گروه فرهنگی/رضا طریقت: پس از جریان فتنه در کمتر رسانهای، ریشه های این جریان در حوزه فرهنگ واکاوی شد و اغلب ریشه های آن را در دل جریانهای سیاسی جستجو کردند. اما یک واقعیت را باید پذیرفت که طراحی این جریان چند بعدی و تزریق تفکرات سکولار، از طریق مدیوم فرهنگ سالها به بدنه افکار عمومی تزریق شد و اتفاقا کسانی که بر کرسی های مدیریت تکیه زده بودند، گاهی خود پایه این کودتای خزنده فرهنگی بودند.
برای روشن تر شدن این موضوع کافی است رجوع کنیم به یک اعتراف تاریخی تاج زاده که "ما 28 سال است که اشتباه کردیم"، تنها استنباطی که می توان ازاین گفتار داشت، این است که یک جریان کاملا مشخص از همان سال های نخستین شکل گیری انقلاب، موازی با جریان نظام رشد کرده است. این جریان در دوره ای به صورت جریان اصلاحات حلول کرده و در روزگار دیگری به صورت جریان فتنه پدیدار می شود. با این حال، بستر اندیشه ای اصل جریان فتنه را باید در حوزه فرهنگ، بهویژه مدیوم سینما جستجو کرد.
با نگاهی به فیلم "جدایی نادر از سیمین" می توان رمزگشایی دقیقی از یکی از همین لایه های مخرب و سکولارداشت. این فیلم، اثری هوشمندانه و چند لایه است که از جنبه های متعددی قابل بررسی است. اما قبل از ورود به این مبحث ذکر یک نکته کاملا ضرورت دارد، سینما عمق تاثیرگذاریاش آنقدر پرشتاب است که می تواند تنها با یک دیالوگ، مفاهیم بنیادین مد نظر سازندگان را حتی در یک جمله به بیننده القا کند.
در بخش ابتدایی فیلم جدایی نادر از سیمین، با دعوای حقوقی زن وشوهری مواجه می شویم که قصد جدایی از یکدیگر را دارند. زن در یک دیالوگ کاملا گذارا اما تاثیر گذار، رو به قاضی می گوید که نمی خواهد دخترش در شرایط کنونی در ایران زندگی کند و قاضی از سیمین رفیعی سئوالی می پرسد، مگر شرایط فعلی چگونه است؟ مگر فرزندان سایر مردم در این شرایط رشد نمی کنند؟ زن پاسخی به قاضی نمی دهد، خالق اثر هوشمندانه تاکیدی بر این مسئله ندارد، اما هر شخصی که حداقل رویدادهای دو سال گذشته را دنبال هم نکرده باشد، متوجه می شود که صاحب اثر چه طعنه گزاف و ریشه داری می زند. با همین یک دیالوگ انعکاسی که از وضعیت فعلی جامعه داده می شود، ملتهب به نظر می رسد، آنهم در یک دیالوگ گذارا از جانب مادری که می خواهد آتیه دخترش را تامین می کند، در صورتی که در سراسر فیلم متوجه می شویم که دخترک -ترمه- در یک شرایط ایده آل خانوادگی- آموزشی با بهترین امکانات زندگی می کند. پس چرا نمی خواهد دخترش در این شرایط رشد کند؟
اگر از منظر نشانه شناسی، اسطوره شناسی (میتولوژی) و نظام استعاری که اتفاقا توسط منتقدین غربی ترویج و بنیانگذاری شده، مبتنی بر همین آموزه ها آخرین ساخته فرهادی را واکاوی کنیم، قطعا به ریشه های مفهومی خاصی خواهیم رسید.
قبل از ورود به این بحث نیز باید به یک نکته مهم اشاره کنم که بهترین فیلم های معترض سیاسی را می توان با درون مایه های عمیق در چهارچوب ملودرام های خانوادگی ساخت و از اسطوره ها و کهن الگوهای ملودرام بهره فراوان برد. با این پرداخت، ضمن اینکه اثر مخاطب عمومی بیشتری جذب می کند، صاحب اثر در لحظه می تواند منکر شود که در اثرش جنبه های سیاسی لحاظ شده است.
آخرین ساخته فرهادی با مشخص کردن چهارچوب خانواده و همان کد گذاری نخستین مبتنی بر ملتهب نشان دادن فضای جامعه و طرح مسئله مهاجرت، نظام استعاری و نشانه شناسی اثرش شکل بنیادین تری به خود می گیرد. معمولا برخی نشانه ها به صورت متدوال کاملا هدفمند میان تمامی منتقدین دنیا به اشتراک گذارده می شود. در نظام نشانه شناسی سینما، پدر نمادی از دموکراسی است، واقعیت غیر قابل انکاری که در تمامی کتب نشانه شناسی سینما به ثبت رسیده است.
در فیلم فرهادی نیز پدر نمادی از دموکراسی است و در سراسر فیلم به قانون (یکی از سه رکن اصلی دموکراسی) و فرزندش (نمادی از نسل فردا) دروغ می گوید، این نشانه شناسی با توجه به دیالوگهای سراسری فیلم و مواجهه کاراکترها با قانون است که معنی پیدا می کند، مادر نیز که نمادی از اصالت سرزمین است، قصد جلای وطن دارد و ترمه دختراین دو ( نماینده نسل امروز) میان دموکراسی که فرهادی در قالب یک پدر آن را ترسیم کرده، دروغگو نشانش می دهد و سرزمینی که اصالتش (مادر) از آن رخت بسته، سرگردان است. این مفاهیم در سکانس پایانی فیلم فرهادی کاملا عینیت می یابد و سکانس پایانی این فیلم از کل نشانه ها و نمادهایی که در کل فیلم تعریف می شود، به خوبی استفاده می کند.
ملتهب نشان دادن فضا در همان سکانس نخست با تاکید بر این سرگردانی نسل فردا و استفاده از نظام نشانه شناسی برای تشریح دروغین وضعیت کنونی جامعه، دست به دست هم میدهد و طبیعی است که در جشنواره برلین، خرس سیاسی ترین جشنواره دنیا را در دامان فرهادی بگذارند.
نکته بعدی روشن ساختن مفاهیم کاملا سکولار در فیلم فرهادی طبق روایت خود فیلم است. سکولاریسم مورد اشاره در ابتدای این یادداشت چگونه در این فیلم متجلی می شود؛ تمامی شخصیت ها در برابر قانون دروغ می گویند، بهطوری که مبنای شکایت به قانون از جانب طرفین دعوا بر اساس دروغ صورت گرفته و اوج گرفتن درام مبتنی بر یک دروغ است و تمامی شخصیتها در مقابل قانون که برگفته از اصل جریان دین (قرآن و مکتب) است، دروغ می گویند اما در سکانس پایانی زمانی که از قانون خبری نیست، نادر از راضیه می خواهد که با قسم بر قرآن ادعاهایش را تائید کند، راضیه زیر بار نمی رود، یعنی در مقابل قانونی که از دل شریعت استخراج شده، می توان دروغ گفت اما در مقابل قرآن نمی توان دروغ گفت.
چنین طرحی در قالب درام فرهادی نوعی سکولاریزه کردن افکار عمومی در مقابل قانون (یکی از ارکان دموکراسی اسلامی- ایرانی) است. درسکانس هایی که مربوط به بازپرسی در نظام قضا می شود، در واقع بطن شخصیت ها نیست که به چالش کشیده می شود بلکه اصل قانون است که چالش برانگیز و فاقد روح نشان داده می شود. زمانی که قانون گرایی و دستگاه قضایی سیستمی مردمسالار را زیر سئوال می برید قطعا ریشه های آن دموکراسی دینی، اتوماتیک وار زیر سئوال می رود.
نمونه مورد نظر بعدی که ارتباطی تنگاتنگی با این به چالش کشیدن دستگاه قضا دارد در دیالوگ های حجت صمدی (شهاب حسینی) یکی از شخصیت های محوری در کنشی دراماتیک کاملا واضح است. وی رو به بازپرس فیلم -در یک دیالوگ ساده- در راستای اعتراض به تصمیماتش می گوید که 10 سال به عنوان یک کارگر در یک کفاشی کار کرده و پس از 10 سال که از این کارگاه اخراج شده است، نتوانسته حق و حقوقش را با قانون دریافت کند. دریافت کلی از این دیالوگ این است که قانون به طبقه فرودست و ضعیف جامعه تعلق ندارد و چندین و چند بار به صورت کاملا ظریفی با اشاره به نادر می گوید، قانون به طبقه مرفه جامعه -منظور نادر- تعلق دارد، فیلم به سادگی و روشنی در قالب درامش این تلقی را به بیننده القا می کند که قانون صرفا به بخشی از جامعه تعلق دارد.
فرهادی در فیلمش با صراحت تمام بیانیه ای صادر می کند مبنی بر اینکه دستگاه قضا نیازمندی مردم را برطرف نمی سازد، اما جواد شمقدری صراحتا در برنامه هفت اعلام می کند که این فیلم تصویری زیبا از دستگاه قضا نشان می دهد، واقعا نمی دانم شمقدری با کدام استدلال این سخن را بر زبان آورده است، البته حدس می زنم با همان استدلالی که قرار است سینما را در قالبی فدرالیته توسط شبه اپوزیسیون اداره کند.
آثار فرهادی بهویژه در فیلم درباره الی و جدایی نادر از سیمین نوعی فمنیست عمل گرا را بنیان می نهد که در این نوع فمینست آمریکایی، لاقیدی در لایه هایش نهفته است. فرهادی در فیلم درباره الی شخصیت زنی را با نام الی به نمایش می گذارد که با المانهای رفتاری مشخصی که در کاراکترش وجود دارد، کاملا مشخص است که در یک فضای جبری تن به ازدواج داده و قید محصور شدن در حیطه خانواده ای مذهبی را نمی پذیرد. در فیلم جدایی نادر از سیمین، عملگرایی این نوع فمنیست بیشتر دیده می شود، ترویج این نوع فمنیست می تواند سبب متزلزل شدن بنیان خانواده شود.
کامران نجف زاده از یک میلیون ایمیل دروغی خبر داد که توسط آشوبگران برای تخریب وجهه وی ارسال شده است.
به گزارش شبکه ایران، کامران نجف زاده که به تازگی از پاریس به کشور بازگشته است، در گفت و گو با هفته نامه پنجره در پاسخ به این سوال که «چطور شد سر از پاریس درآوردی؟ می گویند نجف زاده مزد خوش خدمتی اش در جریان انتخابات را گرفته است!» گفت: خب، من هم شنیده ام. اما دیگر عادت کرده ام این حرف ها را جدی نگیرم. برایم مهم نیست که این جماعت چه می گویند. اگر بخواهم از حرف های شان ناراحت شوم زندگی ام تلخ می شود و اگر بخواهم جواب بدهم، باید کار و زندگی را تعطیل کنم و برای حضرات جوابیه بنویسم.
وی در ادامه با بیان اینکه «ماجرای رفتن من به دو سال قبل از انتخابات بر می گردد» خاطرنشان کرد: اول صحبت کشور دیگری بود و بعد هم موضوع فرانسه پیش آمد. اما رفتن من مدام به تاخیر افتاد تا اینکه بعد از ماجراهای انتخابات دهم ریاست جمهوری رفتم. بعد هم شایعه کردند که پاداش گرفته است.
نجف زاده افزود: پای یک جریان تبلیغاتی در میان است. همان هایی که اول یک میلیون ایمیل زدند که فلانی گفته بروید بالای پشت بام و بگویید الله اکبر! بعد هم کارشان را کاملا با هدف تخریب شخصیت ادامه دادند. الان هم می گویند؛ بگذار بگویند. چون برای من مهم نیست. اصلا دیگر یه جورهایی پوست کلف شده ام.
خبرنگار سابق صدا و سیما در پاریس در خصوص جریان اخراج شدنش از فرانسه گفت: اصولا دولت فرانسه از اول برای من مشکل درست می کرد. من با مجوز رسمی وزارت کشور و وزارت خارجه فرانسه و در قالب پروتکل های دو جانبه، وارد پاریس شدم. طبق قانون باید ظرف سه ماه به من کارت اقامت و کارت خبرنگاری می دادند. سه ماه گذشت و هیچ کدام را به من ندادند. رفتم پیش سخنگوی وزارت امور خارجه فرانسه و گفتم تکلیف من را روشن کنید. یک ورقه به من دادند و گفتند با این می توانی توی خیابان ها بیایی. با همان برگه اجازه ورود به کاخ الیزه و مجلس را هم داشتم. چند وقت بعد گفتند ایران و کشورهای حوزه شینگین را هم نداری. نهایتا هم یک برگه به من دادند که یک سری اتهام ردیف شده و گفته بودند باید فرانسه را ترک کنم.
نجف زاده در بخش دیگر این گفت وگو تصریح کرد: من وارد هیچ حاشیه و حوزه دیگری نشدم. روی کلمه هیچ تاکید می کنم. اگر مثل ادعایی که درباره آقای معصومی نژاد کردند که سلاح و دوربین دید در شب داشته، درباره من هم مطرح می کردند، یک حرفی! اما علیه من هیچ سندی نداشتند، چون هیچ چیزی نبوده است. من یک خبرنگار بودم و کار خودم را می کردم. تا دلت هم بخواهد محدودیت داشتم. حتی نمی توانستم بروم از یک مسابقه فوتبال گزارش بگیرم. اما به هر حال بهانه تراشی کردند و گفتند علیه نظم فرانسه اقدام کرده ام.
به گزارش «تابناک»، متن این یادداشت به شرح زیر است:
این روزها، تهیه یک فیلم به اصطلاح مستند با نام «ظهور نزدیک است» و توزیع رایگان و گسترده آن در سطح کشور ـ سی دی ـ به یکی از مسائل بحث انگیز تبدیل شده است.
این فیلم که دست اندرکاران تهیه و تولید آن کوشیده اند، نام و نشان و رد پای مشخصی از خود باقی نگذارند ـ و البته کیهان از هویت و انگیزه آنان با خبر است ـ از یک سو با مخالفت شدید و هشدار مراجع عظام تقلید و عالمان و کارشناسان برجسته دینی روبه رو شده و از سوی دیگر، زمینه ای برای سوءاستفاده دشمنان فراهم آورده است.
در پی پخش گسترده سی دی های این فیلم، مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم در یک نشست علمی تخصصی و با حضور اساتید برجسته، از جمله حضرت آیت الله طبسی به نقد مستند و عالمانه آن پرداخته و نشان داده است، تهیه کنندگان این فیلم به اصطلاح مستند تا چه اندازه از آموزه های اسلامی دور و بی خبر ـ و یا با خبر و خدای نخواسته فتنه گر ـ بوده اند.
این مرکز تخصصی در حوزه علمیه قم، هرچند مانند تهیه کنندگان «ظهور نزدیک است» بودجه های کلان و بی حساب و کتاب در اختیار ندارد، امید است سی دی نشست تخصصی مورد اشاره را در همان اندازه بضاعت خود که می دانیم اندک است، تکثیر کرده و توزیع کند، تا خیل عظیم حزب الله که به رغم تهی دستی، هیچ گاه آبروی فقر و قناعت را نبرده اند، بازتولید و توزیع بعدی آن را با بضاعت نفر به نفر خود بر عهده بگیرند.
این یادداشت، اما نگاه دیگری به ماجرا دارد و هر چند ترجیح می دهد انگیزه تهیه کنندگان فیلم «ظهور نزدیک است» را دغدغه امام زمانی (عج) آنها و «شوق ظهور» تلقی کند ولی برخی از شواهد موجود، نه تنها جایی برای خوش بینی باقی نمی گذارد، بلکه متأسفانه، این احتمال را قوت می بخشد که فیلم یاد شده یک ترفند تبلیغاتی است و با هدف زمینه سازی انتخاباتی برای یک جریان منحرف سیاسی تولید و توزیع شده است.
جریان مرموز و مشکوکی که چندان ناشناخته نیست و در سال های اخیر، بارها از نام مبارک مراد غایبمان، حضرت بقیه الله الاعظم ـ ارواحنا لتراب مقدمه الفداء ـ سوء استفاده کرده و می کند و در این باره گفتنی هایی هست:
1 ـ از حضرت امیر ـ علیه السلام ـ است که «باطل از هر چیز دیگری به حق شبیه تر است» و اساساً اگر حق و باطل همان گونه که هستند، ارایه می شدند، هیچ کس به اشتباه دچار نمی شد، ولی به قول حضرت(ع)، فتنه انگیزان، اندکی از حق و بخشی از باطل را درهم می آمیزند و چنین است که بدعت ها را شکل می دهند، فتنه ها بر پا می کنند و نهایتاً گمراهی می آفرینند. (خطبه 50 نهج البلاغه)
در سی دی «ظهور نزدیک است»، نمونه های فراوانی از این گونه آمیختگی حق و باطل به چشم می خورد که با توجه به نوع این آمیختگی ها، به سختی می توان احتمال تصادفی بودن آنها را باور کرد!
2 ـ با توجه به نکته مورد اشاره، در پی آن نیستیم که همه آنچه در سی دی یاد شده آمده است، نفی کنیم، بلکه سخن از آمیختگی حق و باطل در میان است و فتنه و بدعتی که این آمیختگی می تواند در پی داشته باشد؛ برای نمونه، در این باره که آیا «ظهور نزدیک است»؟ باید گفت؛ بنا بر آموزه های اصیل اسلامی، منتظران امام عصر ـ ارواحنا له الفداء ـ نه تنها در فلان سال و فلان دوره، بلکه هر صبح و شام ـ صباحاً و مسائاً ـ در انتظار ظهورند و منتظر واقعی و راستین باید که از همه آلودگی ها، گناهان و دلبستگی های این جهانی دور بوده و هر صبح و شام، ظهور حضرتش را چشم به راه باشد.
بنابراین، سخن درباره نزدیکی ظهور نیست که آرزوی همگان است، بلکه بنا به دلایل بسیار روشن دینی و عقلی تعیین وقت ظهور ـ توقیت ـ و نیز انطباق شخصیت های یاد شده در احادیث و روایات با شخصیت های حاضر در هر عصر و زمان، منع شده است، نه آن که چنین آرزو و احتمالی در میان نباشد، مگر نه این که همه مردم ایران و شیعیان جهان از ژرفای دل آرزو می کردند و بر این باور بودند و بودیم که حضرت امام راحل(ره) پرچم انقلاب را به دست صاحب اصلی آن می سپارند و پس از رحلت ایشان در این آرزو به سر می بریم و با تمام وجود از خدای مهربان می خواهیم که این مهم به دست مبارک رهبر معظم انقلاب به انجام برسد.
3 ـ گفتنی است، در تاریخ نه یک بار و دو بار، بلکه بارها اتفاق افتاده است که برخی از شخصیت ها را با شخصیت هایی که از آنها در احادیث و روایات به عنوان شخصیت های زمان ظهور یاد شده است، انطباق داده اند و این انطباق دادن ها برای جهان اسلام و عالم تشیع بی هزینه و خالی از آسیب نیز نبوده است. به عنوان یک نمونه نزدیک، در سال های اولیه جنگ تحمیلی از برادر عزیزمان سردار رحیم صفوی با عنوان شعیب بن صالح و یکی از سرداران سپاه امام زمان ـ ارواحنا له الفداء ـ یاد می کردند و مدتی بعد، آیت الله هاشمی رفسنجانی را شعیب بن صالح نامیدند و... درباره «سفیانی»، «سید یمنی»، «دجال» و برخی دیگر از شخصیت های زمان ظهور نیز نمونه هایی از این دست را می توان در تاریخ مکتوب ـ و نه حتی شفاهی ـ ملاحظه کرد.
نمونه هایی که در زمان خود، باورهای کاذبی را در برخی از اذهان شکل دادند و بعضاً نیز بی آسیب نبوده اند.
4 ـ تهیه کنندگان سی دی موسوم به «ظهور نزدیک است»، بیشترین تلاش خود را به انطباق شخصیت «شعیب بن صالح» با آقای دکتر احمدی نژاد اختصاص داده اند که صرفنظر از شخصیت مردمی و قابل احترام آقای احمدی نژاد باید گفت:
الف) بررسی ها و تحقیقات مستند اسلام شناسان و عالمان برجسته دینی نشان می دهد در مجموعه احادیث و روایات، فقط هفده حدیث درباره «شعیب بن صالح» نقل شده است که غیر از سه روایت، بقیه از طریق علمای عامه و اهل سنت روایت شده. و از سه حدیثی که راویان شیعه نقل کرده اند، دو حدیث، فاقد رجال معتبر و اهل ثقه است و تنها یک حدیث که از حضرت امام رضا ـ علیه السلام ـ نقل شده مورد پذیرش قرار گرفته که در آن روایت نیز فقط به نام شعیب بن صالح و این که از یاران حضرت امام زمان ـ ارواحنا له الفداء ـ و از طایفه «بنی تمیم» است، اشاره شده و دیگر هیچ! (از تحقیقات مستند مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم با ذکر اسناد مربوطه). اکنون باید پرسید ویژگی هایی را که تهیه کنندگان سی دی «ظهور نزدیک است» به شعیب بن صالح نسبت داده و آن را در انطباق با آقای احمدی نژاد می دانند، از کجا آورده اند؟!
ب) بر فرض که آنچه در روایات غیرمعتبر درباره خصوصیات شعیب بن صالح آمده است، صحت داشته باشد! در این حالت، پرسش بعدی آن است که چه رابطه و مشابهتی میان ویژگی های «شعیب بن صالح» و «آقای احمدی نژاد» وجود دارد؟
تهیه کنندگان فیلم به اصطلاح مستند «ظهور نزدیک است» برای انطباق این خصوصیات به استدلال های دم دستی و متأسفانه، بی پایه ای متمسک شده اند؛ برای نمونه، می گویند در روایات ـ همان روایات که شرح آن گذشت ـ آمده است که شعیب بن صالح، یک فرمانده نظامی است و برای انطباق این ویژگی با آقای دکتر احمدی نژاد، استدلال می کنند که ایشان هم در جنگ تحمیلی حضور فعال داشته است! و یا وقتی در روایات مورد اشاره، شعیب بن صالح را با دکتر احمدی نژاد همنام نمی بینند، به این تفسیر من درآوردی متوسل می شوند که «شعیب» در لغت، مصغر ـ کوچک شده ـ کلمه «شعب» است و شعب به معنی مردم و خلق است و از آنجا که آقای احمدی نژاد یک رئیس جمهور مردمی است؛ بنابراین، باید همان شعیب بن صالح باشد! این تفسیر به رأی در حالی است که حتی در تفسیر آیات شریف قرآن نیز، ظاهر آیه، «سندیت» و «حجیت» دارد و کسی نمی تواند مفهوم و تفسیری را به آن نسبت بدهد که باظاهر آیه، مغایرت داشته باشد.
بنابراین اگر مقصود از شعیب بن صالح، همان آقای احمدی نژاد بود باید نام ایشان در روایت می آمد و حال آنکه نام آقای احمدی نژاد «محمود» است و نام پدر مرحوم ایشان نیز «صالح» نبوده است.
مطابق فرمول من درآوردی تهیه کنندگان سی دی یاد شده می توان گفت، «سید» در لغت به معنی «آقا» است. آیا با این حساب می توان نتیجه گرفت که مثلاً «سید یمنی» ذکر شده در روایات ظهور، می تواند «سید» به معنای «از نسل رسول خدا(ص)» نباشد؟!... و قس علیهذا... این چه نوع استدلالی است؟!
گفتنی است، در روایات ظهور نام خاص «سید خراسانی» و «سید یمنی» نیامده است و تنها به این که آن دو بزرگوار از نسل رسول خدا(ص) ـ سید ـ و از اهالی «خراسان» و «یمن» هستند اشاره شده و این دو فقره با «شعیب بن صالح» که نام ایشان آمده است- البته براساس همان روایات که به آن اشاره شد- متفاوت است.
5 ـ در سی دی «ظهور نزدیک است» با همان استدلال کذایی از «ملک عبدالله» پادشاه اردن به عنوان «سفیانی» یاد شده است که دشمن قهار حضرت صاحب الزمان ـ ارواحنا له الفداء ـ است و مطابق روایات معتبر اساساً برای جنگ با آن حضرت خروج می کند.
خب! حالا باید از تهیه کنندگان سی دی «ظهور نزدیک است» پرسید؛ در کجای روایات آمده است که «شعیب بن صالح» از «سفیانی» برای حضور در جشن های نوروزی دعوت می کند؟! مگر قرار نیست شعیب بن صالح، فرمانده یا یکی از فرماندهان سپاه حضرت ولی عصر(عج) باشد بنابراین باید با «سفیانی» سر جنگ و ستیز داشته و او را یکی از اصلی ترین دشمنان حضرت بداند، پس چرا با این دشمن خونی حضرت صاحب الزمان ـ ارواحنا له الفداء ـ نرد دوستی می بازد و از وی به عنوان میهمان و برای حضور محترمانه در ایران اسلامی دعوت به عمل می آورد؟!
با پوزش از برادر عزیزمان جناب آقای احمدی نژاد و صرفا از باب مزاح، باید گفت، ظاهرا «سفیانی» سی دی یاد شده بیشتر از شعیب بن صالح مورد اشاره در همان سی دی، به روایاتی که در سی دی آمده است، اعتقاد دارد که ـ به قول آقای احمدی نژاد ـ اولا؛ دعوت شعیب بن صالح را نمی پذیرد! و ثانیا؛ به وزیر خارجه و رئیس مجلس حکومت خود دستور می دهد که علیه جمهوری اسلامی ایران و رئیس دولت آن موضع گرفته و بد و بیراه بگویند!
6 ـ تهیه کنندگان سی دی «ظهور نزدیک است» دست به اقداماتی زده اند که نشان می دهد این فیلم را با اغراض خاص و آلوده ای تهیه کرده اند. از جمله ـ و تنها یکی از آن نمونه ها ـ حذف بخشی از کلام رهبر معظم انقلاب است. آنها در سی دی مورد اشاره برای اثبات نظر خود از کلام حضرت آقا مایه گذاشته و به نقل از ایشان آورده اند؛ «من با اطمینان کامل می گویم، تحقق وعده الهی در راه است» و حال آن که رهبر معظم انقلاب بعد از اشاره به بیداری جهان اسلام می فرمایند؛
«من با اطمینان کامل می گویم این هنوز آغاز راه است و تحقق کامل وعده الهی یعنی پیروزی حق بر باطل و بازسازی امت اسلامی در راه است. نشانه این وعده تخلف ناپذیر در نخستین و مهم ترین مرحله، پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و بنای بلند آوازه نظام اسلامی بود. احساس هویت و تشخص در اقلیت های مسلمان در بیشتر کشورهای غربی همه و همه نشانه های آشکار پیروزی اسلام در هماورد با دشمنان یعنی در قرن 51 هجری است، ملت های مسلمان هنوز گردنه های دشواری پیش روی دارند».
همان گونه که می بینید، تهیه کنندگان سی دی یاد شده، بخش هایی از کلام رهبر معظم انقلاب را حذف کرده اند تا بتوانند از بخش تحریف شده، برای اثبات منظور خود استفاده کنند. توجه کنید آقا تأکید می کنند که «این هنوز آغاز راه است» و می فرمایند «ملت های مسلمان هنوز گردنه های دشواری پیش روی دارند»و این همه در همان پاراگراف از بیانات ایشان آمده است.
اکنون باید گفت که آیا می توان تحریف سخنان رهبر معظم انقلاب را ـ که در همان سی دی از ایشان با عنوان «سید خراسانی» یاد شده است ـ اقدامی برخاسته از شوق ظهور و عشق به حضرت بقیه الله الاعظم(عج) دانست؟! و آیا نباید این اقدام و اقدامات مشابه دیگری از این دست را نشانه سوءنیت تهیه کنندگان و ترویج کنندگان سی دی «ظهور نزدیک است» تلقی کرد؟!
7 ـ اشاره کردیم که در 23 سال گذشته، از برخی شخصیت ها به عنوان «شعیب بن صالح» یاد شده بود، از جمله آیت الله هاشمی رفسنجانی، سردار رحیم صفوی و... البته هیچ یک از کسانی که بر این باورها بودند مانند تهیه کنندگان سی دی «ظهور نزدیک است» برای اثبات نظر خود به تولید فیلم و توزیع گسترده آن در سطح کشور دست نزدند، بلکه تنها حدس و گمان خود را در محافل خصوصی مطرح می کردند و بدیهی است که نمی توان انطباق دهی آنان را ناشی از سوءنیت دانست و اگر چنین بود و قصد و غرض خاصی را دنبال می کردند، به تهیه فیلم و آسمان ریسمان کردن های آنچنانی روی می آوردند.
و اما، به عنوان یک نمونه، فرض کنید آنهایی که آیت الله هاشمی را با توجه به مواضع آن دوران ایشان، شعیب بن صالح می دانستند برای اثبات نظر خود فیلم و سی دی تهیه کرده و در سطح گسترده ای پخش می کردند و باز هم فرض کنید ـ بر فرض محال ـ هیچ کس هم به آن اعتراض نمی کرد. و نتیجه آن که آیت الله هاشمی رفسنجانی در اذهان عمومی با عنوان شعیب بن صالح یعنی یکی از فرماندهان سپاه حضرت حجت ـ روحی له الفداء ـ تلقی می شد. خب! با این حساب می توانید حدس بزنید که در جریان فتنه 88 چه اتفاقی می افتاد؟! آیا کسانی که باور کرده بودند آقای رفسنجانی شعیب بن صالح است، نظر و دیدگاه ـ متأسفانه غیرقابل قبول ایشان ـ را نظر و دیدگاه حضرت صاحب الزمان(عج) تلقی نمی کردند؟!... بگذریم که... .
8 ـ با توجه به هویت تهیه کنندگان و توزیع کنندگان سی دی «ظهور نزدیک است» که شواهد و قرائن فراوانی از وابستگی آنها به «حلقه حاشیه ساز دولت» حکایت می کند و نیز، با توجه به نکته ای که در بند 7 آمده است و سابقه شناخته شده ای که حلقه یاد شده دارد، به نظر می رسد فیلم «ظهور نزدیک است» یک ترفند سیاسی است که با هدف تبلیغات انتخاباتی برای یک جریان انحرافی تهیه و در سطح گسترده ای توزیع شده است و تهیه کنندگان سی دی که از بی اعتمادی مردم نسبت به خود باخبرند، قصد داشته اند با توزیع گسترده آن ابتدا آقای دکتر احمدی نژاد را در اذهان عمومی همان «شعیب بن صالح» معرفی کنند و بعد در دوران انتخابات مجلس، ریاست جمهوری و یا... با استناد به این که از افراد نزدیک به آقای احمدی نژاد و مورد وثوق و اطمینان ایشان هستند، لیست نامزدهای مورد قبول خود برای مجلس و یا نامزد ریاست جمهوری مورد نظر خود را، نامزد و نامزدهای مورد تأیید حضرت بقیه الله الاعظم ـ ارواحنا له الفداء ـ جا بزنند!
خوشبختانه دیروز حجت الاسلام والمسلمین آقاتهرانی، نماینده مجلس شورای اسلامی از مخالفت آقای دکتر احمدی نژاد با معرفی ایشان به عنوان شعیب بن صالح خبر دادند که از رئیس جمهور محترم جز این نیز انتظاری نمی رفت.
و سرانجام این که بر پایه آموزه های غیرقابل تردید و مستحکم اسلامی و به ویژه دستور صریح و مکتوب ـ توقیع شریف ـ حضرت صاحب الامر ارواحنا له الفداء، ورودیه آن حضرت در دوران غیبت کبری، ولی فقیه است و مردم ایران با لطف و عنایت خدای مهربان نشان داده اند که در همه حال چشم دل و گوش جان به رهنمودهای آن بزرگوار دارند و همه جا از او به یک اشاره بوده است و از مردم به سر دویدن، از این روی مدعیان دروغین ارتباط با امام زمان(عج)، را به هیچ نمی انگارند. مردم مسلمان ایران و امروزه، همه ملت های مسلمان نه فقط به فراست و دیانت بلکه به تجربه نیز دریافته اند که تنها در رکاب ولی فقیه از بد حادثه و ترفندهای شیطانی در امانند... .
آیتالله مصباحیزدی تاکید کرد: افرادی که بیشرمانه مکتب ایران را به جای مکتب اسلام معرفی میکنند، خودی نبوده بلکه غیرخودیاند؛ ما با کسی عقد اخوت نبستهایم و از کسی حمایت میکنیم که حامی اسلام و تابع رهبری باشد.
به گزارش رسا، رئیس مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، در جمع فرماندهان و مسئولان نیروی زمینی، بنیاد تعاون، قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء و هوا فضای سپاه، خط امام را خط واقعی اسلام برشمرد و گفت: باید نسبت به مبانی نظام و اصول خط امام که خط واقعی اسلام است شناخت داشته باشیم و مواظب باشیم که خط ایشان که همان روح اسلام است لطمه نخورد.
آیتلله مصباحیزدی با اشاره به برخی اظهارنظرها افزود: کسانی که بیشرمانه مکتب ایران را به جای مکتب اسلام معرفی میکنند، خودی نبوده بلکه غیرخودیاند و باید حواسمان جمع باشد.
وی خاطرنشان کرد: شما که ادعای خط امام میکنید، امام راحل در کدام سخنرانی خود از اسلام 10 بارسخن نگفت و از ایران نام برد؛ ما که پیرو او هستیم باید همان روش را ادامه دهیم.
عضو خبرگان رهبری با بیان اینکه آنچه به ما عزت بخشیده، اسلام است، تصریح کرد: ایران در زمان رژیم پهلوی هم بود، آنها طرفدار ناسیونالیسم و ملیگرایی مثبت بودند؛ حالا ما باید همان شعارها را زنده کنیم؟ پس اسلام و انقلاب چه شد؟
رییس مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی اظهارداشت: برخیها میگویند نسبت به احکام اسلام سست شویم اینها که مهم نیست!؛ سؤال اینست که پس چه چیزی مهم است! ملت برای اینها جان دادهاند.
وی ادامه داد: باید حواسمان جمع شود چرا که انحراف از اینجا شروع میشود، اصول فراموش نشود، اصول یعنی تابع رهبر و ولایت فقیه و در این اصول شرایط زمان و تصمیمات سیاسی نمیتواند تغییر ایجاد کند و تا ظهور امام زمان این اصول خواهد بود.
آیتالله مصباح یزدی تأکید کرد: مردم ما بر سر عقاید و اصول خود صدها هزار شهید دادهاند ما بر سر این عقاید معامله نمیکنیم.
عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: ما اسلام را میخواهیم و هر کس اسلام را بخواهد خدمتگذار او هستیم و در این مسیر با کسی عقد اخوت نبستیم، هرکس از اسلام کج برود، ردش میکنیم.
مصباحیزدی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به آیات قرآن و سرنوشت قوم بنیاسرائیل و توصیه خداوند به پیامبر اسلام به استقامت و پایداری، افزود: در طول تاریخ کم نبودند کسانی که دعوت انبیا را پذیرفته و حتی در راه خدا جهاد کرده، اما تا آخر نایستادند و در وسط راه ماندند و حتی به جبهه دشمن رفتند.
مصباحیزدی با اشاره به حوادث بعد از انتخابات گفت: امروز آن فتنه تمام شده، فردا نوبت فتنه دیگر و آزمایشی جدید در کلاسهای بالاتر است، نباید خیال کنیم کسی که چند روزی برای اسلام و کشور زحمت کشید تضمین شده است، باید تا آخر پشت سر رهبری باشیم تا منحرف نشویم.
وی محور انقلاب اسلامی را ولایت فقیه دانست و افزود: همه دنیا حکومت ما را به عنوان ولایت فقیه میشناسند و همه موفقیتها به خاطر آن است، هرکس با این نظام مخالفت کند هدفش تضعیف ولایت فقیه است.
رییس مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی خاطرنشان کرد: ما اگر بخواهیم در مقابل فتنههای آینده آماده باشیم باید افکار خود را قوی کنیم که محور آن ولایت فقیه است.
وی گفت: باید مواظب باشیم که نفوذها در نیروها اثر نکند تا زاویهای در دورن نظام باز نشود.