گروه بینالملل - مهند حامد: کمبود اطلاعات و فضاسازی رسانه های عربی و غربی در مورد حوادث سوریه مسالهای است که افکار عمومی ایران را نسبت به حوادث رخ داده در طی ماه های گذشته در این کشور همپیمان استراتژیک ایران مغشوش کرده است. سعدالله زارعی کارشناس مسائل بین الملل در گفتوگو با رجانیوز به سوالهای خبرنگار ما در مورد نقش ترکیه، اخوان المسلمین و حوادث اخیر سوریه پاسخ داده است. دیدگاه اخوان المسلمین سوریه نسبت به جریان مقاومت اسلامی در منطقه؛ یعنی ایران و حزب الله دقیقا چیست؟ اخوان المسلمین سوریه بخشی از اخوان المسلمین در جهان اسلام و جهان عرب است و حکایت جداگانه ای ندارد. اسلام گرایی و رسیدن به حکومت از طریق شیوه های مسالمت آمیز و مشارکت جویانه، روش شناخته شده اخوان المسلمین در همه کشورهای عربی و از جمله در سوریه است. رابطه اخوان المسلمین با بقیه شعبه های اخوان در سطح جهان عرب بر پایه تعامل و همکاری استوار است در عین حال هرکدام از شعبه های اخوان در جهان عرب از مسائل ملی کشورهای عربی نیز متاثر می شود و بنابراین اخوان المسلمین سوریه در واقع اخوان المسلمینی است که اسلام و ملی گرایی سوریه را در هم ادغام کرده و توسل به شیوه های مسالمت آمیز برای مشارکت در قدرت را نیز در دایره هدف خود قرار داده است. رابطه اخوان المسلمین سوریه با حزب الله لبنان، حماس وجهاد اسلامی در فلسطین حسنه است اما درعین حال، به دلیل مناسبات خاصی که بین اخوان المسلمین سوریه با حزب بعث سوریه وجود دارد و درواقع تفاوت نگرشی که بین اخوان المسلمین سوریه و حزب الله و حماس نسبت به دولت سوریه وجود دارد، گاهی تفارت هایی در مواضع اخوان نسبت به حزب الله لبنان و حماس فلسطین شاهد هستیم اما این موضوع درحقیقت یک تفاوت استراتژیک به حساب نمیآید. دیدگاه اخوان المسلمین سوریه نسبت به ایران چیست؟ اخوان المسلمین، ایران را به عنوان کشوری اسلامی و پشتیبان جریان عمومی اخوان در سطح جهان اسلام می شناسد و بنابراین اعتماد کافی بین رهبران ایران و رهبران اخوان سوریه وجود دارد؛ البته همان طور که یک دیدگاه انتقادی بین اخوان المسلمین سوریه و حزب الله لبنان در مورد حضور خاندان اسد در رأس حکومت سوریه وجود دارد، همین اختلاف نظر و جنبه انتقادی دیدگاه ها بین ایران و اخوان سوریه نیز وجود دارد. چرا ترکیه علیه سوریه موضع گیری می کند؟ درواقع این موضوعی است که باید از چند منظر به آن نگاه کرد. یک منظر، دیدگاه جغرافیایی است که در واقع ترکیه احساس می کند در یک فضای بسته جغرافیایی به سر می برد. همین چند روز پیش، نخست وزیر ترکیه اعلام کرد که ترکیه در محدوده آناتولی باقی نمی ماند که درحقیقت، اشاره نخست وزیر به محدودیت های جغرافیایی ترکیه بود. اگر بخواهیم این موضوع را اندکی مورد کاوش قرار دهیم، می بینیم که ترکیه با توجه به استراتژی نفوذ منطقه ای خود، نمی تواند در کشورهای شمال که کشور های اروپایی هستند، نفوذی داشته باشد چرا که از تفاوت بنیادین در مذهب، اقتصاد و سیاست با آنها برخوردار است. این موضوع را باید مقداری مورد بحث قرار دهیم. ترکیه از جنبه مرز های شرقی خود، یعنی از لحاظ ارتباط با ارمنستان، گرجستان و آذربایجان و ایران قادر نیست که از این بستر در تحکیم موقعیت منطقه ای خود استفاده کند، چرا که از یک سو رابطه ترکیه و ارمنستان به دلیل ماجرای تاریخی ارامنه در دوره حکومت عثمانیان تیره است، از سوی دیگر رابطه ترکیه با گرجستان به دلیل تحولات سیاسی که وجود دارد حسنه نیست و نیز گرجی ها کمتر از ترکیه تاثیر می پذیرند. مرزهای جغرافیایی آذربایجان با ترکیه مرزهای یکپارچه ای نیست و ترکیه تنها از طریق نخجوان به جمهوری آذربایجان متصل است، ضمن اینکه اساساً آذربایجان کشور مطرحی در سطح منطقه به حساب نمی آید. ایران هم که بخشی از مرزهای شرقی ترکیه را پوشش میدهد، خود دارای داعیهی قدرت منطقهای است و از این رو ترکیه نمیتواند روی مرزهای شرقی خود به طور جدی حساب کند. ترکیه در مرزهای غربی با یونان و قبرس مواجه است که سرگذشت تاریخی ترکیه و این دو کشور همواره توام با جنگ و درگیری بوده است. درجنوب، ترکیه با عراق و سوریه مواجه است. به دلیل اینکه حکومت بغداد حکومتی با اکثریت شیعه است، احساس هم خونی بین آنکارا و بغداد وجود ندارد، ضمن اینکه نزدیک به 25 میلیون کُرد که مخالف حکومت ترکیه هستند، بین بغداد و آنکارا فاصله ایجاد کرده اند، بنابراین از ناحیه عراق هم ترکیه نمی تواند نفوذ جغرافیایی داشته باشد. پس فقط سوریه باقی می ماند که در روابط ترکیه و سوریه هم مشکلات عدیده ای وجود دارد. از یک طرف علوی ها که در سوریه حکومت می کنند، در ترکیه به صورت یک اقلیت محروم به سر می برند و در عین حال ترکیه استان پهناور اسکندریه سوریه را به اشغال درآورده و از این رو، در فرهنگ مردم سوریه، ترکیه کشوری اشغالگر به حساب می آید. اینها بیانگر این مطلب است که ترکیه از نظر جغرافیایی دارای محدودیت های شدید و بسیار گسترده ای است و این محدودیت ها، ترکیه را در قبال تحولات سوریه وسوسه کرده است. مقامات ترکیه گمان می کنند با اعمال فشار بر حکومت سوریه میتوانند رژیم علوی سوریه را ساقط کنند و به جای آن، رژیم همگرا با خود را بر سر کار آورند و ازین طریق اختناق جغرافیایی خود را از بین ببرند. نکته دیگر اینکه، ترکیه مایل نیست در سطح منطقه ای به صورت یک کشور همطراز و با مسئولیتی مشترک با قدرت های منطقه حضور داشته باشد. ترکیه در چشم انداز 20 ساله، کشور برتر منطقه را برای خود پیش بینی کرده است، از این جهت، مایل است که در رأس یک بلوک منطقه ای قرار گیرد و گمان میکند که تحولات منطقه عربی این فرصت را به جود آورده تا ترکیه با کمک آمریکایی ها و اروپایی ها و رژیم هایی نظیر عربستان بتواند به موفعیت استراتژیک در منطقه دست پیدا کند و به همین جهت هم برای جلب رضایت آنها، سرنگونی نظام سیاسی سوریه را مطرح می کند. آینده رابطه مقاومت اسلامی با بشار اسد چیست؟ در واقع نظام سیاسی سوریه حلقه میانی بلوک مقاومت به حساب می آید و سرنوشت بلوک مقاومت به میزان زیادی به وضعیت سوریه بستگی دارد. کما اینکه قدرت منطقه ای ایران هم به میزان زیادی به وضع حکومت در سوریه بستگی دارد. این نکته ای است که هم مورد توجه قدرتهای عضو بلوک مقاومت است و هم مورد توجه قدرتهای مخالف بلوک مقاومت در منطقه. به همین جهت، بسیاری از تحلیلگران سیاسی معتقدند آنچه که در سوریه علیه بشار اسد اعمال می شود، در واقع یک کینه توزی جهانی است که در درجه اول علیه ایران اعمال می شود و هدف نهایی از اعمال فشار بر رژیم بشار اسد نیز شکستن حلقه مقاومت و در نتیجه ضربه زدن به اقتدار منطقه ای ایران و کاستن از قدرت ایران در سطح منطقه است. به همین دلیل هم تمام اعضای بلوک مقاومت به حفظ دولت سوریه و به شکست کشاندن برنامه غرب توجه دارند و همه توان خود را درجهت دفاع از حلقه میانی مقاومت به کار می گیرند. به نظر شما آیا بشار اسد در مقابل خواسته های اخوان المسلمین که مخالفان اسلام گرای دولت او محسوب میشوند، کوتاه می آید؟ بشار اسد از قبل اعلام کرده است که مشکلی با اخوان المسلمین و سایر گروهها و گرایشهای سیاسی در سوریه ندارد و خود او نیز پیشقدم است تا اصلاحات سیاسی در سوریه به سرانجام برسد و نظام تک حزبی در کشور تبدیل به نظام چندحزبی شود تا گرایشهای مختلف سیاسی مجال مشارکت در قدرت و حکومت را داشته باشند. اما مشکل در این خصوص بشار اسد نیست بلکه مشکل یک نظام سیاسی جا افتادهای است که در آن نظام، فقط بشار اسد تصمیم گیرنده نیست؛ یعنی حزب بعث سوریه که از حدود دهه میانی 1340 و پیش از به قدرت رسیدن حافظ اسد در سوریه قدرت را به دست گرفته. این حزب دروواقع طبقه قدرتی را به وجود آورده که شامل احزاب، شخصیت های سیاسی، شخصیت های نظامی و امنیتی و شخصیت های مملکتی است. اینها به این سادگی ها حاضر نیستند با برنامه اصلاحات بشار اسد کنار بیایند، بلکه اسد ناچار است که در یک فرآیند زمانی و بدون اینکه با بحران خاصی در درون مواجه شود اصلاحات را در سوریه به سرانجام برساند. این نکتهای است که مخالفان اسد هم درک می کنند و می دانند که بشار و علوی ها در سوریه قدرت بلامعارض نیستند، بلکه در سوریه، قدرت حزبی، بین علوی ها و سنی های عضو حزب بعث تقسیم شده. مخصوصا قدرت نظامی سوریه دراختیار سنی ها قرار دارد، قدرت دولتی یا به تعبیر دیگر الیگارشی سوریه در اختیار سنی ها است و بخش کمی از حکومت در سوریه در سیطره علوی ها قرار دارد. این نکتهای است که مخالفان بشار میدانند و بر این واقف هستند که اگرچه بشار رییس جمهور سوریه است اما همه قدرت دراختیار اسد نیست. آیا آمریکا به دنبال بشار ضعیف است یا اینکه بشار کلا نباشد؟ امریکاییها تا چندی قبل تئوری بشار ضعیف را دنبال می کردند که این مساله براساس اطمینان حاصل کردن از موقعیت آینده امنیتی اسرائیل مطرح می شد. اما به مرور اسرائیلی ها، امریکایی ها را به این باور رساندند که منافع اسرائیل در حذف بشار اسد قرار دارد و بنابراین آمریکاییها به تشویق اسرائیلی ها گرایش خود را از بشار ضعیف به سمت حذف بشار اسد پیش بردند. ولی نظریه آنها در داخل سوریه با مقاومت شدید مواجه شد و در عمل نظریه حذف بشار اسد از تصمیمات کنار رفت. اما با این وجود آمریکاییها هنوز امیدوارند که بتوانند بشار را ساقط کنند. اجلاس استانبول و بیانیه نهایی که گروه های مخالف بشار اسد در استانبول صادر کردند نشان داد که امکان حذف بشار از حکومت فعلی سوریه ضعیف تر شده و تقریبا می توان گفت که امروز کمتر کسی باور میکند که می شود نظام سیاسی فعلی سوریه را از بین برد. در روزهای اخیر، ما شاهد مقالاتی در نشریات وابسته به عربستان سعودی بودیم که روی مساله پایداری و ماندگاری نظام سیاسی سوریه تاکید کرده بودند. دلایلتان برای اینکه اعتراضهای سوریه، مردمی نیست و توطئه آمریکا است، چیست؟ در اینکه نظام سیاسی سوریه مثل هر نظام دیگری دارای مخالفانی هست، تردیدی نیست اما آنچه که ما در سوریه مشاهده کردیم، برخلاف مصر، تظاهرات میلیونی و حتی تظاهرات دهها هزار نفری نبود بلکه ما شاهد سلسله حوادثی در برخی شهرهای سوریه بودیم که به صورت زنجیره وار اتفاق افتادند و همه آنها بدون استثنا از سوی کشورهای همجوار سوریه مورد پشتیبانی قرارگرفتند. همه این موارد در سطح بین المللی مورد حمایت سوی اروپا و آمریکا بود، این ها همان مواردی است که اتفاقات سوریه را از آنچه که در مصر، لیبی، یمن، بحرین و سایر کشورهای منطقه رخ داه، متمایز می کند. جمهوری اسلامی چه اقداماتی در راستای حفظ حکومت اسد انجام داده است؟ جمهوری اسلامی نگرانی خاصی از بابت بقای نظام سیاسی سوریه ندارد چرا که باتوجه به محبوبیت بشار اسد در داخل سوریه و عزمی که او برای پذیرش مخالفان دارد ظرفیت رهبری در سوریه به قدرکافی بالا برده است و بدون دخالت دیگران قادر است که بر مشکلات فائق آید. به همین دلیل، ایران ضمن آنکه مسائل مربوط به سوریه را با دقت پیگیری کرده اما خودش را نیازمند دخالت ندیده و صرفا گفتگو ها و رایزنی ها با دوستان سوری را به قصد انتقال تجربه سیاسی انجام داده است. آنچه که درباره سوریه مطرح می شود، پیش از آنکه بر روی زمین اتفاقی افتاده باشد، یک درگیری در عرصه رسانه ها و در واقع یک جنگ مجازی است که درابعاد جنگ حقیقی، رخ نمایی شده و با حقیقت فاصله ای به اندازهی فاصله حقیقت تا مجاز دارد.
برخی از آوارگان سوری که اخیرا از اردوگاههای ایجاد شده در ترکیه به وطن خود بازگشته اند، روایت دردناکی از روزهای آوارگی ابراز می دارند که بیانگر اقدامات شنیع گروهکهای تروریستی و نظامیان ترک است.
گروه سیاسی- در فاصله کمتر از شش ماه مانده تا انتخابات مجلس نهم، بحث نحوه حضور جریان فتنه و متعلقین به آن در انتخابات، یکی از مباحث اختلافی و داغ در میان چهرههای وابسته به این جریان است، بهطوری که هر یک از طرحهای "تحریم"، "مشارکت مشروط" و "مشارکت فعال" طرفدارانی دارد.
در عین حال، بخش عمدهای از جریان فتنه و افرادی مانند خاتمی و موسوی خوئینیها که سیاسیکاریهایشان بر وجوه دیگر فعالیت سیاسی میچربد، معتقد هستند که در صورت پیگیری کردن سناریوی تحریم، عملاً جریان اصلاحطلب که در اثر حوادث سال 88 و تغییر ماهیت به آنچه که آن را جنبش سبز میخوانند، به یک جریان اپوزیسیون و نامطلوب تبدیل شده و کارآیی خود را از دست داده، به سرنوشت نهضت آزادی دچار خواهد شد.
طیف مخالف تحریم با تأکید بر باقی ماندن در قدرت به هر قیمتی که شده و بازسازی جریان فتنه با تغییر عنوان از جنبش سبز به همان جریان اصلاحطلب، میگویند باید بهنحوی عمل کرد که برای تحریم نکردن انتخابات از نظام امتیازهایی گرفته شود و در مقابل کمترین امتیاز داده شود.
بر این اساس، عوامل داخلی جریان فتنه تقریباً به این جمعبندی رسیدهاند که در مقطع فعلی باید بر مشارکت مشروط تأکید شود و مرزهای این شروط را نیز همان شرطهای خاتمی تعیین میکند، اگرچه بهدلیل القای فضای منفی در افکار عمومی از تعبیر "شرط گذاری" به نوعی منت گذاشتن، باید بهجای استفاده از این تعبیر از الفاظی مانند "الزامات و بدیهیات برگزاری انتخابات آزاد" استفاده شود.
جریان فتنه در این چارچوب تصمیم گرفته است که در شرایط فعلی با هرگونه ساز ناکوک که این تلقی ایجاد شود که شروط خاتمی نوعی ژست است و در عمل، حاضر به کوتاه آمدن از آن هستند، برخورد شود. در این زمینه، حتی از حجم فعالیتهایی که مصطفی کواکبیان بهعنوان هماهنگ کننده اقلیت مجلس و اسحاق جهانگیری بهعنوان هماهنگ کننده کشوری آغاز کرده بودند، کاسته شده و به آنها نیز در این زمینه تذکر داده شده است.
این طیف معتقدند که یکی از کارکردهای سناریوی مشارکت مشروط، متفق کردن جریان فتنه با ظرفیتهایی مانند برخی از نمایندگان مجلس است که منتسب به جریان اصلاحطلب هستند اما در جریان فتنه برخورد نامعقولی نداشتهاند و قرار گرفتن آنها در کنار عناصر تابلودار فتنه، امکان سفید شدن این عناصر را نیز فراهم میکند.
بر اساس سناریوی مشارکت مشروط که امتیازگیری حداکثری و امتیازدهی حداقلی را در خود دارد، پیشبینی شده که یا نظام شروط خاتمی را میپذیرد و فضا را برای آنها باز میکند که به معنای پیروزی این جریان است و یا صحنه را بر فتنهگران میبندد که در نتیجه با مظلومنمایی و بدون اعلام تحریم مشابه اقدامی که مجمع روحانیون در انتخابات مجلس چهارم (سال 72) کرد، کنار میکشند و از این عقبه مظلومنمایی برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم استفاده میکنند.
در عین حال، سناریوی مشارکت مشروط و حتی کنار کشیدن از انتخابات، پروژه آشکار جریان فتنه است اما در کنار اینکه با دست پس میزنند و با افرادی که خارج از این چارچوب اظهارنظر یا فعالیتی کنند، برخورد میکنند، قرار شده است که به صورت چراغ خاموش تا حدی که امکان دارد، افرادی به داخل مجلس فرستاده شوند تا پتانسیل یک جریان اقلیت متمایل به فتنه در قوه مقننه از دست نرود.
این در حالی است که سیاست قطعی نظام در برخورد با عناصر جریان فتنه، بر خلاف توهم "چراغ سبز برای بازگشت"، میدان دادن به آنها در صورت اعلام برائت و توبه است و با سوختن تاکتیک شرطگذاری برای فتنه جدید، عملاً امکان فعالیت انتخاباتی برای افرادی که نخواهند با فتنه مرزبندی کنند، وجود نخواهد داشت.
شرط گذاری برای انتخابات جزو سیاستهای مسبوق به سابقه جریانهای اپوزیسیون مانند منافقین و نهضت آزادی است.
اخبار مرتبط:
سناریوهای موازی و کلید واژههای جریان فتنه برای انتخابات مجلس
دو راهی"اقرار به دروغ تقلب و محکومیت فتنه"یا"سناریوی جدید آشوب"
پروژه لگد زدن به جنازه فتنه و عبور از موسوی کلید خورد
خاتمی در دوراهی "اعلام برائت از فتنه و توبه" و "حذف کامل از صحنه سیاسی"
اختلاف شدید میان سران داخلیفتنه؛در جلسه موسوی و خاتمی چه گذشت؟
وقتی فراکسیون اقلیت انگ ترسویی را به افشای ننگ نام دیدارکنندگان با خاتمی ترجیح میدهد
کد خبر:101691 -خبرگزاری فارس: رئیس مؤسسه تمدن و توسعه اسلامی با بیان اینکه منابع مالی انتخابات و اختلاس 3 هزار میلیاردی فقط یکی از تأثیرهای جریان انحرافی بر روی انتخابات آینده محسوب میشود، گفت: تاکنون برنامه اصلی آنها به بن بست رسیده و فتنه بزرگ این جریان سرباز کرده است. حجتالاسلام والمسلمین سید عباس نبوی، کارشناس مسائل سیاسی و رئیس مؤسسه تمدن و توسعه اسلامی در گفتوگو با خبرنگار سیاسی، باشگاه خبری فارس«توانا»، با اشاره به گلهمندی رئیس قوه قضائیه از مانعتراشی برخی دستگاههای اجرایی در برخورد با مفاسد اقتصادی، اظهار داشت: مسائلی که در حال حاضر درباره اختلاسها و مفاسد اقتصادی مطرح شده است، همه را در تعجب فوقالعاده و ابهام بسیار قرار داده است.
* لیدر اصلی جریان انحرافی و مفاسد اقتصادی یکی شدهاند
وی با بیان اینکه وزارت اطلاعات و دستگاههای اطلاعاتی مرتبط با قوه قضائیه باید مراقب باشند، لیدر اصلی این جریانات یکباره از کشور فرار نکند، تأکید کرد: لیدر اصلی جریان انحرافی و مفاسد اقتصادی دیگر در حال حاضر تقریباً یکی شدهاند و فاصلهای باقی نمانده است.
حجتالسلام نبوی ادامه داد: برنامه جریان انحرافی این بوده است که افرادی که در فضاهای عمومی برای انتخابات آینده برنامههای مختلفی دارند، معرفی شده و همراه این کار برای آنها پولریزان انجام شود اما تاکنون این برنامه اصلی آنها به بن بست رسیده است.
وی با اشاره به اینکه در حال حاضر مکر و فتنه بزرگ این جریان سرباز کرده و در حال مضمحل شدن است، خاطر نشان کرد: منابع مالی انتخابات و اختلاس 3 هزار میلیاردی از مسائل موجود است و این جریان یک برنامه دراز مدت در این زمینه داشته است، لذا برخی از مسائل این جریان واقعاً بهتآور بوده و این فقط یکی از تأثیرهای جریان انحرافی بر روی انتخابات محسوب میشود.
حجتالاسلام نبوی با تأکید بر اینکه جریان انحرافی درصدد قبضه کردن مجلس نهم است، تصریح کرد: مشکل جریان انحرافی بسیار فراتر از این مباحث است، در واقع موضوع فعلی، یک مدل خاص جریانی خیانتکار بزرگ به یک هویت تاریخی و ارزشی ملی در یکی از مهمترین و حساسترین مناطق دنیا با شور انقلابی است.
* تفکر بسیار خطرناکی در پشت اهداف جریان انحرافی وجود دارد
وی گفت: کسانی که توطئههای مرحله به مرحله را برنامهریزی کرده و سبک و سیاق آن را تنظیم میکنند، کاملاً میفهمند که چه کاری میکنند و در واقع میخواهند در یک برآیند کلی اقدامی کنند که جریان پولریزی و حیفومیل در جامعه حرف اول را بزند تا آنها برای تمام بخشهای ارزشی، سیاسی، فکری و فرهنگی جامعه تصمیم گیری کنند.
این کارشناس مسائل سیاسی تأکید کرد: برای اینکه اهداف جریان انحرافی در زمینههای مختلف پیش برود، یک تفکر بسیار خطرناک و خیانتکاری پشتسر آنها وجود دارد در حالی که بسیاری از افرادی که عامل اجرای کارهای آنها هستند، متوجه نشدهاند چه کاری را انجام میدهند.
* بخشهای اطلاعاتی مراقب باشند لیدر اصلی جریان انحرافی فرار نکند
وی بیان داشت: مثلاً آنها برخی فعالان بازارهای بورس که به اختلاس و قمار با پول آلوده هستند را در اختیار میگیرند و آنها نیز به دستورهایی دریافتی عمل میکنند، بنابراین خواهش ما این است که بخشهای اطلاعاتی، فضای دانشگاهی، حوزوی، دلسوزان انقلاب، بخش دادستانی و قضایی مراقب باشند، لیدر و هسته اصلی این جریان یکباره در اوضاع خطرناک، فرار نکند.
رئیس مؤسسه تمدن و توسعه اسلامی در خصوص رابطه اظهارات فرهنگی رئیسجمهور و سوء استفاده مفسدان اقتصادی از این حاشیهپردازیها، تصریح کرد: واقعاً دیگر نمیدانیم که باید درباره شرایط و وضعیت رئیسجمهور چه داوری و قضاوتی بکنیم! درست است برخی افراد به وسیله شخصیتهای مؤثر به ورطههای بزرگ و خطرناک کشیده شدهاند اما وضعیت فعلی رئیسجمهور مشخص نیست که چگونه باید تفسیر شود.
* عدم توجه رئیسجمهور به این همه علائم انحرافی تعجبآور است
وی ادامه داد: نمیشود از بین این همه علائم موجود، حتی یک نکته در ذهن رئیسجمهور جوانه نزند و باعث تأمل او نشود؛ به بیان دیگر این امر که رئیسجمهور تا دیروقت مشغول کار و فعالیت است و حتی فرصت پرداختن به مسائل عادی خود را ندارد، نباید باعث شود فرصت تفکر و تأمل از وی سلب شود و او دچار غفلت از نشانههای بارز و حساس شود، بنابراین این نکته بسیار عجیب و باور چنین موضوعی بسیار مشکل است.
این کارشناس سیاسی افزود: البته رئیس جمهور گفته بود "برخی با من صحبت کردند و گفتهاند که طلسم شدهای، من هم گفتم طلسم را بشکنید»"؛ در حال حاضر این طلسم در حال شکسته شدن است؛ این طلسمها در کشوری که در سایه اسلام اهلبیت و سابقه خونبار علمای خود قرار دارد، باقی نمیماند.
وی با طرح پرسشی از رئیسجمهور مبنی براینکه آیا او نباید کمی با خود تأمل و خلوت کرده و مسائل اخیر را بررسی کند و طبق روایات شروع به محاسبه خود و اطرافیانش کند، اذعان داشت: رئیس جمهور باید درباره 2500 میلیارد تومان بودجه فرهنگی سال 89 و نحوه مصرف شدن آن و کسانی که این هزینه را صرف کردند، فکر کند و پاسخگو باشد.
وی درخصوص علل کند شدن و کم تحرکی دولت در برخورد با مفاسد اقتصادی علیرغم داعیه داری در این زمینه، اظهار داشت: هرکس بخواهد در مقیاس خرد و کلان الگوهای عدالتورزانه عامیانه و خرد را جاری کند، طبعاً دچار آشفتگی میشود و این مطلبی بوده است که توسط بنده در مرکز بررسی استراتژیک ریاست جمهوری در تابستان سال 84 توضیح داده شد.
حجتالاسلام نبوی تأکید کرد: در مسئله عدالت اجتماعی و اقتصادی نمیتوان با الگوهای خرد، عامیانه و دم دستی فعالیتهای کلان و گستردهای را ساماندهی کرد لذا وقتی این فعالیتهای گسترده از چارچوب خارج میشود همه امور آشفته خواهد شد کما اینکه در حال حاضر اینگونه است.
* دولت پیشتاز آشفتگی فعلی حوزه اقتصاد است
وی در تشریح این دیدگاه خود به منابع مالی تأمین یارانهها اشاره کرد و افزود: وقتی دولت مجبور میشود برای پرداخت یارانهها از بسیاری از اعتبارات خود استفاده کند، این مسئله مورد توجه بانکها، فعالان کلان بورس، معادلات مالی و اقتصاد خصوصی قرارمیگیرد از این رو آنها مدعی میشوند زمانی که دولت اینگونه رفتار میکند چرا ما خودمان را مقید به ضوابط کنیم؟ بنابراین پیشتاز آشفتگی فعلی خود دولت است.
رئیس مؤسسه توسعه و تمدن اسلامی خاطرنشان کرد: باید در وضع فعلی از رئیسجمهور پرسید چرا این مسیر را طی کرده و با چنین رفتاری پیشتاز برهم ریختگی اقتصادی در کشور شده است؛ باید مشخص شود چرا وی همه موضوعات را مجادله آمیز کرده و وقتی بحث قانون مطرح میشود، با مجلس دچار چالش و جدال میشود؟
* باید کاری کنیم که رئیسجمهور به خودش بیاید
وی با تأکید براینکه انضباط مالی و اقتصادی در دولت حفظ نشده است، عنوان کرد: علیرغم سوء استفادهها و خیانتهای بزرگی که از سوی جریان انحرافی صورت میگیرد باید بین دولت و جریان انحرافی تمایز قائل شد و از راههای مختلف تلاش کرد که رئیس جمهور به خود بیاید و متوجه شود در چه وضعیتی قرار دارد.
حجتالاسلام نبوی به بخشهای اطلاعاتی کشور توصیه کرد برای مراقب از جریان مالی، فکری، فرهنگی جریان انحرافی، حضور فعالی داشته باشند.
وی در ادامه گفتوگوی خود در خصوص نحوه برخورد قوه قضاییه با مفسدان اقتصادی علیرغم مانع تراشی برخی دستگاههای اجرایی، گفت: یک مسئله بسیار مهم و مغفول واقع شده در بخش امنیتی و قضایی، عدم پیگیری تحقیقاتی است که بتوانند اختلاس و تصرف مالی را به جا پیدا کنند لذا آنها باید به نوع برقراری روابط و ساماندهی چارچوبهای ارتباطی برای برنامههای آینده توجه کنند.
* ریاست جدید شورای عالی سینما میتواند به مناقشه جدید جریان انحرافی تبدیل شود
این کارشناس مسائل سیاسی به تغییر ریاست شورای عالی سینما اشاره کرد و افزود: همانطور که در اخبار نیز اعلام شد رئیس جمهور دیگر در جلسات این شورا شرکت نمیکند و آن را به فرد خاصی سپرده است، بنابراین روابطی که در این شورا شکل میگیرد، میتواند دوباره به مسائل جدیدی منجر شود.
وی با تأکید بر اینکه قوه قضاییه و دستگاه امنیتی نیازی به دستور ندارند، عنوان کرد: آنها پیش از شکلگیری اختلاسهای عجیب باید ریشههای این گونه موضوعات را پیگیری کنند.
حجتالاسلام نبوی افزود: لازم است دستگاههای اطلاعاتی، روابط خاص و برنامههای جریان انحرافی را از فاصله مناسب رصد کرده و دائماً وضع موجود را ارزیابی کنند و در این صورت است که میتوانند تصمیمهای نابجایی را که با قوانین پایه و سیاستهای برنامه پنجم و منویات مقام معظم رهبری ناسازگار است را به روشنی تذکر و هشدار داده و از شکلگیری مسیرهای انحرافی و خطرناک جلوگیری کنند.
وی با بیان اینکه در موارد بسیاری در قانون دادستان کل کشور میتواند اخطار دهد، یادآور شد: در برخورد با فعالیت جریان انحرافی نیاز به قاطعیتهای اینچنین وجود دارد لذا در موارد زیادی دست دستگاههای اطلاعاتی طبق قوانین باز است و آنها نباید اجازه دهند برخی اقدامات انجام شود.
رئیس مؤسسه توسعه و تمدن اسلامی با هشدار درباره عدم توجه کافی به فعالیتهای جریان انحرافی، تصریح کرد: اگر توجه کافی صورت نگیرد ممکن است شاهد باشیم که بخشهای سینمایی هالیوودی با عقبههای سینمایی کشور رابطه برقرار کنند و منجسم شوند و از این طریق فتنههای بزرگی شکل دهند و ما ناچار شویم آن زمان پیگیری کنیم.
وی با بیان اینکه پیشگیری باید بر پیگیری جریان انحرافی اولویت پیدا کند، ادامه داد: بنده معتقد نیستم که حضور دستگاههای امنیتی و قضایی باید حضور خشن، عریان و مسئلهآوری در جامعه باشد لذا ظرافت، ذکاوت و رصد فعالیتهای این جریان لازمه کار است، هر چند دستگاههای مسئول خود خبره هستند اما احساس میشود آنها در برخی موارد مقهور شرایط موجود شدهاند.
حجتالاسلام نبوی، اظهارات اخیر وزیر اطلاعات در مجلس خبرگان را امیدوار کننده دانست و اضافه کرد: آقای مصلحی اطمینان داد که تمام مسیرها تحت کنترل است و هیچ خطری نظام جمهوری اسلامی را از ناحیه این جریان تهدید نمیکند اما همه افراد موثر و فعالان و مردم باید توجه بسیاری داشته باشند.
وی در ادامه گفتوگوی خود و در جمعبندی وضع فعلی جریان انحرافی در مانعتراشی آنها برای دستگاه قضایی، به سه مسئله اشاره کرد و اظهار داشت: لیدرهای انحرافی باید به گونهای در کنترل باشند که لحظهای فکر فرار نیز برای آنها اتفاق نیفتد؛ نکته دوم این است که باید مشخص شود که چگونه نمایندگان مجلس، شخصیتهای مؤثر و افراد اخلاقی در دولت میتوانند کاری کنند که رئیس جمهور به خودش بیاید و فکر کند که در تابستان 84 کجا بوده و از چه نقطهای شروع کرده و امروز کجا قرار گرفته و چه حیثیتی برای دولت وی باقی مانده است.
حجتالاسلام نبوی در خاتمه به مسئله سوم در این زمینه اشاره کرد و افزود: پیشگیری، توجه، مراقب و ارزیابی دقیق فعالیتهای جریان انحرافی توسط دستگاههای امنیتی و قضایی با حضور نامحسوس و هوشیارانه باید انجام شود.
انتهای پیام/
سیدعلی موسوی زاده (وابسته فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سوریه)
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران به زعامت و رهبری امام خمینی رحمةالله علیه در سال 1979 میلادی و شگفتی تمام دنیا از این رویداد مهم، بار دیگر جهان در سال 2011 شاهد یکی از نادرترین رویدادها در طول تاریخ بود که همان بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا می باشد.
در زمینه بیداری اسلامی در منطقه که حدود هشت ماه از آغاز آن در تونس می گذرد سخن بسیار گفته شده است اما محدودیت اطلاع رسانی در کشورهای دچار بحران و وجود رسانه های پیشرفته دنیا از جمله اینترنت و کانال های ماهواره ای مغرض و جهت دار موجب شده تا در این مدت کارشناسان سیاسی منطقه برداشت ها و تحلیل های مختلف و بعضا متناقضی از این تحولات و انقلاب ها را ارائه دهند.
اگرچه سرعت این اتفاقات به حدی پرشتاب است که مجالی برای تحلیل درست و منطقی باقی نمی گذارد و امکان پیش بینی را بسیار دشوار کرده است ولی به هر حال اطلاعات صحیح و درست می تواند دولتمردان بدون غرض را برای برنامه ریزی و بهره وری هرچه بهتر از این تحولات مساعدت نماید.
انقلاب تونس به دلیل شتابی که در شکل گیری اش داشت بسیار شگفت انگیز بود. درکشوری که علیرغم تدابیر شدید امنیتی و نظام بسته و دیکتاتوریاش، خودسوزی یک شهروند ستمدیده تونسی موجب بروز یک انقلاب مردمی و خودجوش شد و با سرعت زیادی و با شعار تاریخی "الشعب یرید اسقاط النظام" در طی یک ماه و چند روز منجر به سقوط نظام دیکتاتوری چندین ساله در این کشور شد آغازگر بیداری اسلامی در منطقه شد.
پس از آن انقلاب مصر موجب شگفتی جهانیان شد. در این کشور نیز پس از اقدامی مشابه در تونس، با خودسوزی چند نفر در مصر به حدی شعار یاد شده یعنی "مردم خواهان سقوط نظام هستند" در میدان تحریر قاهره و سایر شهرهای مهم کشور مصر تکرار شد و ملت محروم این کشور در برابر نیروهای امنیتی مقاومت کردند تا اینکه در مدت کمتر از 20 روز این خواسته مردم و بهویژه جوانان مصری بدون وابستگی به حزبی خاص محقق شد و نظام دیکتاتوری و وابسته به غرب و صهیونیستی حسنی مبارک نیز سقوط کرد.
همانطور که گفته شد این انقلاب ها بدون پیش بینی استکبار جهانی و با سرعت بسیار زیادی شکل گرفت و ثمره داد. به همین دلیل غرب با محوریت امریکا و نفوذ صهیونیست جهانی را بر آن داشت تا به نحوی در ادامه روند بیداری اسلامی کشورهای منطقه تأثیر گذاشته و ضمن اینکه مانع گسترش این قیام ها در سایر کشورهای منطقه شود، آنها را با شکست مواجه سازد چرا که ادامه این روند موقعیت حاکمان وابسته به آنان را در منطقه به خطر می انداخت.
از این رو، مشاهده می شود علیرغم مردمی بودن اعتراضها و وجود زمینه مناسب در کشور لیبی (به دلیل ستم های فراوانی که در طول مدت حکومت قذافی بر سر مردم این کشور وارد آمده است) غرب با ایفای نقش های مختلف، روند سقوط نظام دیکتاتوری قذافی را کند کرد و سرانجام پس از شش ماه کشمکش مخالفان و طرفداران قذافی، این انقلاب نیز به ثمر رسید و قذافی پس از حدود 42 سال از قدرت خلع شد.
همین امر در کشور یمن ملاحظه می شود؛ دخالت های خارجی موجب شده است مطالبات مردم یمن با مقاومت نیروهای به ظاهر طرفدار علی عبدالله صالح مواجه شود به نحوی که علیرغم گذشت بیش از هفت ماه از اعتراضات شدیدی مردمی و خواسته اکثریت مردم یمن مبنی بر سقوط حکومت دیکتاتوری این کشور، تاکنون این خواسته مردم محقق نشده است.
در این بین، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که همگی دارای حکومت پادشاهی و دیکتاتوری بوده و بازیچه دست امریکا هستند، به دلیل نگرانی شدید از سرایت این بیداری اسلامی در کشورهای خود، با هدایت امریکا و به طور کلی غرب در صدد سرکوب هرگونه اعتراضات مردمی در این کشورها برآمدند که البته مهمترین نقش را در این زمینه، کشور عربستان سعودی ایفا می کند.
در این رابطه می بینیم که چگونه نظام دیکتاتوری بحرین پس از ناکامی از مقابله با خواسته های مردمی آن کشور، از عربستان و سایر کشورهای عربی خلیج فارس استمداد می طلبد و به کمک این حکومتهای دستنشانده غرب، دست به سرکوب خونین مردم مظلوم و ستمدیده آن کشور می زند.
در این زمان جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از کشورهای مهم و موثر در منطقه (قدرت منطقه ای)، از آغاز اعتراضهای مردمی در کشورهای یاد شده از حرکتهای مردمی در این کشورها یعنی تونس، مصر، لیبی، یمن و بحرین به طور رسمی حمایت کرد و خواستار احترام دولت های یاد شده نسبت به خواسته های مشروع مردمی شد.
نقش رسانه های مهم در تحولات اخیر منطقه
استفاده از سایت های مختلف اینترنتی از جمله فیس بوک و توئیتر و همچنین ارائه گزارش های مستمر و لحظه به لحظه توسط کانال های ماهواره ای پربیننده عربی مانند العربیه و الجزیره و تا حدودی BBC عربی نقش بسیار مهم و اساسی در اطلاع رسانی، ترغیب و هدایت اذهان عمومی کشورهای منطقه بهویژه جوانان داشته است. شیوه های مشابه اعتراضها از جمله نوع شعارها و خواسته های مردم گواهی بر این ادعاست.
جایگاه سوریه در بیداری اسلامی
اما آنچه که در عرصه سیاسی و اجتماعی سوریه می گذرد، با آنچه که در کشورهای یاد شده می گذرد، بسیار متفاوت است. اتفاقها و تحولاتی که در کشورهای تونس، مصر، لیبی، یمن و بحرین در حال جریان است، ناشی از خیزش مردمی در این کشورهاست ولی در کشور سوریه اینچنین
نیست. مقامات دولت سوریه میگویند، این ناآرامیها از خارج از کشور هدایت میشود و گروههای مسلح تحت حمایت غرب عامل کشتار غیرنظامیان هستند.
از طرفی، باتوجه به دژ مستحکمی که توسط ایران، سوریه و حزبالله لبنان در برابر استکبار بهویژه رژیم صهیونیستی ایجاد شده و غرب و مزدوران آنها در منطقه نتوانستند در ایران و حزبالله لبنان شیطنت کنند و از طرفی تحولات سریعی که در کشورهای عربی در حال وقوع است، غرب از افزایش قدرت جمهوری اسلامی ایران بسیار نگران است. به همین جهت تلاش دارد تا ضمن سیاه نمایی اوضاع در سوریه، سیاست جمهوری اسلامی ایران به عنوان هم پیمان سوریه در برابر تحولات منطقه را دوگانه جلوه دهد.
همچنین باز به دلیل سرعت زیاد گسترش اعتراضهای مردمی در منطقه، انحراف افکار عمومی به سمت سوریه موجب می شود تا تحت الشعاع مسائل این کشور، این اعتراضها مورد سرکوب حاکمان ظالم کشورهای منطقه با همکاری غرب و بهویژه امریکا قرار گیرد که می توان نمونه بارز آن را در کشور بحرین ملاحظه کرد.
در مورد تأثیر رسانه های نظام سلطه در این رویدادها می توان به نحوه اطلاع رسانی این رسانه ها در کانال های ماهواره ای مشهور جهان عرب مانند الجزیره، العربیه، BBC عربی، 24فرانسه و سایر کانال های کشورهای عربی حوزه خلیج فارس اشاره کرد.
اغلب این کانال ها که با هدایت عربستان سعودی و در حقیقت استکبار جهانی در مورد تحولات منطقه خبرپراکنی می کنند، پس از پوشش مناسب قیام های مردمی در تونس و مصر و تا حدودی لیبی، باتوجه به خوف سران دیکتاتور منطقه از گسترش این اعتراضها در کشورشان، با هجمه شدید رسانه ای به نظام سوریه و شخص بشار اسد، در صدد انحراف افکار عمومی به این سمت هستند تا از تشدید اعتراضها در کشورهای منطقه مانند بحرین جلوگیری کنند و در همین راستا به روشنی دیده می شود که از انعکاس اخبار در مورد بحرین در کانال های یاد شده خودداری می شود.
این تهاجم شدید رسانه ای علیه سوریه تنها در جهان عرب نیست بلکه در سایر کانال های خبری و ماهواره ای وابسته به غرب از جمله CNN و BBC و VOA فارسی و BBC فارسی ملاحظه می شود که عمدتا نیز سیاست های جمهوری اسلامی ایران در منطقه را زیر سؤال می برند.
از سوی دیگر، نقش سلفی ها در سوریه را در این اتفاقها نباید نادیده گرفت. باتوجه به نفوذ وهابیت به رهبری عربستان سعودی در سال های اخیر در سوریه، زمینه بروز اعتراضها از سوی سنی های این کشور تا حدودی فراهم شده است که در همین زمینه نقش رسانه های مغرض در تحریک این افراد آشکار می شود.
دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی ایران و به طور کلی جریان مقاومت در منطقه همزمان با بیداری اسلامی در منطقه، از این فرصت استفاده کرده و با ایجاد فتنه در سوریه قصد برهم زدن نظام حاکم به ریاست بشار اسد را دارند. بهترین راه برای ایجاد فتنه، فرقه گرایی در این کشور است. بیشتر جمعیت کشور سوریه (حدود 65%) سنی مذهب هستند و برخی از آنان از سنیهای افراطی بوده که عمدتا از عربستان تغذیه میشوند. از آنجایی که هیئت حاکمه در این کشور عمدتا از علویون هستند و این امر سال های متمادی است که برای سنی ها ناخوشایند است، از اینرو، دشمنان از این راه وارد شده و دلیل عمده دوستی سوریه با ایران و حزبالله را شیعه بودن آنان وانمود می کنند. از جمله کانالهای ماهواره ای وابسته مانند صفا و الوصال و الخلیجیه و اورینت و سایر کانالهای ماهواره ای وابسته به غرب با تحریک احساسات مذهبی سنی ها زمینه را برای قیام علیه بشار اسد آماده میکنند.
اما با اتخاذ سیاست دولت سوریه مبنی بر اطلاع رسانی صحیح از وقوع جنایت های بی سابقه توسط مخالفان نظام که عمدتا اجیر شده دشمنان خارجی سوریه هستند و با انتشار تصاویر فجیعی از جنایت ها در تلویزیون و مطبوعات این کشور ازجمله مثله کردن جنازه های نیروهای ارتش و پلیس و به آتش کشیدن این جنازها و ... و همچنین با پخش اعترافات دستگیر شده ها وآنالیز کردن مطالب و صوت ها و تصویرهای منتشره در فیس بوک و فیلم هایی که توسط گوشی های موبایل توسط گروه های مزدورگرفته می شود و در کانال های مغرض پخش می گردد، تا حد زیادی مردم را از توطئه های این دشمنان آگاه سازند به نحوی که نخبگان فرهنگی، دینی و سیاسی و عمده مردم سوریه به بزرگ نمائی های رسانه های مغرض توجه نمی کنند.
در این زمینه، یکی از نکات مهمی که در تحولات اخیر در سوریه قابل ملاحظه است، بی اعتنایی به خط قرمزی که تاکنون در سوریه وجود داشت و آن عدم اجازه به شخصیتها و یا رسانه های این کشور مبنی بر به چالش کشیدن سیاست های خانئانه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بهویژه عربستان سعودی بود. باتوجه به موضع گیری کانال های وابسته به این کشورها مانند الجزیره و العربیه که با پخش تصاویر بعضا جعلی و یا بزرگ نمایی اعتراضها که برای مردم سوریه آشکار شده است که این اعتراضات مردمی نیست، موجب شده که در تحلیل های سیاسی به راحتی از همدستی حاکمان این کشورها با غرب پرده بردارند.
از عوامل مهم دیگری که در بروز حوادث اخیر در سوریه تأثیر داشته است، می توان به تک حزبی بودن و برگزار نکردن انتخابات آزاد در این کشور، فشارهای بیش از حد سیستم های امنیتی (که گفته می شود 17 دستگاه امنیتی در این کشور وجود دارد) به مردم و برخی از نخبگان مذهبی، فساد اقتصادی موجود در بدنه حاکمیت نظام و وجود فقر در سطح این کشور اشاره کرد.
عمده مردم سوریه خواهان انجام اصلاحات در حکومت هستند ولی نه به قیمت براندازی نظام فعلی به ریاست بشار اسد. علاقه ای که بیشتر مردم سوریه به بشار اسد بهویژه به دلیل روحیه مقاومت وی دارند، پس از مشاهده رفتار ددمنشانه و غیرانسانی که توسط گروه های سلفی در این کشور در جریان است، رفتاری که تاریخ سوریه بعد از قتل عامی که صلاح الدین ایوبی در مورد شیعیان این سرزمین انجام داد تاکنون به خود ندیده بود.
مردم سوریه که احساس کردند دستان خارجی و دشمنان قسم خورده حکومت فعلی سوریه در بروز این فتنه در کار است، در مقابل این اغتشاشها واکنش نشان داده و به حمایت از بشار اسد دست به راهپیمایی زده و کارناوالهای فراوانی در خیابانهای شهرهای بزرگ از جمله دمشق، حلب و لاذقیه به راه انداختند، به طوری که چندین شب تا نزدیکی اذان صبح سر و صدای این حمایتها که بعضاً با تیراندازی هوایی و نورافشانی همراه بود، شنیده میشد.
در ابتدا تصور میرفت باتوجه به تحولات اخیر در کشورهای عربی، سوریه نیز آسیب پذیر باشد ولی با واکنشی که از سوی مردم و سران رسمی اهل سنت از جمله مفتی سوریه و مفتی دمشق و دکتر البوطی و سایر سران دینی و مذهبی که حتی از منتقدان بارز نظام بودند، در دیدارهای علمای دینی با وزیر اوقاف و سایر مسئولان عالیرتبه سوریه نشان داده شد، دال بر دشواری وارد آوردن آسیب به دولت سوریه است.
مصاحبه های چهره هایی مانند دکتر البوطی و دکتر محمد حبش از علما و روحانیون مشهور و منتقد نظام با شبکه های مختلف ماهواره ای و موضع گیری به نفع بشار اسد به دلیل آغاز اصلاحات اساسی در این کشور و همچنین بیانیه علمای مسلمان سوریه اعم از اهل سنت و شیعه، مؤید این مطلب است که براندازی حکومت بشار اسد کار آسانی نیست.
البته اتفاقهایی که در شهر حماه روی داد، با سایر شهرهای این کشور تفاوت داشت. نیروهای خرابکار با محوریت سلفیها پس از شکست در شهرهای بزرگ مانند درعا (شهر مرزی سوریه و اردن) و جسر الشغور (مرز سوریه و ترکیه) و تلکلاخ (مرز سوریه و طرابلس لبنان)، در صدد برآمد تا داغی که اهالی حماه از نظام اسد از حدود 33 سال قبل یعنی در زمان ریاست جمهوری حافظ اسد دارند، استفاده کرده (شهر حماه به عنوان پایگاه اصلی اخوان المسلمن سوریه در دهه 80 میلادی به دستور حافظ اسد مورد حمله ارتش سوریه قرار گرفت و هزاران کشته در این شهر برجای گذاشت) نقشه ای طراحی کرد تا مانند بنغازی لیبی جنگ داخلی صورت گرفته و آن شهر را به عنوان مرکز فرماندهی مخالفان نظام اسد قلمداد کند. در این زمینه و در چنین شرایط بحرانی، حضور سفیران امریکا و فرانسه در این شهر حاکی از همین برنامه ریزی است.
علیرغم انبوه تظاهرکنندگان در شهر حماه (بیش از 100 هزار نفر گفته شده) نسبت به سایر شهرها که به بیش از 300 نفر هم نمی رسد ولی با توجه به اینکه نیروهای امنیتی سوریه اطلاعاتی از این برنامه ریزی دشمن کسب کرده بود، پس از چیره کامل بر مرز سوریه و ترکیه و کنترل شدید آن و در نتیجه جلوگیری از ورود هرگونه سلاح و نیروهای مخرب، با یک برنامه ریزی مناسب توانست برخی از سران مخالفان را با قصد اینکه شهر حماه آمادگی اجرای نقشه آنان را دارد، به این شهر بکشاند و سرانجام ارتش این کشور با یک عملیات از پیش طراحی شده شهر حماه را محاصره و نیروهای امنیتی به دستگیری بیشتر عوامل خرابکار پرداختند و پس از پایان موفقیت آمیز این عملیات، این شهر در حال حاضر و بدون حضور ارتش در آرامش کامل بهسر می برد.
در زمان تهیه این نوشته، کشور سوریه از جهت امنیتی در آرامش نسبی بهسر می برد. بشار اسد رئیس جمهور سوریه در نخستین مصاحبه تلویزیونی پس از آغاز بحران این کشور که در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان مصادف با 30 مرداد 1390 انجام شد، در مورد اوضاع کشورش با اظهار اینکه دولت دغدغه امنیتی در این کشور ندارد و نیروهای انتظامی بر اوضاع مسلط شده اند، بیشترین بحرانی را که در سوریه وجود دارد، بحران سیاسی دانست که بخشی از غرب آن را بهوجود آورده است.
رئیس جمهور سوریه در مصاحبه یاد شده همچنین به آغاز سریع اصلاحات در کشورش اشاره و اعلام کرد که اصل هشتم قانون اساسی سوریه جوهره نظام سیاسی کنونی کشور است لذا تغییر یا تعدیل آن بدون بازنگری سایر اصول قانون اساسی کلامی غیر منطقی است. پس از ماه رمضان باید کمیته بررسی بازنگری قانون اساسی تشکیل شود که کار آن شش ماه طول می کشد.
تغییر قوانین و برنامه ها نیاز به زمان دارد که البته در این زمینه ها زمانبندی شده است، بهطور مثال می توان به برگزاری انتخابات پارلمان سوریه در بهمن ماه سال جاری اشاره کرد که براساس تغییرات جدید در قانون انتخابات برگزار خواهد شد. در زمینه قانون جدید اطلاع رسانی نیز گفت که اطلاع رسانی در مرحله انتقالی و پس از اصلاحات نقش محوری و اساسی در کشور خواهد داشت.
به اعتقاد برخی از تحلیلگران سیاسی، پیروزی انقلاب لیبی نیز می تواند فرصت بهتر و مناسب تری جهت وارد آوردن فشارهای سیاسی برای دشمنان این کشور فراهم آورد.
به طور خلاصه می توان گفت:
1) تاکنون اعتراضها در سوریه مانند سایر کشورهای منطقه، مردمی و خودجوش نبوده و با توجه به اینکه راهپیماییها از ابتدا مسالمت آمیز نبود، حضور افراد مسلح و تیراندازی به سمت نیروهای نظامی و انتظامی باعث خونریزی زیادی در این تظاهرات شده است.
2) عمده کشته های طرفداران نظام اسد از نیروهای ارتش و نیروهای امنیتی بودند که تعداد آنان را بیش از 400 نفر اعلام کرده اند.
3) کشور سوریه تاکنون بدینشکل با هجمه شدید سیاسی و رسانه ای آن هم از جانب کشورهای عربی دست نشانده غرب، مواجه نشده بود. این تبلیغات سوء و سیاه نمایی و بزرگ نمایی اوضاع سوریه موجب شد تا برخی از اقشار جامعه که دچار مشکلات عدیده بهویژه اقتصادی بودند نیز جذب این تبلیغات شوند.
4) حملات شدید سیاسی و اقدامات عملی غرب توسط دست نشاندههای خود اعم از عربستان سعودی، گروه 14 مارس به رهبری سعد حریری و ترکیه صورت می گیرد.ژ
5) نقش کانال های ماهواره ای پربیننده و مشهور جهان عرب بهویژه الجزیره و العربیه که توسط کشورهای حوزه خلیج فارس اداره و هدایت می شوند در ایجاد آشوب در مناطق مختلف سوریه بسیار پر رنگ و بارز است.
6) به اعتقاد برخی از کارشناسان سیاسی، باتوجه به تسلط نیروهای انقلابی در لیبی و سقوط نظام قذافی، غرب و رسانه ها مجال بیشتری برای فشار سیاسی و رسانهای به سوریه پیدا خواهند کرد.
7) از دید کارشناسان سیاسی، حمله نظامی به سوریه بسیار دور از انتظار است چرا که همسایگی این کشور با رژیم صهیونیستی و واکنش هم پیمانان سوریه در جبهه مقاومت یعنی جمهوری اسلامی ایران، حزب الله و فلسطین (حماس) می تواند غرب را با چالش شدید و جبران ناپذیری مواجه سازد.
8) به نظر میرسد بهترین شیوه برای غرب استفاده از حربه اصلاحات بهویژه آزادی احزاب و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری است تا بتوانند آن حزبی را که مورد تأئیدشان است بر روی کار بیاورند.
در خاتمه...
ذکر این نکته ضروری است که مطالب یاد شده در این مقاله، مهر تأییدی بر تمامی رفتارهای حکومت بشار اسد نیست و همانگونه که در موضع گیری های حکیمانه رهبر معظم انقلاب و ریاست محترم جمهور کشورمان اعلام شد، جمهوری اسلامی ایران با هرگونه نظام دیکتاتوری و ستمکار در هرجای دنیا که باشد مخالف است و در مورد سوریه نیز قائل به انجام اصلاحات سریع و زود بازده است اما با هرگونه دخالت خارجی که قطعاً در جهت مصلحت مردم سوریه نخواهد بود، مخالف است.