و احمد کاظمی با سردار رشید در لحظه آزادی خرمشهر

حسین حسین رشید: حسین جان ببین، ببین، شما الان داخل خود شهرید؟

رشید رشید حسین: چی؟ کی؟ پیام شما مفهوم نیست رشید جان دوباره بگید؟

حسین جان: شما شمارو میگم خودتون، کجایید الان داخل شهرید؟

رشید رشید حسین: ببین رشید جان ما داریم می ریم جلو شما با احمد کاظمی هماهنگی کنید مفهومه؟ ما تو شهر نیستیم مفهومه؟

احمد احمد رشید: احمد ببین الان حسین منتظر هماهنگی شماست تا کارشونو شروع کنند و عملیاتو با هماهنگی اجرا کنید شما کجایید الان؟

رشید رشید احمد: آقا جان، ما داخل خود شهریم، واینا که تو شهرن اومدن پناهنده شدن مفهوم شد!!!!

احمد احمد رشید: احمد جان قطع و وصل می شه! دوباره بگو؟ چی گفتی؟

رشید رشید احمد: رشید با اون یکی دستگاه صحبت کن مفهوم شد؟

باشه احمد همین الان ... الان.

چه کسی خرمشهر را فتح کرد؟

رشید رشید احمد: آقا ما تو شهریم بهش بگو، به محسن بگو ما تو شهریم، ما تو شهریم و پنج شش هزار نفرم اومدن پناهنده شدن ما تو شهریم ما داریم اونارو تخلیه می کنیم ما تو شهریم و تمام نیروهامون تو خود شهرن!!!

رشید رشید احمد: رشید جان مفهوم شد؟

احمد احمد رشید: قابل فهم نبود! شما کجایید احمد؟!! ببین اگه یه پستی در مسیر راه صدای شمارو له کنه من صداتونو متوجه می شم و به محسن پیامتونو می گم، به محسن پیامتونو می گم...

رشید رشید احمد: رشید جان می گم من تو شهرم و همه نیروها تو شهر اومدن اسیر و پناهنده شدن مفهوم شد؟

احمد جان: بله بله من فهمیدم چی گفتید می گید من تو شهرم و کلیه نیروها پناهنده شدن!! ببین برادر احمد مراعاتم کنید چوبی، چیزی نخورید!!

رشید رشید: بابا نترس، نترس الان بیش از شش هزار نفر به ما پناهنده شدن بیش از شش هزار نفر مفهوم شد رشید جان؟

احمد جان: چقد؟ نفهمیدم دوباره بگو چند هزار نفر؟

رشید: بابا گفتم بیش از شش هزار نفر شش هزار نفر مفهوم شد؟ و دارن هی زیاد می شن. مفهوم شد؟

احمد احمد رشید: بیش از شش هزار نفر؟ بله؟ خدا اجرت بده مفهوم شد بله فهمیدم.

رشید رشید احمد: رشید جان بله بله تو شهر خرمشهر تا چند لحظه پیش تظاهرات بود، تظاهرات بود، و کلیه اسرا یا حسین می گفتند و الله اکبر و تسلیم می شدن. خوب مفهوم شد؟

احمد جان: این یه قسمت حرفت نامفهوم بود دوباره تکرار کن؟

رشید رشید احمد: می گم تو شهر خرمشهر تا چند لحظه پیش تظاهرات بود و کلیه اسرای عراقی الله اکبر و یا حسین می گفتنو تسلیم می شدن.

احمد احمد رشید: بله بله، فهمیدیم تشکر آقا الله اکبر، الله اکبر همه چیو فهمیدیم.

رشید رشید احمد: رشید جان خداوند خرمشهر و آزادش کرد. آزادش کرد...

احمد پیام تو کاملاً دریافت شد به امید پیروزی واقعی بر استکبار جهانی.


منبع : روزنامه کیهان

گناهان یک شهید 16ساله

                     شهدا

در تفحص شهدا، دفترچه یادداشت یک شهید 16 ساله پیدا شد که گناهان هر روزش را در آن یادداشت می کرد،گناهان یک روز او این ها بود:

سجده نماز ظهر طولانی نبود

زیاد خندیدم

هنگام فوتبال شوت خوبی زدم که از خودم خوشم آمد.


دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر 16 ساله کوچکترم

لبخند خاکی شهید همت


لبخند خاکی شهید همت

یک روز که فرماندهان ارتش، در یک قرارگاه نظامی برای طراحی یک عملیات، همه جمع شده بودند، حاج همت هم از راه رسید، امیرعقیلی، سرتیپ دوم ستاد «لشکر 30 پیاده گرگان»، حاجی را بغل کرد و کنارش نشست، امیر عقیلی به حاج همت گفت: حاجی یک سوال دارم، یک دلخوری خیلی زیاد، من از شما دلخورم

حاج همت گفت: بفرمائید، چه دلخوری!

امیر عقیلی گفت: حاجی شما هر وقت از کنار پاسگاه های ارتش، از کنار ما که رد می شوی، یک دست تکان می دهی و با سرعت رد می شوی. اما حاجی جان، من به قربانت بروم، شما از کنار بسیجی های خودتان که رد می شوی، هنوز یک کیلومتر مانده، چراغ می دی، بوق می زنی، آرام آرام سرعت ماشین ات را کم می کنی، بیست متر مانده به دژبانی بسیجی ها، با لبخند از ماشین پیاده می شوی،دوباره باز دستی تکان میدهی، سوار می شوی و میروی.

رد میشی اصلا مارو تحویل نمی گیری حاجی، حاجی بخدا ما خیلی دل مان میاد.

حاج همت این ها را که از امیر عقیلی شنید، دستی به سر امیر کشید و خندید و گفت: اصل ماجرا این است که از کنار پاسگاه های شما که رد می شوم، این دژبان های شما هر کدام چند ماه آموزش تخصصی می بینند که اگر یک ماشین از دژبانی ارتشی ها رد شد، مشکوک بشوند؛ از دور بهش علامت میدهند، آرو آروم دست تکان میدهند، اگه طرف سرعتش زیاد بشه، اول علامت خطر میدهند،بعد ایست میدهند، بعد تیر هوائی میزنند، آخر کار اگر خواست بدون توجه دژبانی رد بشود.به لاستیک ماشین تیر میزنند.

ادامه مطلب را کلیک کنید

ادامه نوشته

رهبر انقلاب اسلامی با هواپیمای عادی سفر می‌کند

          

پیرزن پس از اینکه از حرف های دخترش قانع نشد، برگشت از من که لباس نظامی به تن داشتم سؤال کرد و گفت: واقعا ایشان آقای خامنه‌ای هستند؟ من هم گفتم بله.



تاکنون بارها پیش آمده که افراد متعددی در مقاطع مختلف به بیان مصادیقی از زندگی ساده و بدون آلایش رهبر معظم انقلاب پرداخته و نکات و بعضا خاطراتی را بیان کرده‌اند.

اما آنچه در زیر می خوانید بخشی از خاطرات امیر خلبان تورج دهقانی زنگنه فرمانده آشیانه جمهوری اسلامی ایران است که برای اولین بار با موضوع سفرهای رهبر انقلاب با هواپیما به مناطق مختلف کشور در خبرگزاری فارس منتشر می‌شود.

امیر دهقانی زنگنه به واسطه مسئولیتی که در آشیانه جمهوری اسلامی ایران دارد یکی از کسانی است که در بسیاری از سفرهای مقام معظم رهبری ایشان را همراهی می‌کند.

* سفر به کردستان با هواپیمای عادی

معمولا حضرت آقا با تهیه بلیت با هواپیمای عادی سفر می‌کنند.
ادامه نوشته

حاج احمد متوسلیان

                                    حاج احمد متوسلیان
کمتر کسی است که نام حاج احمد متوسلیان را نشنیده باشد ؛ بنیان گذار لشکر 27 محمد رسول الله و از فاتحان اصلی خرمشهر . امروز قریب به سه دهه از ربایش حاج احمد توسط مزدوران رژیم صهیونیستی در لبنان می گذرد.
            حاج احمد متوسلیان

به امید روزی که خبری از این دلاور مخلص و همراهانش برای خانواده و همرزمان عزیزش و همچنین جوانانی که ندیده دلبسته اش شده اند ،بیاید.

 

                                                                                   منبع:مشرق

آی خاکی ها...

                        آی خاکی ها...

ندیدم آینه‌ای چون لباس‌خاکی‌ها

همان قبیله که بودند غرقِ ‌پاکی‌ها

به عشق زنده شدن، «عند ربِّهم» بودن

شده ست حاصل آن‌ها ز سینه چاکی‌ها

دلیل غربتشان، اهلِ خاک بودنِ ماست

نه بی ‌مزار‌ شدن‌ها، نه بی پلاکی‌ها

به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند:

"زمین چقدر حقیر است، آی خاکی‌ها!"

                                                                           سید محمد جواد شرافت

عکس یادگاری با برادر خامنه ای

فارس عکسی از شهید احمد بیابانی را روی خروجی خود قرار داده که دیدنش خالی از لطف نیست و  درباره شهید بیابانی نوشته :

احمد از داش مشتی های شاب العظیم (حوالی حرم حضرت عبدالعظیم)  بود. از آن لوطی هایی كه امروز خیلی كمتر از آنها می بینیم. هر كس اگر مورد ظلم و ستمی واقع می شد از احمد كمك می خواست. چهره جالبی داشت، موهای فرفری بلند، صورت تراشیده با سبیل های مشكی به همراه دستمال ابریشمی. خلاصه یك محل بود و یك احمد.

اصلا دنبال سیاست نبود شاید هم بهتر بگویم اصلا نمی دانست سیاست را با چه حروفی می نویسند. ماهها از انقلاب گذشته بود، یك روز در خیابان داشتم با این ساز مان خلقی ها در مورد امام خمینی بحث می كردم. كار بالا گرفت و صحبت داغ شده بود، احساس خطر می كردم كه یك لحظه، آدم هیكلی با ریش های بلند و موهای فری از راه رسید و نجاتم داد. خوب كه به چهره اش خیره شدم چهره اش آشنا آمد « احمد» بود. كلی عوض شده بود . بهش گفتم احمد این چه قیافه ایس. در جواب گفت : امام خمینی كاری كرد كه من دوباره متولد شوم. سال ها بعد در جنگ شهید شد و نام كوچه ای كه منزلشان بود را گذاشتند: كوچه «شهید احمد بیابانی».

چند ماه پیش كه مادرش به رحمت خدا رفت، برای تسلیت به منزلشان رفتم، این تصویر را بر روی طاقچه خانه شان دیدم. شهید احمد بیابانی در كنار مقام معظم رهبری.

 

 

      احمد بیابانی

    این تصویر متعلق به سال های ابتدایی دفاع مقدس است كه مربوط به دیدار مقام معظم رهبری از جبهه های جنگ است،

                                                     در كنار ایشان شهید «احمد بیابانی» دیده می شوند.