9 دی 88

9 دی 88 سرآغاز فصلی نو در تاریخ معاصر ایران اسلامی

9 دی 88

9 دی 88 سرآغاز فصلی نو در تاریخ معاصر ایران اسلامی

خدانگهدار همه ی شما ... .

ان شاءالله تا دقایقی دیگر عازم دیار نور، دیار لاله های عاشق، دیار خرازی ها و همتها، دیار جنون و سربلندی، قربانگاه پروانه های خمینی کبیر ره خواهم بود .

ان شاءالله که مایه ی عزت نفس و بیداری ام خواهد بود .


پیشاپیش حلول سال جدید را خدمت همه ی شما دوستان و همراهان محترم تبریک عرض می نمایم و سالی پر از خیر و برکت، پیروزی و موفقیت برای شما آرزومندم .

همین و بس

غرب تا ساعاتی دیگر حمله به لیبی را آغاز می‌کند

فرانسه تاکید کرد:
غرب تا ساعاتی دیگر حمله به لیبی را آغاز می‌کند

خبرگزاری فارس: سخنگوی رسمی دولت فرانسه اعلام کرد که کشورش در عملیات نظامی که ساعاتی دیگر آمریکا و انگلیس و کانادا و دیگر کشورهای غربی علیه لیبی آغاز خواهند کرد، شرکت می‌کند.

به گزارش فارس به نقل از العالم، شورای امنیت سازمان ملل متحد شب گذشته قطعنامه‌ای را که توسط کشورهای فرانسه و آمریکا و انگلیس و لبنان ارائه شده و خواستار ایجاد منطقه ممنوع پرواز و بکارگیری اقدامات لازم جهت حمایت از شهروندان لیبیایی علیه حملات نیروهای تابع قذافی شده بود، را به تصویب رساند که به معنای اجازه دست زدن این کشورها به عملیات نظامی علیه لیبی است. 

در همین راستا منابع آگاه در کاخ سفید اعلام کردند، آمریکا عملیات نظامی خود علیه لیبی را با توجه به تصویب قطعنامه منطقه ممنوع پرواز و اجازه شورای امنیت سازمان ملل متحد روز یک شنبه یا دوشنبه هفته آینده آغاز خواهند نمود. 

یک منبع آگاه در کاخ سفید نیز در گفتگو با خبرگزاری "آسوشتیدپرس " گفت که این عملیات با جنگنده‌ها و بمب افکن‌ها و هواپیماهای جاسوسی آمریکایی انجام خواهد شد. 

اخبار رسیده حکایت از آن دارد که برخی از کشورهای عربی مانند اردن و قطر و امارات متحده عربی نیز اعلام نموده‌اند، در این عملیات مشارکت خواهند داشت. 

"گریت واریمو " وزیر جنگ نروژ از آمادگی کشور جهت حضور در این عملیات خبر داد، اما وزیر خارجه دانمارک اعلام کرده منتظر اجازه پارلمان است. 

"اناتسیو لاروسا " وزیر جنگ ایتالیا نیز اعلام کرد که کشورش پایگاه احتمالی هر اقدام نظامی غربی علیه لیبی است و در این باره ایتالیا به وظایف خود عمل خواهد کرد. 

هم چنین رسانه‌های کانادایی امروز اعلام کردند که دولت این کشور 6 جنگنده از تراز (سی أف – 18) را جهت مشارکت در عملیات اعمال منطقه ممنوع پرواز به نیروهای آمریکایی و انگلیسی ملحق خواهد کرد. 

گزارشی از وضعیت مسلمانان و اسلام در چین

دست کم 20 میلیون مسلمان در چین زندگی می کنند که گذشته خونینی را با شاهان ظالم چین پشت سر گذاشته و امروز توانسته اند جامعه ای با محتوای اسلامی و فرهنگ چینی داشته باشند.

به گزارش مشرق، پایگاه اینترنتی امل (emel.com) در مقاله ای به قلم نویسنده مصری به نام اطهر الکتاتنی(Ethar El-Katatney) در خصوص تاریخچه و وضعیت کنونی زندگی مسلمانان در چین می نویسد. وی از اختلافات شدیدی که در گذشته در چین داشته اند که موجب نسل کشی میلیونها مسلمان در چین شده تا زندگی مسالمت آمیز امروزشان سخن به میان آورده که به شرح زیر است:
 

جمعیت حداقل 20 میلیون نفری مسلمانان در چین

از 20 میلیونی مسلمان چینی به جمعیت خود مباهات می‌کند. اسلام در چین از هویی‌ها (Hui) تا اویغورها (Tuyghur) برجسته و متمایز می‌باشد. فرهنگ اصیل چینی با مناسک اسلامی در هم پیچیده شده‌اند.
برای بسیاری از مردم تکان دهنده است که بدانند آمار رسمی مسلمانان در چین 20 میلیون نفر می‌باشد، این مقدار معادل یک سوم کل جمعیت انگلستان می باشد. بر طبق آمارهای غیر رسمی تعداد آن‌ها حتی از این نیز بیشتر است، برخی می‌گویند 65.3 میلیون نفر و برخی حتی تا 100 میلیون مسلمان نیز در چین برآورد کردند – معادل 7.5 درصد از جمعیت چین؛ صرف نظر از رقم واقعی، واقعیت این است که قدمت اسلام در چین به قدمت وحی اسلام به پیامبر می باشد. 20 سال پس از رحلت پیامبر در زمان خلیفه عثمان روابط دیپلماتی در چین برقرار شد، تجارت با اقامت همراه گشت تا این که 80 سال پس از هجرت مساجدی به سبک پاگودا (ساختمان به سبک چینی) در چین ظاهر گشتند. یک قرن بعد در سال 755 میلادی استخدام سربازان مسلمان در ارتش ها و مقامات دولتی از سوی امپراطوران چینی کاملاً رایج گشت.
امروزه جمعیت چین شامل 56 گروه قومیتی است که از این تعداد 10 گروه آن را مسلمانان تشکیل می دهند.
از میان این 10 گروه، اقلیت هویی‌ها (مخفف هویژو) با 9.8 میلیون نفر بزرگ ترین گروه هستند و 48 درصد جمعیت مسلمانان چین را تشکیل می دهند. دومین گروه بزرگ پس از آن ها اویغورها هستند که با 8.4 میلیون نفر، 41 درصد از جمعیت مسلمانان چین را تشکیل می دهند. برخلاف اویغورها و 5 گروه قومیتی مسلمان دیگر که به زبان های ترکی صحبت می کنند - هویی‌ها به زبان چینی صحبت می کنند.
هویی‌ها که اکثریتشان در اعتقاد و مناسک سنتی مذهب هستند به لحاظ قومیتی و فرهنگی چینی هستند و در واقع از هان‌ها (Han) که جامعه عظیم میلیاردی چین را تشکیل می دهند قابل تشخیص نیستند. 
هویی‌ها بالغ بر 1000 سال و در طی 5 امپراطوری با صلح و آرامش در چین زندگی کرده اند و در تمامی استان ها پراکنده‌اند و در تمامی جنبه‌های زندگی چینی ها، از امور نظامی و اقتصادی گرفته تا کارهای هنری و علمی مشارکت داشته اند.
هویی‌ها که در یک تمدن غیر مسلمان ترقی کرده اند توانسته اند یک فرهنگ بومی – اسلامی را به‌وجود بیاورند که به طور منحصر به‌فردی در عین حال هم چینی و هم اسلامی می باشد.

مسلمانان چین

پیشینه 1400 ساله
مسلمانان در چین حضور خود را به عنوان بازرگانان و سربازان در قرن هفتم آغاز کردند؛ آن ها باری بر دوش کشور نبودند بلکه مشارکت کنندگان ارزشمندی بودند. تا قبل از این که مغولان در قرن سیزدهم چین را فتح کنند، مسلمانان که به عنوان "میهمانان خارجی" بر شمرده می شدند اجازه نداشتند به هر کجا می خواهند بروند و به آن‌ها امتیاز شهروندی اعطاء نشده بود. فتح چین توسط مغولان آغازگر توسعه‌ یک فرهنگ کاملاً بومی چینی اسلامی گشت. مغولان که خودشان یک اقلیت محسوب می شدند مهاجرت مسلمانان را به چین ترغیب می کردند و با اقتدار میلیون‌ها مهاجر مسلمان را جا و مکان دادند و آن‌ها را به عنوان مقامات دولتی استخدام کردند و در سراسر چین پراکنده ساختند. در طی دوران سلسله پادشاهی مینگ (Ming) واژه‌ هویی عنوان معیار برای مسلمانان چینی گشت و آن‌ها در این دوران رشد و پیشرفت کردند.

قتل عام حدود 14 میلیون مسلمان در چین
قرن‌ها بعد در دوران سلسله‌ پادشاهی مانچوریان (کینگ) (Qing) Manchurian، در سال 1780 خشونت‌های نژادی و فرقه‌ای بین هان‌ها و هویی‌ها شروع گشت و به مدت 150 سال ادامه یافت. این خشونت‌ها از سیاست‌های تبعیض‌آمیز مانچوریان نسبت به مسلمانان آغاز گشت: در تناقض با این موضوع که در آن زمان هویی‌ها بخش تفکیک‌ناپذیر از فرهنگ چینی‌ها محسوب می‌شدند، آن‌ها را از ساختن مساجد و ذبح حیوانات منع کردند. یکی از بزرگ‌ترین قتل عام‌ها در بین سال‌های 1862 تا 1878 در استان گانسو (Gansu) رخ داد که در آن قتل عام جمعیت 15 میلیونی به 1 میلیون نفر کاهش یافت که دوسوم از این مقدار را هویی‌ها تشکیل می‌دادند. سلسله‌ مانچوریان در سال 1912 منقرض گشت، با این حال خشونت علیه هویی‌ها تا سال 1930 ادامه یافت. اما در کمتر از 20 سال بعد مائو زدانگ (Mao Zedong) رئیس حزب کمونیست، جمهوری خلق چین را که یک حکومت مارکیستی مخالف تمام مذاهب بود را بنیان‌گذاری کرد. هویی‌ها و تمام اقلیت‌های مذهبی تحت تعقیب قرار می‌گرفتند، کشته می‌شدند و عبادتگاه‌هایشان ویران می‌گشت. تا قبل از مرگ مائو، اوضاع سروسامان نیافت. دولت با درک پتانسیل اقتصادی هویی درصدد جبران برآمد و به آن‌ها وسایل راحتی و مساعدت ارائه کرد.
امام علی نورالهدی رئیس انجمن اسلامی پکن و امام جمعه‌ مسجد مجلل 1000 ساله‌ ینوجی به من گفت: دولت بر احترام به همه‌ افراد تأکید می‌ورزد و اگرچه در طی تاریخ با هان‌ها در جنگ بودیم اما اکنون روابط مسالمت‌آمیز است، و در اغلب موارد هیچ‌گونه تضاد ایدئولوژیکی بین مسلمانان وجود ندارد.
ما همگی به یک خدا و به یک کتاب اعتقاد داریم. تفاوت‌ها تنها در زبان، خوراک و سنت‌ها می‌باشد.
اگرچه مسلمانان چین در حال حاضر از مشارکت‌های سیاسی محروم هستند (تعدادی از دانشجویان به من گفتند که حزب کمونیست چین فقط ملحدین را می‌پذیرد) اما ثبات سیاسی چین مدرن خوشبختانه نشانه‌ خوبی از آینده‌ هویی‌ها می‌باشد.

مسجد مسلمانان چین

هم آهنگی 
اسلام به ظاهر در مغایرت کامل با سنت‌های چینی و آیین کنفوسیوس به نظر می‌رسید که در آن زمان مذهب رسمی چین بوده است. مردم چین باستان به تمدنشان به عنوان نمونه‌ اعلی کمال بشری می‌نگریستند و اسلام برای آنان به عنوان اعتقادی بیگانه معرفی شده بود که آن‌را کاملاً رد می‌کردند و بی‌ارزش می‌دانستند و در دنیای آنان جایی نداشت.
اسلام در چین ممکن بود به انزوا کشیده شود و یا به زودگذری مذهب مسیحیت باشد.
امام جمعه‌ مسجد خیان که اولین مسجدی بود که در حدود 1400 سال پیش بنا شد، می‌گوید: اما این موضوع غیر قابل قبول بود. من در حالی که در کنارش نشسته بودم و سعی می‌کردم به معماری حیرت‌آور اطراف زُل نزنم، پرسیدم چرا: او پاسخ داد: مسلمانان چین کشورشان و مردمشان را دوست دارند. ما چینی هستیم. ما نمی‌توانیم بخشی از چین نباشیم. حتی حدیثی داریم که می‌گوید: عشق به میهن بخشی از ایمان است. بنابراین علماء هویی در جستجوی یافتن زمینه‌های مشترک بین اسلام و اعتقادات اصلی رایج در چین از قبیل آیین کنفوسیوس، تائوئیسم و بودایی هستند. آن‌ها در کتب، سنت‌ها و مناسک اسلامی و چینی متبحر گشتند و بدون تلاش‌های آنان فرهنگ مسلمانان چین بیگانه و خارجی باقی می‌ماند و به انزوا می‌رفت و از جامعه دور می‌ماند.
دکتر عمر عبداله از بنیاد نواوی (Nawawi) به من می‌گوید: در گفتمان غرب بسیاری از پژوهشگران استدلال می‌کنند که به منظور یکی شدن با کشور چین، اسلام در این کشور به سبک چینی درآمده است، به این معناست که اعتقادات و مناسک صحیح اسلامی در قالب آداب و رسوم چینی بیان گشته‌اند.
بارزترین مثال از عملکرد مسلمانان چینی در به‌وجود آوردن اشکال منحصر به‌فرد تجلی فرهنگی‌شان مساجدشان می‌باشد که تعداد آن‌ها در چین به 4500 مسجد می‌رسد. این مساجد که به‌طور مبهوت کننده‌ای زیبا هستند اساساً هم اسلامی و هم چینی می‌باشند. اولین نگاه من به یک مسجد چینی نفسم را به معنای واقعی کلمه ربود. از نمای بیرون، این مساجد به سبک سنتی چینی ساخته شده‌اند با سقف‌هایی شبیه پاگودا، خوشنویسی چینی و طاق‌های قوسی به سبک چینی. اما از درون تأثیرات اسلامی کاملاً هویداست: خوشنویسی‌های چینی عربی، یک مناره‌ی 8 ضلعی، یک محراب و یک امام جماعت که به زبان ماندارین سخنرانی می‌کند و مناجات‌ها را به عربی فصیح می‌خواند.
مثال‌های آمیختگی سنت‌های اسلامی و چینی در همه‌جا مشاهده می‌شود. در شهر خیانگ که برآورد شده است 90 هزار مسلمان در آن زندگی می‌کنند، هنگام پرسه زدن در یک بازار سوغاتی به معلقه‌هایی برخورد کردم که احادیث عربی بر روی آن‌ها به خط زیبا نوشته شده بودند. سرویس‌های چایی‌خوری چینی که بر روی آن‌ها آیه‌های قرآن نوشته شده‌اند؛ تعویذهای قرمز معروف به همراه یکی از صفات خداوند در مرکز آن به‌جای حیوانات منطقه البروج سنتی چینی‌ها، تسبیح‌هایی که بر روی هر دانه‌ی شان نام الله به الفبای چینی نوشته شده است و قرآن‌های چاپ شده در هر دو زبان چینی و عربی.

اسلام با عنوان "دین پاک(حنیف) و راستین" ترجمه شده است.
در مورد زبان، علماء هویی سَلف به‌جای این‌که اصطلاحات عربی را حرف به حرف به چینی بنویسند، که ممکن بود اشتباه تلفظ و یا فهمیده شود – زیرا نظام خطی چینی آوا نگار نیست، تصمیم گرفتند واژه‌هایی را انتخاب کنند که معنی اصطلاحات عربی را به بهترین شیوه بیان کنند و در عین حال در سنت چینی‌ها معنی‌دار باشند. آن‌ها از انجام این کار دو هدف داشتند:
نخست این‌که آن‌ها به جامعه‌ی چینی نشان دادند که آن‌ها به سنت‌های چینی احترام می‌گذارند، اعتقاد دارند و آن‌ها را ارج می‌نهند و دیگر این‌که مفاهیم اسلامی بیان شده در زبان عربی که ممکن بود غیر قابل ادراک به نظر برسند نه تنها نقل کردنی هستند بلکه چقدر هم شبیه سنت‌های چینیان هستند، به عنوان مثال واژه‌ی "کلاسیک" برای ارجاع به قرآن به کار می‌رود: کتاب مقدس چینیان با عنوان کلاسیک معروف است و قرآن نیز به لحاظ روان‌شناختی در همان مقوله قرار می‌گیرد. اسلام با عنوان "دین پاک(حنیف) و راستین" ترجمه شده است.


حروف چینی نوشته شده در مسجد جامع خیان اعلان می‌کند: الهی که دین پاک و راستین در سراسر سرزمین گسترده شود.
هارون خان میر، طلبه‌ 24 ساله‌ علوم دینی در مسجد خیجویان واقع در لینگ خیا، به مدت 4 سال زبان عربی خوانده است. او می‌گوید: روان بودن در عربی و چینی مرا قادر می‌سازد تا درخشندگی اصطلاحات انتخاب شده را درک کنم. آن‌ها به‌قدری نکات دقیق و ظریفی دارند که دقیقاً جوهره‌ صحیح اسلام را با استفاده از ارزش‌های چینی توضیح می‌دهند؛ علمای هویی هنگام مقایسه‌ی سنت‌های اسلامی و چینی به جستجوی زمینه‌های مشترک پرداختند و به 5 اصل که در هر دو مشترک است رسیدند و این علماء اگرچه دقیقاً می‌دانستند که اعتقادات اسلامی در چه نقطه‌ای از افکار چینی‌ها منحرف شدند، اما درصدد رد سنت‌های چینی و اثبات نادرستی آن‌ها برنیامدند. به‌جای این کار آن‌ها نشان دادند که اسلام چگونه این سنت‌ها را کامل کرده است. آن‌ها سعی کردند که سنت‌های چینی و اسلامی را در یک تقابل دوگانه قرار ندهند به‌طوری که اعتقاد به یکی از آن‌ها به معنای طرد دیگری باشد و با این کار از مضطرب کردن مسلمانان که بسیار به سنت‌های چینی علاقه داشتند، جلوگیری کردند.
احمد دُنگ که جوانی 18 ساله است و لبخند به لب دارد و دستار وردایی سفید بر تن کرده می‌گوید: من خودم را 100 درصد چینی می‌دانم و نمی‌فهمم که چرا حتی با وجود سیاست‌ها، زبان‌ها و اعتقادات مختلف ما نمی‌توانیم چینی باشیم. ما زبان آداب و رسوم و فرهنگ مشترکی داریم. کشور ما به‌قدری پراکنده است که اتحاد ارزشی است که ما همگی آرزو داریم متحد باشیم تا این‌که جدا از هم زندگی کنیم. دُنگ یکی از صدها طلبه‌ای‌ است که از قومیت‌های مختلف در مسجد خیجویان قرآن، حدیث، عربی، انگلیسی و مهارت‌های رایانه‌ای می‌خوانند و دُنگ امیدوار است که بتواند تحصیلاتش را در یک کشور عربی ادامه دهد و به چین برگردد و به دعوت بپردازد تا آگاهی‌ها را نسبت به اسلام بالا ببرد.

مسلمانان چین

وضعیت امروز مسلمانان و اسلام در چین
34 سال پس از انقلاب فرهنگی، مسلمانان – و در واقع پیروان سایر ادیان – در وضعیت بسیار بهتر قرار دارند. انجمن‌ها، مدارس و دانشکده‌های اسلامی به‌وجود آمده‌اند، مساجدی ساخته می‌شوند و یک احیاء اسلامی قابل رؤیت ولی کوچک مشاهده می‌شود.
مسلمانان چینی پس از سال‌های سرکوبی در حال ترقی هستند، فعالیت‌های بینا قومی را در خود و فعالیت‌های بین‌المللی را با مسلمانان خارج سازماندهی می‌کنند.
اگرچه گروه‌های اقلیت مجاز به داشتن 2 یا 3 فرزند هستند، اما به دلیل جمعیت بالای هویی‌ها سیاست تک فرزندی را از سوی دولت در مورد آن‌ها اعمال می‌شود؛ اما اکثر گروه‌های اقلیت مسلمانان چینی مجاز به داشتن 2 فرزند هستند و جمعیت مسلمانان چین در حال افزایش می‌باشد امام جمعه‌ی مسجد خیجویان پس از یک دعای خالصانه در زیر سایه‌ی درختی 500 ساله که تنها شی‌ء اصلی و دست‌نخورده‌ی مسجد پس از تخریب آن در انقلاب فرهنگی می‌باشد می‌گوید:
البته تعدادی هم تغییر مذهب داریم. اما چیزی که جالب‌تر است این است که بسیاری از افرادی که سابقاً از ترس به‌خطر افتادن معاششان نمی‌پذیرفتند که مسلمان هستند، مانند پزشکان، اکنون مسلمان بودن خود را آشکارا عنوان می‌کنند.
مناسک اسلامی بسته به شهری که شما در آن هستید متفاوت می‌باشد. در مناطق روستایی مانند "مکّه‌ی کوچک" که تقریباً 60 درصد جمعیت آن‌را مسلمانان تشکیل می‌دهند، حضور اسلام با توجه به تعداد مساجد، رستوران‌های اسلامی (حلال) و زنان محجّبه نمایان است. شنیدن چندین قول السلام علیک و یا صدای اذان احساس عجیب و غریبی را به انسان دست می‌دهد. اما در شهرهای بین‌المللی از قبیل پکن، همانند هر کشور جهان، جهانی‌سازی و مصرف گرایی بر معنویت تأثیر گذاشته است. عبدالرحمن هارون امام جمعه‌ی مسجد 300 ساله‌ نا‌ن‌دو که یکی از 72 مسجد شهر پکن می‌باشد این‌گونه شرح می‌دهد: این‌جا در شهرهای بزرگ مسلمانان مجبورند که از قوانین مربوط به پوشش پیروی کنند.
زنان مقنعه به سر نمی‌کنند زیرا به زحمت می‌افتند و ممکن است درک نشوند. در بخش‌های جنوب غربی چین اوضاع متفاوت است. ضیاءالدین امام جمعه‌ی مسجد 85 ساله‌ی شانگهای هنگامی که شنید من اهل مصر هستم لبخنی می‌زند و می‌گوید: سال‌هایی که در دانشگاه الأزهر مصر بوده جزء بهترین سال‌های عمرش تلقی می شوند. او می‌گوید: متأسفانه محیط این‌جا برای مذهبی شدن مساعد نیست و اغلب مسجدی‌ها را پیرزنان و پیرمردان تشکیل می‌دهند. او اجازه‌ی مرخصی خواست تا اذان مغرب را بگوید و در نمازهای مغرب پیش‌نماز ما باشد. تنها چند نمازگزار چینی حضور داشتند. اگرچه اقلیت‌های مسلمان امروزه در غرب پیشینه‌ی بلند مدت هزارساله‌ی مشارکت در کشورشان را دارند، اما اقلیت‌های مسلمان اطراف جهان می‌توانند از تجربیات هویی‌ها در چین چیزهای زیادی بیاموزند.
علمای هویی با کاوش عمیق در قلب اعتقادات اسلامی و متبحر شدن در اعتقادات چینی‌ها زمینه‌های مشترک به همراه اعتقادات و سنت‌هایی را یافتند که به ظاهر خیلی متفاوت از اسلام هستند – اما آن‌ها ارزش‌های انسانی را یافتند که ما را به یکدیگر پیوند می‌دهند. علمای اسلامی امروز می‌بایستی همین کار را با سنت‌های غربی بکنند که این سنت‌ها شباهتشان به اسلام بیشتر از سنت‌های چینی می‌باشد. آن‌ها ارزش‌ها و اعتقادات ابراهیمی مشترکی دارند و دو تمدنی که پیشینه‌ آن‌ها اغلب درهم آمیخته است.
در چین 10 گروه اقلیت مسلمان وجود دارد اما هیچ‌گاه در تاریخ جهان چنین گروه پراکنده قومیتی از مسلمانان در یک کشور غیر مسلمان همانند آن‌چه که امروزه در جهان می‌بینیم وجود نداشته است. از مثال چین ما می‌توانیم در مورد اهمیت ارتباط میان فرهنگی چیزهایی بیاموزیم.
تجربه‌ی هویی‌ها همچنین نشان می‌دهد که مسلمانان به سادگی می‌توانند در کنار تمدن‌های بسیار متفاوت با هم‌آهنگی زندگی کنند و در عین حال یک فرهنگ بومی منحصر به‌فرد و با دوام را به‌وجود بیاورند. آمیزش مسائل چینی و اسلامی بی‌همتاست، چه در سطح اندیشه باشد و چه تجلی فرهنگی داشته باشد.
هویی‌ها با اظهار معنویتشان از طریق معماری، کارهای ادبی خوشنویسی و کارهای دیگر به تمام گروه‌های مسلمان اقلیت نشان می‌دهند که به‌وجود آوردن یک فرهنگ صحیح و اصیل که هم اسلامی و هم بومی است نه تنها ممکن است بلکه زیبا نیز هست. دوست‌داشتنی‌ترین خاطره‌ی من از تمام این سفر قرائت قرآن در یک مسجد چینی بود که در آن‌جا یک پیرزن چینی تماماً سفیدپوش در کنار من نشسته بود و لبخندزنان به قرآن اشاره می‌کرد. من به نگاه با شک و تردید او نگریستم و او اشاره کرد به حروف. من شروع به قرائت سوره‌ یس کردم. او با من می‌خواند و در ظرف 15 دقیقه ما تمام سوره را خواندیم. اسلام واقعاً یک مذهب جهانی است.

منبع : مشرق نیوز

نگاهی به تاریخ انقلاب‌های بحرین


موقعیت جغرافیایی و ساختار جمعیتی‌‌-‌طایفه‌ای بحرین و نحوه برخورد حکومت‌های وقت با طوایف مختلف این کشور بویژه شیعیان و خودکامگی حاکمان بحرین موجب گشته تا این کشور همواره آبستن اعتراض‌ها و انقلاب‌ها باشد.

به گزارش فارس، اگر بخواهیم نگاهی به ریشه‌های انقلاب‌ و اعتراضات جاری در بحرین داشته باشیم باید به تاریخ اعتراضات و انقلاب‌های این کشور در دهه‌های پیش نگاهی بیاندازیم که اساسا با موقعیت جغرافیایی و ساختار جمعیتی‌‌-‌طایفه‌ای بحرین ارتباط پیدا می‌کند و در هر دوره از تاریخ شاهد تغییر و تحولاتی در نحوه بیان اعتراضات و درخواست‌ها و نحوه رویارویی یا پاسخگویی حکومت با آن بود.

* اعتراضات سال 1922 به قانون مالیات

اما اگر بخواهیم به تاریخ جنبش‌های اعتراض آمیز نوین بحرین نگاهی داشته باشیم، باید به سال 1922 بازگردیم که این کشور شاهد اعتراضات مردمی برای لغو قانونی بود که در آن زمان به "قانون مالیات " معروف بود و بر اساس آن حاکم وقت کشور بحرین بر تمام افراد بالای 16 سال ساکن بحرین مالیات فرض کرده بود. این اعتراضات با دخالت انگلیس و پاسخ به درخواست مردم پایان داده شد.

* اعتراضات دهه 30 و درخواست تشکیل پارلمان

پس از آن و در دهه 30 قرن بیست تحرکات مردمی گسترده‌ای در بحرین آغاز شد که عموما خواستار تشکیل پارلمان و شوارهای منتخب محلی و بومی و سندیکاهای کارگری جهت گفتگو و مذاکره با شرکت‌های نفت برای بالا بردن سطح دستمزد کارگران بومی شاغل در این شرکت‌ها بود.

* پس از استقلال و اعتراضات سال 1971

پس از استقلال بحرین در سال 1971 این کشور وارد مرحله جدیدی شد و اولین دوره انتخابات پارلمان و شوراهای شهرها در سال 1973 در این کشور برگزار شد، اما پارلمان به سرعت و پس از بروز اختلافاتی با حکومت منحل گردید و این سرآغاز بروز اعتراضاتی مردمی برای کاستن از نفوذ پادشاه در پارلمان گردید.

* تداوم اعتراضات در دهه 80

در طول دهه هشتاد درخواست‌ اصلاحات که زمانی با سرکوب و زمانی با مذاکره و گفتگو توسط حکومت وقت پاسخ داده می‌شد،‌ بدون دستیابی به نتیجه‌ای ادامه یافت و سرانجام حکومت راه غلبه بر این اعتراضات را در ایجاد تفرقه میان شیعیان و سنی‌ها یافت و اقدام به نزدیک ساختن سنی‌ها به مراکز قدرت و دور نمودن شیعیان از آنها نمود.

* اعتراضات دهه 90 و درخواست مشارکت سیاسی

در آغاز دهه نود و مشخصا در سال 1992 روند اعتراضات و درخواست‌ها جهت حضور در عرصه سیاسی و پارلمانی کشور توسط نیروهای معارض تشدید شد و معارضان خواستار تشکیل سازمان‌ها و سندیکاهایی در بحرین شدند و درخواستی به این مضمون برای دولت حاکم وقت ارسال نمودند که با سرکوب معارضان و بازداشت امضا کنندگان درخواست مواجه شد. 
اعتراضات مشابهی به سبک و سیاق اعتراضات و درخواست‌های سال 1992 در سال 1994 نیز صورت گرفت که آن نیز به فرجامی مشابه فرجام اعتراضات پیشین دچار شد.

* سرکوب خشونت آمیز اعتراضات دهه 90

اعتراضات دهه 90 که تا سال 1999 ادامه داشت، به شدت توسط رژیم بحرین سرکوب شد و این سرکوب را باید جزو خشونت آمیزترین سرکوب‌های صورت گرفته توسط رژیم بحرین تلقی کرد،‌ بگونه‌ای که اکثر رهبران جریان معارض بحرین بازداشت و تظاهرات مردم این کشور که یک هفته کامل ادامه داشت، به خاک و خون کشیده شد و در اثر آن ده‌ها تن کشته و مجروح و ده‌ها منزل تخریب و به آتش کشیده شد.

* به قدرت رسیدن "حمد بن عیسی " و دادن وعده‌های دروغین

پس از این که "حمد بن عیسی آل خلیفه " در پی مرگ پدرش در سال 1999 در بحرین به قدرت رسید، بحرین شاهد دوره‌ای گذرا و موقت از آرامش بود، چون حمد قول انجام برخی اصلاحات از جمله آزادی زندانیان سیاسی را داده بود. 
اما وقتی مردم بحرین دریافتند، این وعده‌ها وعده‌های دروغینی بیش نیستند، اوضاع کشور دوباره ملتهب گردید و بر این اساس معارضان بحرینی انتخابات سال 2002 را تحریم کردند. 
تحریم انتخابات توسط برخی از گروه‌های معارض در دوره‌های بعدی یعنی 2006 و 2010 نیز ادامه یافت.

* اعتراضات اخیر بحرین

درپی تغییر و تحولات جاری در جهان عرب که با سقوط رژیم "مبارک " و "بن علی " در مصر و تونس همراه بود، کشور بحرین نیز از 14 فوریه سالجاری شاهد بروز دور جدیدی از اعتراضات بود که طی آن ملت معترض بحرین خواستار سرنگونی رژیم "آل خلیفه " و انحلال پارلمان و دولت در این کشور هستند.

* شکل گیری انقلاب 14 فوریه

انقلاب 14 فوریه بحرین با برگزاری تظاهراتی در میدان اللؤلؤة در منامه پایتخت این کشور به دعوت جنبش "جوانان 14 فوریه " آغاز شد و به سرعت موج اعتراضات سراسر کشور ا فراگرفت.

* کشتار 17 فوریه و به خاک و خون کشیده شدن معترضان

سپیده دم روز 17 فوریه نظامیان بحرینی جهت سرکوب تظاهر کنندگان و به اصطلاح پایان دادن به اعتراضات مردمی به اعتصاب کنندگان میدان اللؤلؤة یورش بردند که درپی آن سه شهروند بحرینی کشته و ده‌ها تن زخمی شدند و موجب گردید در اعتراض به این تجاوز ارتش فردای آن روز در شهرهای مختلف بحرین تظاهرات اعتراض آمیز برگزار شود که با برخورد خشونت بار نیروهای امنیتی بار دیگر ده‌ها معترض کشته و زخمی شوند.

* برگزاری بزرگترین راهپیمایی اعتراض آمیز تاریخ بحرین

در 22 فوریه بزرگترین راهپیمایی‌ اعتراض آمیز تاریخ بحرین که خواستار اصلاحات سیاسی در این کشور بود، برگزار شد که رهآورد آن تن دادن پادشاه بحرین به آزاد سازی زندانیان سیاسی بود.

* تلاش جهت فرونشاندن خشم مردم

در 25 فوریه پادشاه بحرین در اقدامی برای فرونشاندن خشم مردم 4 وزیر دولت را برکنار و برخی از زندانیان سیاسی را آزاد کرد و 25 درصد از بدهی‌های مسکن شهروندان را بخشید و شورای همکاری خلیج فارس نیز قول دادن کمک میلیاردها دلاری به پادشاه بحرین را داد، اما تمام این اقدامات نتوانست خشم مردم بحرین را فرو بنشاند.

* اشغال بحرین بواسطه نیروهای نظامی عربستان و سپر جزیره

در 14 مارس نیروهای سپر جزیره به درخواست پادشاه بحرین برای حفظ منافع استراتژیک این کشور وارد بحرین شدند که به شدت توسط معارضان بحرینی محکوم شد. این نیروها به محض ورود به کشور به معترضان بحرینی حمله برده و ده‌ها تن از شهروندان بحرینی را کشته و مجروح کردند. 

از لؤلؤ بوی گوشت سوخته می‌آید/لؤلؤ؛ مرج‌البحرین یلتقیان

اختصاصی رجانیوز/ شعر زیبا و حماسی کاظم رستمی هدیه به انقلابیون و شهدای بحرین؛
از لؤلؤ بوی گوشت سوخته می‌آید/لؤلؤ؛ مرج‌البحرین یلتقیان

کاظم رستمی، منتقد ادبی و شاعر جوان انقلاب که در شش سال گذشته دبیر کنگره سراسری شعر دفاع مقدس نیز بود، شعری برای انقلاب و شهدای بحرین سروده است.

به گزارش رجانیوز، وی به همراه علی محمد مودب، در واکنش به فتنه سال گذشته مجموعه اشعاری را با عنوان "مسئله بیست و دوم خرداد نبود، مسئله بیست و دوم بهمن بود"، منتشر کرد که با استقبال بزرگان شعر و هنر انقلاب مواجه شد.

رستمی همچنین به عنوان منتقد ادبی برجسته، داور جشنواره های سراسری مختلف در حوزه شعر و ادبیات بوده است. در ادامه متن کامل این شعر زیبا و حماسی را که او در اختیار رجانیوز قرار داد، می‌خوانیم:

شیعه
شقایق آتش گرفته ایست

برسینه کوه یخی

در تاریخ نفرین

که جهانش می خواند

شیعه در یمن

شیعه در حجاز

شیعه در عراق و افغانستان

شیعه در بحرین

از لولو بوی گوشت سوخته می آید

بوی جگرهای  کباب

شیعه
کلمه اندوهگینی است

یادگار آه سوخته مدینه...

آوخ از مدینه....

کیف اصبحت یا بنت رسول الله؟

شیعهدر خون دل خویش است

شام یخ زده و ویران هجران را...

چقدر منامه شبیه بنی هاشم است

بیت سوخته را می ماند

لولو
مرج البحرین یلتقیان

و این لولو بحرین است

که می سوزد

آتش در نخلستان

آتش در خیمه گاه

آتش در بیت الله...

بوی یاس آتش گرفته می آید از این شعر

بوی اضطهاد شقایق

آوخ از شیعه...

دلم علقمه است

قلزم خون یل حیدر

آوخ از بی دستی

آوخ از بی آبی

آه آبرویم...عباس

با تو می گویم

ای پیشانی شکسته خواب شیعه

اینجا ام القرای شیعه است

ایران

اینجا شیعه دارد

علوی تر از علی!

مجتهد تر از جعفربن محمد

اینجا

قهرمان ما مختار است

نه عباس ابن علی

ما مفسران خون ریخته ایم...

جناب عالم بن عالم!

چگونه است

که می فهمی سقیفه را

می فهمی غدیر را

و کربلا را

اما همه را در تاریخ!

و فقط تاریخ؟

و نمی فهمی امروز را

و شیعه قائم را...

اصلا این چه شعری است

بگذار به شیوه قزوه بنویسم

به روش مولا ویلا نداشت

و آن روزها که واژه هایش را به مواخذه می گرفت ...(1)

آهای حجره های آیینه پوش

چطور است که می فهمید

بی معنایی

نبی بی وصی را...

و می فهمید

آنکه قلم و کاغذ نمی آورد

توطئه انشقاق فرق اسلام را داشت...

و نمی فهمید

که خورشید پس پرده

به اقامه اوصیاء حدیث می تابد

و مگر روایت حدیث

تنها روایت خون به ناحق ریخته اولیاست

و کشف راه های پیموده شده

پس امروز چه؟!

بیرون از اینجا

قتلگاه

اینجا

مدینه و فتنه

و اگر عالم تویی؟

رحمت به عوام الناسی ما

یا به قول سیار(2)

رحمت به بی نمازی ما بی نمازها...

که خمینی به ما تکیه کرد

و با پدران ما انقلاب

امیدش هم به ما دبستانی‌ها بود...

انقلاب

اقامه ای دوباره است

شیعه را

من نمی گویم

امام گفت که این بار اگر کمر شیعه بشکند...

بخوانید وصیتنامه اش را

اگرچه خودش را نخواندید

و ساختار

صورت ظاهر انقلاب است

که در صورت

خطا و خیانت هست

کجی و انحراف نیز

و مگر در حکام و استانداران علی نبود؟

اما در انقلاب نیست

که در ولایت هم نبود و نیست

که محتواست و حقیقت است

آوخ از شیعه بودن...

که چه سخت است

روبرو معاویه

کنارش عمرعاص

مقابل‌شان ورق پاره های قرآن به نیزه

و تو در نبردی به شمشیر

و به خطبه خوانی توحید و ولایت...

و از پشت سرت خوارج خروج کنند

به لا حکم الا لله...

و اینچنین است که از پس سی سال سکوت و تماشا

به کلیسا نعره می کشند و...

آه... یوماه

بحرین می سوزد

دنیا سرگرم لیبی است

وما؟

کاش به نهج البلاغه باز می گشتیم

به خطبه 150 و 151

به خطبه 22

به 93 و103 و...

به رنج‌های حیدر کرار

به حرف‌های علی

که به تاریخ گفت

نه به چند مستمع مسجد کوفه...

بیا شیعه علی باشیم

بیا به حدیث کسا جفا نکنیم

بیا زیارت عاشورا را ابتر نکنیم

بیا عزای امام حسین را پاستوریزه نکنیم

بیا شیعه باشیم

وحدت خوب است

بیا از شیعه بودنمان خجالت نکشیم

از سکوت

از تکرار مکررات و ادرار اوراد

از کشف اسرار آیینه و تفسیر اسفار

جز حجاب خاموشی

جز باختن به فتنه نمی زاید

که صفویه روزگاری بود

و امروز... روزگاری نو

که در پایان این روز

نه بهانه پذیرند

نه بها...

و اینچنین است که خون غزه می ریزد

خون بحرین می ریزد

خون یمن و عراق و افغانستان می ریزد

و ما نشسته که موسی

به فتح برود با خدایش...

می ترسم که بیاید

و تو هنوز در تفسیر مقام خون خدا مانده باشی عالم...

بیا به انقلاب جفا نکنیم

به خون‌های شهدا

به بدن‌های له شده

به سید حسین علم الهدی که با تانک رویش رژه رفتند

به چشم‌های آسمانی سعید جان بزرگی

به شهید جمشید محمد بیگی که شاعر بود

و همه را سوزاند

شعرهایش را

آه سوخته اش را...

بیا شاعر انقلاب باشیم

شاعر انقلاب

شاعر هیچ دولتی نیست

شاعر علی ابن ابی طالب است

شاعر حسین ابن علی است

شاعر شیعه است و فرزند زمان خویش

چقدر تشنه مانده ام

به فدای لب تشنه ات پسر فاطمه

بیا الهی عظم البلا بخوانیم...

الیس الصبح بقریب...

پی‌نوشت‌ها:

1)  علیرضا قزوه که شاعر شیعی روزگار خویش است و مانده تا هنوز
2) محمد مهدی سیار

*باالهام از شعری از علی داوودی