9 دی 88

9 دی 88 سرآغاز فصلی نو در تاریخ معاصر ایران اسلامی

9 دی 88

9 دی 88 سرآغاز فصلی نو در تاریخ معاصر ایران اسلامی

خدایا

باز امشب لحظه تنهائیم
فکر کردم بر دل دنیائیم
بسکه زنجیر بدی محکم شده
روزگارم دائما درهم شده
مردگی کردم به جای زندگی
سرکشی کردم به جای بندگی
بار و بندیلم پر از سنگینی است
بال پروازم فقط تزئینی است
در جوانی یاد پیری نیستم
یاد ایام اسیری نیستم
سبزی عمر مرا زردی زده
سر درختی مرا سردی زده
ساعتم روی عبادت کوک نیست
جای طاعت در دل متروک نیست
ظاهرا در چشم مردم عاقلم
باطنا از حال و روزم غافلم
روبرو با احترام و با ادب
پشت سر دادم به هرکس صد لقب
خار را در چشم مردم دیده ام
شاخه را در چشم خود گم دیده ام
گردنم همسایه حق دارد ولی ....
چند طفل مستحق دارد ولی ....
یک زمان استاد عرفان می شوم
یک زمان شاگرد شیطان می شوم
زندگیم دور پرگاری شده
ماجرای چرخ عصاری شده
غرق در دریای افکار کجم
تا ثریا رفته دیوار کجم
بعد چندین سال هیئت آمدن
گاه گاهی گریه می خندد به من
این همه اشک ندامت ریختم
نقشه راه سعادت ریختم
باز اما در سر جای خودم
بی هدف دنبال فردای خودم
حرمت موی سپید از یاد رفت
راه کج تا خراب آباد رفت
مادرم می گفت با مردم بساز
با همین یک لقمه گندم بساز
سر به زیر و سر به راه و ساده باش
همنشین هر شب سجاده باش
نان به نرخ روز خوردن خوب نیست
حاصل این مزرعه مرغوب نیست
گوش من اما بدهکاری نداشت
در نظر جز تیره و تاری نداشت
من ضرر کردم فقط در نفس خویش
نعل وارونه زدم بر اسب خویش
- - -
بس کن ای نفسم که شرمم می شود
از خجالت سرخ وگرمم می شود
ای خدایی که بدی را می خری
بار کج را هم به منزل می بری
تا تو هستی هیچ راهی بسته نیست
آب از جو رفته هم برگشتنی است
بار الها سفره مهمانی است
بار الها فرصت پایانی است
یاد آن ساعت که اصغر تشنه بود
یا علی اکبر به زیر دشنه بود
یاد آن لحظه که قاسم قد کشید
جان عبدالله، آن طفل شهبد
یاد آن دم که امیر علقمه
ناله می زد پیش چشم فاطمه
یاد غم های غروب کربلا
آتش و دود و فرار بچه ها
یاد آن روزی که زینب خسته بود
دستهایش پیش دشمن بسته بود
یاد آن شب که رقیه خون جگر
بوسه می زد بر گل زخم پدر
دست خالی آمدم دستم بگیر
ای خدای راحم توبه پذیر
ما سیه پوشان روز محشریم
سهم ارثیه ز هیئت می بریم

*
محمد امین سبکبار*

پیام‌های خانه نشینی احمدی‌نژاد

روزنامه تهران امروز نوشت:

مهدی محمدی کارشناس مسائل سیاسی در جلسه هفتگی انصارحزب‌الله به موضوع جریان شناسی در آستانه انتخابات مجلس پرداخت و گفت:هر بحثی در مورد جامعه‌شناسی جریانهای سیاسی در ایران باید با ارجاع به فتنه سال ۸۸ انجام شود. 

ما همچنان در دورانی از تاریخ انقلاب قرار داریم که نقطه شروع آن فتنه ۸۸ است. در واقع اگر بخواهیم تاریخ سه دهه انقلاب اسلامی را به یک اعتبار تقسیم‌بندی کنیم می‌شود گفت که تاریخ انقلاب به دو دوران قابل تقسیم است: دوران ما قبل فتنه و دوران بعد از‌آن.

به گزارش جهان او در بخشی از سخنان خود گفت: ما در میانه فتنه‌ای زندگی می‌کنیم که ۳ فاز مختلف داشته است. فاز اول این فتنه همان است که در فتنه ۸۸ دیدیم. این فاز از ۲۲ خرداد ۸۸ آغاز شد و در ۹ دی ۸۸ خاتمه یافت. 

بازیگران اصلی این فاز هم جریان اصلاح‌طلب، آقای هاشمی و طرف خارجی بودند. فاز دوم فازی است که از ۹ دی ۸۸ آغاز شد و تا زمان خانه‌نشینی آقای احمدی‌نژاد ادامه پیدا کرد. بازیگر اصلی در این فاز جریان انحرافی بوده است.

فاز سوم از فردای بازگشت آقای احمدی‌نژاد به محل کارش شروع شد و تا انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲ ادامه خواهد داشت. در این فاز سوم که اکنون ما در میانه آن قرار داریم بازیگر اصلی ائتلافی از جریان انحرافی و جریان فتنه خواهد بود.

در واقع این دو جریان برای هم‌افزایی علیه نظام تلاش خواهند کرد. محمدی افزود: بر مبنای مجموعه یافت‌ها به نظر می‌آید که جریان انحرافی الان شکل نگرفته و سابقه آن به سالهای اول و دوم دولت نهم برمی‌گردد، منتها چون اولا آن موقع غلبه نداشت و همه‌کاره دولت نشده بود و ثانیا نتوانسته بود ماهیت دولت را دگرگون کند به یک مسئله تبدیل نشد و زمانی به مسئله تبدیل شد که خطرش از حد مجاز عبور کرد.

دو اتفاق مهم از ناحیه جریان انحرافی رخ داده و به عقیده من نشان دهنده این است که در همان حالی که جریان چپ و آقای هاشمی مشغول فتنه بودند، این جریان هم مشغول یک فتنه عمیق‌تری بود اما فرصت برای اعمال این فتنه را به دست نیاورد تا زمان برکناری آقای مصلحی و خانه‌نشینی آقای احمدی‌نژاد. اولین پروژه‌ای که جریان انحرافی کلید زد این بود که دو دولت نهم ارتباط دولت را اولا با نخبگان و ثانیا با طبقه متوسط شهری تیره کند. 

همان‌طور که می‌دانید تمرکز آقای احمدی‌نژاد در دولت نهم، روی طبقات محروم بود و طبقه متوسط شهری و نخبگان و طبقه‌ای که حاضر است برای علایق سیاسی خودش به خیابان بیاید و هزینه بدهد در ۴ سال اول فراموش شدند. 

وی ادامه داد: ما در هفته اول بعد از انتخابات سال ۸۸ به دنبال یک نفر می‌گشتیم که برود در تلویزیون از آقای احمدی‌نژاد دفاع کند، ولی گیر نمی‌آوردیم! چون روابط را با همه نخبگان تیره و تار کرده بود. در حالی که همه توصیه رهبری این بود که باید از حداکثر ظرفیت‌ها استفاده شود. اگر آقای حداد عادل و جواد لاریجانی و امثال اینها آمدند به خاطر حفظ نظام بود و اینکه واقعا عقیده داشتند تقلبی رخ نداده و دارد به نظام ظلم می‌شود والا آقای احمدی‌نژاد بدون تردید به خاطر چسبیدن به این تئوری خطرناک نتوانسته بود هیچ پشتوانه‌ای از نخبگان غیر دولتی برای خود فراهم کندکه به خاطر خود او نه به خاطر مثلا کلیت نظام حاضر به دفاع از او باشند. 

هنوز هم نتوانسته است و همه اینهایی که دور این آقایان هستند دو تا سیلی هم حاضر نیستند برای احمدی‌نژاد بخورند. آن تیپی که حاضر است سیلی بخورد دیگر جایی در اطرافیان ایشان ندارد.

پیام‌های خانه نشینی احمدی‌نژاد

وقتی که احمدی‌نژاد خانه‌نشین شد جریان انحرافی ۳ پیام را می‌خواستند بدهند به ۳ گروه. یک پیام به طبقه متوسط که به میرحسین رای دادند و آن اینکه اگر شما دنبال کسی هستید که جلوی نظام بایستد، بهتر از احمدی‌نژاد گیرتان نمی‌آید و شاهد این گفته کامنت‌هایی است که در پی این یادداشت در سایت خدمت آمده بود. 

همه ضد انقلاب‌ها صف کشیده بودند و سوت و کف و هورا برای احمدی‌نژاد سر داده بودند که ما تازه داریم تو را می‌شناسیم! پیام دوم برای آن ۲۵ میلیون نفری بود که به احمدی‌نژاد رای دادند و آن هم این بود که ما می‌خواهیم برای شما کار کنیم اما نمی‌گذارند و دست ما را بسته‌اند! 

یک پیام هم برای خارج از کشور می‌خواستند بفرستند و آن اینکه ما در ایران تصمیم‌گیرنده هستیم و این طور نیست که در ایران ما تابعی از تصمیم‌های جای دیگر باشیم. 

اما پروژه خانه‌نشینی به چند دلیل شکست خورد: اول اینکه قرار بود و خیال می‌کردند این پروژه ابعاد اجتماعی پیدا کند و مردم به دفاع از جریان انحرافی به خیابان بریزند که نه فقط این نشد بلکه برعکس شد و کار به جایی رسید که آقای احمدی‌نژاد جرات سفر به قم رفتن را پیدا نکرد. 

دوم اینکه هیچ گونه حمایت سیاسی هم از این قضیه خانه‌نشینی نشد و یک نفر هم در جامعه سیاسی ما پیدا نشد که بگوید آقای احمدی‌نژاد خوب کاری کرده است و لذا تنها ماندند. 

سوم اینکه این پروژه شکست خورد چون حضرت آقا کوتاه نیامدند.

دلیل بعدی شکست پروژه خانه‌نشینی این بود که این جریان می‌خواست مشایی را به عنوان راه حل به نظام تحمیل کند که چندین بار این طرف و آن طرف هم گفتند که به گوش نظام برسد و خب این اتفاق هم نیفتاد.

وعده 50 میلیارد دلاری عربستان برای سرنگونی نظام بشار اسد

کارشناس سعودی مسائل خاورمیانه در گفت‌وگو فارس خبر داد:
وعده 50 میلیارد دلاری عربستان برای سرنگونی نظام بشار اسد

خبرگزاری فارس: کارشناس سعودی مسائل خاورمیانه با اشاره به اختلاف نظر ترکیه و عربستان در خصوص نحوه برخورد با سوریه از وعده کمک 50 میلیارد دلاری ریاض برای حمله نظامی علیه دمشق خبر داد.

"حمزه الحسن " در گفت‌وگو با خبرنگار بین‌الملل خبرگزاری فارس با اشاره به سفر عبدالله گل به ریاض درباره اهداف این سفر گفت: این سفر محدود به توسعه مناسبات آنکارا و ریاض نیست. یکی از اهداف مهم آن بحث تحولات داخلی سوریه است. پیشتر سیاست ترکیه در قبال تحولات سوریه خیلی تندتر از عربستان بود. به همین دلیل، ریاض از این واهمه دارد که آنکارا جایگزین ریاض در حمایت از اهل تسنن در جهان اسلام شود. یعنی ایفای نقش ترکیه در تحولات منطقه اساسا به ضرر ریاض است. بنابراین، نگاه عربستان به نقش ترکیه درباره تحولات سوریه یک نگاه آمیخته با ترس است، هرچند که آنکارا در چارچوب طرح‌های ریاض در خصوص تحولات سوریه گام بردارد. 


* حکومت بشار اسد پایگاه اجتماعی محکمی در سوریه دارد 

این کارشناس سعودی افزود: سفر عبدالله گل با هدف هماهنگی سیاست‌های آنکارا - ریاض در قبال تحولات سوریه صورت گرفته است اکنون دیدگاه جدیدی مطرح شده است که می‌گوید نظام سوریه را نمی‌توان از طریق دخالت نظامی خارجی سرنگون ساخت و هیچ انقلاب مسلحانه‌ای در این کشور به پیروزی نخواهد رسید. چرا که حکومت بشار اسد از لحاظ پایگاه مردمی جایگاه مستحکمی در سوریه دارد. مسئله دیگر، فشارهای سیاسی و تحریم‌های اقتصادی است که عربستان سعودی، کشورهای غربی و اتحادیه اروپا به اعمال آنها اقدام کرده‌است. در اینجا باید گفت که این فشارها و تحریم‌ها نمی‌توانند نظام دمشق را تضعیف کنند. اکنون تنها گزینه‌ای که باقی مانده پذیرفتن انجام تدریجی اصلاحات سیاسی در سوریه است. 


*توافق برای مشارکت معارضان در نظام بشار اسد 

وی با اشاره به سفر اخیر وزیر خارجه ترکیه به دمشق گفت: در جریان سفر داوود اوغلو به سوریه توافقی به عمل آمد، مبنی بر اینکه معارضان این کشور به نحوی در ساختار حکومتی دمشق مشارکت پیدا کند. این توافق بدان معناست که با اقدامات مشخصی بحران داخلی سوریه سامان پیدا خواهد کرد و دولت بشار اسد نیز با این اقدامات موافقت کرده است. عبدالله گل برای همین به ریاض سفر کرده تا مقامات عربستان را نسبت به این موضوع آگاه سازد. 

*عربستان به سوریه به دیده تضعیف جایگاه این کشور در منطقه می‌نگرد 

این کارشناس مسائل سیاسی خاورمیانه تصریح کرد:‌طبیعی است عربستان با باقی ماندن حکومت بشار اسد موافقت نخواهد کرد. در حقیقت ریاض خواستار انجام اصلاحات سیاسی در سوریه نیست اصلا مسئله حقوق بشر، دموکراسی و آزادی برای عربستان مهم نیست. این کشور خواستار سرنگونی نظام سوریه است. چرا که وجود این نظام را به ضرر خود می‌داند. چنین نظامی با همپیمانان قدرتمندی همچون ایران، مقاومت و محور ضد سازش که در منطقه دارد، باعث تضعیف جایگاه عربستان در خاورمیانه می‌شود. بنابراین اگر نظام سوریه سرنگون شود این ائتلاف در منطقه شکسته می‌شود و این به سود عربستان است. 


*کمک 50 میلیارد دلاری ریاض برای حمله به سوریه 

وی افزود: نماینده روسیه در ناتو گفته است که عربستان آمادگی خود را برای اعطای 50 میلیارد دلار برای انجام هرگونه عملیات نظامی علیه سوریه اعلام کرده است. با توجه به شرایط موجود بعید به نظر می‌رسد که ریاض با انجام اصلاحات سیاسی و باقی ماندن حکومت بشار اسد در سوریه موافقت کند. 


*اهداف سفر گل به ریاض 

این کارشناس مسائل خاورمیانه یکی از اهداف دیگر سفر عبدالله گل به ریاض را آرام کردن فضای سیاسی بین ترکیه و ریاض دانست و گفت: آنکارا درصدد گرفتن جایگاه عربستان در تحولات منطقه نیست بلکه می‌خواهد طرح سیاسی جدید پایان دادن به بحران داخلی سوریه را به اطلاع مقامات ریاض برساند و با آنان هماهنگی‌های لازم در این خصوص را به عمل آورد. همانطوری که گفتم این طرح بر اساس انجام اصلاحات سیاسی، مشارکت مخالفان در حکومت ، پایان دادن به خشونت‌ها و استفاده ترکیه از نفوذ خود بر روی مخالفان دمشق است تا آنها را به سمت و سوی راه‌حل‌های مشخص سیاسی مثل اصلاح قانون انتخابات، تشکیل احزاب سیاسی ، افزایش آزادی ها و سایر اصلاحات سیاسی و اجتماعی هدایت کند. 


*طرح اصلاحات سیاسی در دستور کار 

این کارشناس سعودی تصریح کرد: معنای این طرح آن است که پروژه سرنگون نظام سوریه به کناری گذاشته شده و طرح انجام اصلاحات سیاسی در دستور کار قرار گرفته است. بر اساس این طرح نظام سوریه به اصلاحات سیاسی مبادرت و با معارضان دمشق همزیستی خواهد کرد. 


*اختلاف نظر ترکیه و عربستان در قبال تحولات سوریه 

حمزه الحسن در پایان گفت: در شرایط کنونی ترکیه و عربستان دو دیدگاه متفاوت در خصوص برخورد با تحولات داخلی سوریه دارند. ریاض خواهان انجام عملیات نظامی ناتو علیه دمشق است و ترکیه می‌داند که سرنگونی حکومت بشار اسد نزدیک به محال است چرا که در این صورت، جنگ داخلی در سوریه برافروخته خواهد شد و اثرات آن دامنگیر ترکیه می‌شود. بنابراین ترکیه معتقد است راه حل سیاسی بهترین گزینه است. 

باید ‌برای انقلاب حرف بزنید

مشروح بیانات رهبر انقلاب در دیدار شعرای پیشکسوت و جوان:
باید ‌برای انقلاب حرف بزنید

خبرگزاری فارس: حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای خطاب به شعرا تأکید کردند: باید براى انقلاب حرف بزنید، باید براى گفتمان انقلاب تلاش و کار کنید. ملت شما کار بزرگى انجام داده است.

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب شب گذشته با شعرای پیشکسوت و جوان دیدار داشتند که متن کامل سخنان ایشان به شرح ذیل است: 

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌ 

اولاً تبریک عرض می‌کنیم و امیدواریم که دلهاتان شاد باشد، طبع‌هاتان شکوفا باشد و تلاشتان ان‌شاءاللَّه تلاش مأجور و مبارکى باشد. خوشحالم از اینکه بحمداللَّه این جمع براى سال‌هاى متوالى ادامه داشته و ان‌شاءاللَّه بعد از این هم ادامه داشته باشد. 

جمعیت ارباب وفا نگسلد از هم‌ 
این سلسله تا روز جزا نگسلد از هم‌ 

این، هم دعاست و هم ان‌شاءاللَّه خبر از یک واقعیتى است. 

دو سه مطلب کوتاه را من عرض بکنم. یک مطلب درباره‌ شعر امروز کشور ماست. البته با یک نگاه وسیع‌تر می‌شود درباره‌ شعر امروز فارسى در کشورهاى مختلف نظر داد و حرف زد، که حالا آن را باید بگذاریم براى یک مجال دیگرى؛ فعلاً در کشور ما شعرِ امروز شعر پیشرونده‌اى است. امروز وقتى من به خصوص به شعر جوان‌ها نگاه می‌کنم - که امشب چند نفر از جوان‌هاى عزیز ما و بقیه‌ دوستان پیشکسوت در شعر انقلاب، شعر خواندند - سال گذشته هم من همین را گفتم که به طور محسوس احساس پیشرفت می‌کنم؛ یعنى واقعاً ما در شعر جلو رفتیم. 

یک نکته‌اى در اینجا وجود دارد که بد نیست من این را عرض بکنم. من دو شباهت مى‌یابم بین شعر امروز کشورمان و شعر فارسىِ یک دوره‌ دویست ساله‌ بسیار مهم و برجسته، یعنى دوره‌ رواج و شکوفایى سبک هندى؛ که از اواسط قرن دهم تا اواسط قرن دوازدهم، شعر سبک هندى رواج داشته و گسترش پیدا کرده و اوج گرفته. من اول این را عرض بکنم که آن دوره‌ دویست ساله از بعضى از جهات در همه‌ ادوار تاریخ شعرى ما بى‌نظیر است. نه اینکه بخواهیم قدر شعراى قصیده‌سراى قرن‌هاى چهارم و پنجم و ششم یا غزل‌سراهاى قرن هفتم و هشتم را ندیده بگیریم؛ نه، در جاى خودش، قدر و ارزش و بزرگ‌ترى آنها محفوظ است؛ لیکن این دویست سال جزو قطعات بسیار درخشان تاریخ شعر فارسى است. 

یک خصوصیت در این دویست سال، کمیت شاعر است. یعنى شما وقتى نگاه کنید در این دو قرنى که عرض کردیم، مى‌بینید در ایران، در هند، در افغانستان، در ماوراءالنهر - یعنى منطقه‌اى که متأسفانه امروز تقسیم شده بین تاجیکستان و ازبکستان، که منطقه‌ پارسى‌زبان بخارا و سمرقند و دیگر مناطق تاجیک‌نشین بود - تعداد شاعرانى که هستند، شگفت‌آور است. در این دوره، هزارها شاعر هستند که سرشان هم به تنشان مى‌ارزد؛ نه اینکه فقط بگوییم شعر می‌گویند؛ نه، شاعرند. حالا ممکن است همه برجسته نباشند، اما شاعرند. البته در بین این هزاران شاعرى که من به تقریب عرض کردم، شاید بشود گفت انسان می‌تواند صد تا شاعر خوب در آن دوره پیدا کند؛ و در بین این صد شاعر خوب، شاید انسان بتواند ده تا شاعر درجه‌ یک مثل صائب، مثل کلیم، مثل محمدجان قدسى، مثل نظیرى نیشابورى، پیدا کند. اوضاع آن دویست سال از لحاظ کمیت شعرى اینجور است. 

یک شباهت امروز ما با آن دوره، همین کمیت است. تعداد شاعرى که امروز در کشور ما هست، در هیچ دوره‌اى - حالا آن دوره که خود ما بودیم و دیدیم و با شعرا هم مرتبط بودیم، و همچنین آنچه که از گذشته شنیدیم - سابقه ندارد. امروز تعداد شاعران ما در کشور، از لحاظ کمیت، شبیه همان دوره‌ دویست ساله است. البته این به برکت انقلاب است. انقلاب معارف را، هنر را، همه چیز را آورد به متن مردم، داخل متن جامعه؛ لذا جوشش پیدا شد. امروز ما در کشور خیلى شاعر داریم؛ از نوجوانان دبستانى تا دبیرستانى، تا جوانان برومند، تا میانسالان و پیران. یعنى واقعاً انسان بخواهد محاسبه کند، تعداد شعراى امروز ما خیلى زیاد است. البته این مربوط به سى سال است؛ اگر چنانچه ان‌شاءاللَّه همین روش ادامه پیدا کند - یعنى اگر با همین روال پیش برویم و شعر تشویق بشود و شعراى خوب بتوانند شعراى جوان‌تر را تربیت کنند - قطعاً کمیت شعراى ما از آن دوره بیشتر خواهد شد. 

شباهت دوم بین این دوره و آن دوره‌ دویست ساله، نوآورى در مضمون است. در هیچ دوره‌ دیگرى این‌جور سابقه ندارد که این همه مضامین نو و حرف‌هاى تازه در شعر راه پیدا کند؛ که وقتى مضمون نو آمد، به تبع وجود مضمون نو، ترکیب نو هم مى‌آید. یعنى نیاز مضمون به لفظ موجب می‌شود که شاعر از ذوق خود، از هنر خود استفاده کند و ترکیبات بیاورد. البته در ابتداى کار ممکن است ناشیگرى‌هایى وجود داشته باشد، لیکن به تدریج زبان، پخته و سنجیده و استوار می‌شود و فخامت پیدا می‌کند. 

امشب در این جمعى که شعر خواندند - شعر جوان‌ها، شعر بانوان، شعر آقایان - من دارم مى‌بینم که کلمات، پخته و سنجیده؛ الفاظ، قوى و استوار بود؛ همان‌جور که انسان دوست می‌دارد در شعر مشاهده کند. مضمون هم الى ماشاءاللَّه. واقعاً وقتى انسان مثلاً دیوان صائب را نگاه می‌کرد، یا دیوان شعراى بزرگِ مضمون‌ساز مثل بیدل و دیگران را نگاه می‌کرد، شاید می‌گفت اینها دیگر چیزى باقى نگذاشتند؛ هرچه به ذهن انسان مى‌آمد و نمى‌آمد، اینها این را در قالب شعر آوردند و بیان کردند؛ اما بعد مى‌بیند که نه. به قول صائب: 

یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت‌ 
در بند آن مباش که مضمون نمانده است‌ 

حالا او گفته یک عمر، لیکن یک دهر می‌توان سخن از زلف یار گفت. امروز انسان این همه مضمون جدید در همین کلمات مشاهده میکند که واقعاً در خور دقت و مداقه و ملاحظه است؛ خیلى خوب است. به نظر من این هم شباهت دومى است که شعر امروز ما به شعر آن دوران دویست ساله دارد. 

البته ما هنوز چشم‌به‌راه رسیدن «صائب»ها و «محمدجان قدسى»ها و «نظیرى»ها هستیم. من نمیخواهم مبالغه کرده باشم. اینجور نیست که ما بگوئیم حالا چون دوره‌ى خودمان را با آن دوره تشبیه میکنیم، پس امروز ما صائب داریم، یا کلیم داریم، یا نظیرى داریم، یا طالب آملى داریم، یا محمدقلى سلیم تهرانى داریم؛ نه، انصافاً هنوز کار دارد تا اینکه شعراى ما به آن رتبه‌ى عالىِ ممتازِ کم‌نظیرِ شعرىِ کسانى که اسم آوردم و دیگرانى که الى ماشاءاللَّه زیادند، برسند. 

خب، من حالا از همین جا استفاده بکنم و یک نکته‌ى دیگر را به این شعراى خوب جوانمان - که الحمدللَّه همه، شاعر و نوآور و مضمون‌ساز و داراى شجاعت ابراز هستید - بگویم. شعرهائى که امشب من شنفتم، اغلب خیلى خوب بود؛ اما بدانید «خیلى خوب» به معناى «تمامِ خوب» نیست. «خیلى خوب» ممکن است یک دهم «تمامِ خوب» باشد؛ آن نُه دهم دیگر جلوى روى شماست؛ یعنى توقف نکنید. اشکال کار در همه‌ى کسانى که در یک راهى از خودشان شکوفائى نشان میدهند، این است که خیال میکنند این پایان راه است. فرض بفرمائید یک کسى آواز قشنگى میخواند، میگوئیم به‌به، خیلى عالى بود؛ او را تحسین میکنیم. او اگر خیال کرد که دیگر بهتر از این نمیشود آواز خواند، قطعاً توقف و بلافاصله بعد از توقف، سقوط و تنزل خواهد داشت. او باید بداند از این بهتر هم میشود خواند. در همه‌ى رشته‌ها همین جور است. در همه‌ى کارهائى که ما دیدیم، همین جور است. احساس به منزل رسیدن، خستگى‌آفرین و رکودآفرین است. شما هنوز به منزل نرسیده‌اید. خیلى خوب پیش رفتید، خیلى خوبید؛ اما همین طور که عرض کردیم، گاهى «خیلى خوب» یعنى یک دهم «تمامِ خوب»؛ آن نُه دهم دیگر را بایستى پیدا کنید؛ تلاش کنید، کار کنید، زحمت بکشید و پیش بروید. 

یک نکته‌ى دیگرى که میخواهم به شعراى عزیزى که اینجا هستید و شعراى دیگرى که جزو مجموعه و جریان شعر انقلاب محسوب میشوند، عرض بکنم، این است که شاعر زمان ما با این ویژگى‌هائى که این زمان دارد، احتیاج دارد به معرفت دینىِ عمیق. امروز شما چه بخواهید، چه نخواهید، چه خودتان بدانید، چه ندانید، چه تصدیق بکنید یا نکنید، براى بسیارى از ملتها الگو و اسوه شده‌اید. این بیدارى اسلامى که مشاهده میکنید، چه بگوئیم، چه نگوئیم، چه به رو بیاوریم، چه نیاوریم، چه دیگران به رو بیاورند، چه نیاورند، اثرگرفته‌ى از حرکت عظیم ملت ایران است. این انقلاب عظیم، این انقلاب بزرگ، این تحول بنیان‌برافکنِ سنتهاى طاغوتى و نظام طاغوتى و نظام سلطه، ملت ایران را به یک اسوه تبدیل کرد. شما اگر بخواهید به لوازم اسوه بودن و الگو بودن عمل کنید، بایستى معرفت دینى و معرفت اسلامى خودتان را عمق ببخشید؛ و این در گذشته‌ى شعر ما وجود داشته. شما نگاه کنید، شاعران برجسته‌ى ما اغلب - حالا نمیگویم همه - اینجورند؛ از فردوسى بگیرید تا مولوى و سعدى و حافظ و جامى. فردوسى، حکیم ابوالقاسم فردوسى است. به یک آدم داستانسرا، اگر صرفاً داستانسرا و حماسه‌سرا باشد، حکیم نمیگویند. این «حکیم» را هم ما نگفتیم؛ صاحبان فکر و اندیشه در طول زمان او را حکیم نامیدند. شاهنامه‌ى فردوسى پر از حکمت است. او انسانى بوده برخوردار از معارف ناب دینى. همه‌ى آنها حکیم بودند؛ سرتاپاى دوانینشان پر از حکمت است. حافظ اگر افتخار نمیکرد به حافظ قرآن بودن، تخلص خودش را «حافظ» نمیگذاشت. او جزو حفّاظ قرآن است؛ «قرآن ز بر بخوانم با چهارده روایت». حالا قرّاء ما که با اختلاف قرائت هم میخوانند، معمولاً دو تا، سه تا روایت بیشتر نمیتوانند بخوانند؛ اما او میتوانسته با چهارده روایت قرآن را بخواند، که خیلى عظمت دارد. این آشنائى با قرآن، در غزل حافظ مشهود است، براى کسى که آن را بفهمد. سعدى که خب، واضح است؛ مولوى که آشکار است؛ جامى و صائب هم همین جور. شما دیوان صائب را نگاه کنید، یک معرفت دینى عمیق در آن مى‌بینید. انسان به بیدل که میرسد، به شکل دهشتناکى در شعر او معارف عمیق پیچیده‌ى دینى را مشاهده میکند. اینها بزرگان ما هستند، اینها ائمه‌ى شعرند؛ در واقع باید گفت پیامبران شعر فارسى، اینها هستند. اینها برخوردار از معارف بودند. خودتان را برخوردار از معارف کنید. البته راهش آشنائى با قرآن، انس با قرآن، انس با نهج‌البلاغه، انس با صحیفه‌ى سجادیه است. خیلى از این تردیدها و نگرانى‌ها و زنگارهائى که انسان در یک مواردى در دل دارد، با مطالعه‌ى اینها تبدیل میشود به شفافیت و روشنى؛ انسان میفهمد، راه را میشناسد، کار را میشناسد، هدف را میشناسد. 

مثلاً مطالعه‌ى کتاب «گفتارهاى معنوى» شهید مطهرى متناسب با همین ایام ماه رمضان است. یا خود توجه به احکام الهى. من آن روز در یک صحبتى از قول مرحوم حاج میرزا جواد آقاى ملکى تبریزى گفتم معنویتى که از روزه حاصل میشود، آن شکوفائى و علوّى که از روزه در روح انسان به وجود مى‌آید، چقدر ارزش دارد. خب، اتفاقاً شاعر کسى است که با هیجانات روحى و دریافتها و درکهاى معنوى سر و کار دارد. خصوصیت شاعر این است، اقتضاء لطافت شاعر همین است و خیلى راحت میتواند این معارف را درک کند. توجه به ماه رمضان، توجه به روزه، خیلى کمک میکند. بنابراین معرفت دینى خود را ارتقاء دهید. البته عرض کردیم؛ معرفت دینى به شکل فنى و علمى‌اش، نه به شکل ذوقى و من‌درآوردى. گاهى اوقات بعضى‌ها راجع به دین حرف میزنند، اما در واقع میبافند! متکى به یک مدرکى، سندى، نگاه عالمانه‌اى، تحقیق عالمانه‌اى نیست؛ این خیلى به درد نمیخورد. 

نکته‌ى دیگرى که من میخواهم عرض بکنم، این است که شعر انقلاب یک هویتى دارد؛ در واقع متصدى و مباشر و میداندارِ ارائه‌ى گفتمان انقلاب اسلامى است؛ این را باید حفظ کنید؛ نباید این تحت‌الشعاع برخى از هیجاناتى قرار بگیرد که ناشى از تألمات شاعر است نسبت به یک مسئله‌اى، نسبت به یک قضیه‌اى، نسبت به یک چیزى. بالاخره همه جا ناهنجارى‌هائى وجود دارد، روح لطیف شاعر هم دچار تألماتى میشود، این تألمات طبعاً در شعر اثر میگذارد؛ منتها نبایستى آن گفتمان اصلى انقلاب، آن هویت اصلى انقلاب مغلوب این تألمات شود. باید براى انقلاب حرف بزنید، باید براى گفتمان انقلاب تلاش و کار کنید. ملت شما کار بزرگى انجام داده. من سال گذشته این را گفتم - به نظرم در همین جلسه هم گفتم - که مسئله فقط مسئله‌ى شهادت نیست - البته شهادت در راه خدا و جان بر کف گذاشتن و تقدیم راه خدا کردن، قله‌ى شرافتهاى انسانى است - اینقدر معارف دینى گسترده است، اینقدر معارف انقلاب گسترده و پرمطلب و پرفیض است که میتوان از آن بهره برد و میتوان آن را منعکس کرد. امروز این یک وظیفه‌اى است بر عهده‌ى شاعران. گاهى اوقات انسان مى‌بیند که در بعضى از شعرها و سروده‌ها این تألمات اثر میگذارد و آن مسئله‌ى اصلى را تحت‌الشعاع قرار میدهد؛ آن وقت اینجا انسان هماهنگ و هم‌آواز میشود با آن کسانى که اعتراضشان به اصل همان گفتمان است. شعرائى که یا وابسته بودند به کانونهاى قدرت و دربار و متعلقات دربار فاسد پهلوى، یا هم جزو جریانات چپ بودند، اینها از اول با انقلاب قهر کردند، از اول به انقلاب روى خوش نشان ندادند؛ که همین روى خوش نشان ندادن موجب شد که این طرف انقلاب، آن جوششهاى زیبا و پرفیضان را از خودش نشان بدهد. این که این همه شاعر خوب و برجسته از درون انقلاب جوشید، شاید یک مقدارش ناشى بود از قهر آنها. خب، حالا آن جریانى که با اصل انقلاب، با اصل گفتمان انقلاب، با اصل حرکت آزادیخواهانه‌ى ملت ایران و حرکت دینمدار انقلاب اسلامى مخالفند، اگر انسان مراقب حفظ آن هویت و گفتمان اصلى انقلاب نباشد، زبانش به زبان آنها نزدیک میشود. من با شعر اعتراض مخالفتى ندارم؛ انسان یک چیز ناهنجارى را مى‌بیند، خب، در شعر منعکس میشود؛ این هیچ اشکالى ندارد؛ منتها باید مراقب باشید شما اعتراضتان به یک ناهنجارى است، در حال اعتقادتان به اصل گفتمان انقلاب اسلامى. اما یکى هست که اعتراضش به همین اصل گفتمان است؛ مراقب باشید زبان شما با زبان او یکى نشود. لازم است که شعراى جوان عزیزمان این مراقبت را بکنند. آدمهائى هستند که از اصل مبانى انقلاب و نظام و آزادیخواهى و استقلال و استکبارستیزى دورند؛ شما دل به تحسین آنها و محافل مربوط به آنها نبندید. هرچه هم که میتوانید، بین خودتان ارتباطات را نزدیک و صمیمانه کنید. 

رشته‌ى جمعیت اى یاران همدم مگسلید 
در پریشانى پریشانى است از هم مگسلید 

والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌