دبیر کل حزبالله لبنان طی سخنانی با اشاره به موفقیتهای خیرهکننده مقاومت فلسطین در مقابله با حملات اخیر اسرائیل، این موفقیت ها را ناشی از تلاش ایران و سوریه عنوان کرده و گفت: سوالی که هم اکنون مطرح است، این است که چگونه این تسلیحات که شامل انواع موشکهای گراد، فجر 5 و موشکهای ضد تانک بوده، به غزه رسیده است.
به گزارش رجانیوز، سید حسن نصر دبیر کل حزب الله لبنان طی سخنانی به مناسبت پنجمین شب از شب های محرم به پایداری مقاومت فلسطین اشاره کرد و گفت: پایداری مقاومت در غزه و پایبندی آن به شرطهایی که گذاشته بود، سبب شد تا اسرائیل به دنبال آتش بس باشد تا اوضاع را به حالت قبل از ترور «احمد الجعبری» از فرماندهان گردانهای قسام برساند اما مقاومت این راهحل را رد کرد.
موشکهای غزه همچنان شلیک میشود و عمق اسرائیل را هدف میگیرد
وی در ادامه سخنان خود گفت: بانک اهداف اسرائیل [در حمله به غزه] به پایان رسیده یا در حال پایان یافتن است و اسرائیل در حال بمباران دوباره و سه باره اهداف گذشته است اما موشکها همچنان از غزه شلیک میشود و عمق رژیم صهیونیستی را هدف قرار میدهد.
دبیر کل حزبالله در ادامه سخنانش گفت اسرائیل روز گذشته بار دیگر به خوی وحشیانه خود بازگشت و تعداد زیادی از غیرنظامیان، کودکان و زنان را به خاک و خون کشاند.
وی گفت این اقدامات اسرائیل نشان از شکست عملیات نظامی در محقق نمودن اهدافش دارد و با این اقدام در تلاش برای تحت فشار قرار دادن مقاومت برای عقب نشینی از شروطش است.
سید حسن نصرالله افزود تجربه سال 2008 در غزه و تجربه لبنان، نشان داد که مقاومت، ملت و رهبرانش، از مرحلهای که امکان فشار بر آنها از طریق کشتار زنان و کودکان و همچنین فشار از طریق کشورهای دیگر دارد، عبور کرده است.
انتقاد از موضع منفعلانه کشورهای عربی در قبال حمله به غزه
دبیر کل حزبالله لبنان از موضع کشورهای عربی در قبال حملات اسرائیل علیه غزه و همچنین بیانیه نشست وزارت امور خارجه کشورهای عربی که فقط به محکومیت اکتفا کرده بودند، انتقاد کرد.
وی گفت بیانیه سال 2012 اتحادیه عرب با بیانیه سال 2009 فقط در چند مورد اختلاف داشت که یکی از آن موارد، دعوت از تمامی کشورها در متوقف نمودن عادی سازی روابط با اسرائیل است.همچنین بیانیه وزیران امور خارجه اتحادیه عرب از کمیته طرح صلح عربی خواسته تا موضع کشورهای عربی درباره روند صلح را بازبینی کند.
سید حسن نصرالله در ادامه سخنرانی خود به سخنان یکی از وزیران امور خارجه کشورهای عربی در نشست اخیر اتحادیه عرب در قاهره اشاره کرد و گفت: این وزیر (نخست وزیر و وزیر امور خارجه قطر ) گفت ما نمیتوانیم به فلسطینیها امید بیش از آن چیزی که میتوانیم انجام دهیم، بدهیم.
وی گفت: این وزیر عربی اذعان کرد که برخی از اعراب در محاصره علیه غزه مشارکت داشتهاند اما سوالی که هم اکنون مطرح است، این است که چگونه این تسلیحات که شامل انواع موشکهای گراد، فجر 5 و موشکهای ضد تانک بوده، به غزه رسیده است.
نقش ایران و سوریه در حمایت از غزه کاملا مشهود است
دبیر کل حزبالله لبنان تاکید کرد: نقش ایران و سوریه در این موضوع کاملا قابل مشاهده است.
سید حسن نصرالله تاکید کرد امروز رساندن تسلیحات به غزه و بازگشایی مرزها، از اوجب واجبات است.
یک وزیر عربی اعلام کرد اکثر اعراب «گوسفند» هستند
وی گفت: آن وزیر [ نخست وزیر قطر] اعلام کرده که اکثر عربها «گوسفند» هستند اما وی باید از جانب خودش حرف بزند. اکثر مردم در لبنان و فلسطین شیر و قهرمان هستند.
سید حسن نصرالله گفت: هر فردی باید از جانب خود حرف بزند و حق ندارد درباره اکثریت حرف بزند.
آینده منطقه آینده قهرمانان است نه آینده گوسفندان
وی گفت: بیش از 60 سال است که از درگیری اعراب با اسرائیل با وجود توطئهگریهای برخی دولتهای عربی میگذرد اما با این حال شاهد پایداری مقاومت بوده و فلسطین و قدس همچنان در قلب این مردم جای دارد و باقی خواهد ماند اما «گوسفندان» همانجا خواهند رفت که باید بروند.
دبیر کل حزبالله لبنان گفت: آینده منطقه، آینده قهرمانان است نه آینده گوسفندان.
اعراب به غزه سلاح ارسال کنند
دبیر کل حزب الله لبنان در ادامه سخنانش بر ضرورت پشتیبانی کشورهای عربی از غزه تاکید کرد و گفت: انتظار میرود کشورهای عربی به غزه سلاح ارسال کنند نه آنکه به عنوان میانجی بین اسرائیل و غزه عمل کنند.
کشورهای عربی نقش هلال احمر را برای غزه ایفا میکنند
سید حسن نصرالله گفت نقش کنونی کشورهای عربی در قبال حوادث غزه همانند هلال احمر بوده و این کشورها هیچ اراده و وجود سیاسی در این موضوع ندارند و همان نقشی که هلال احمر میتواند در کمکهای دارویی، غذایی و مالی به غزه داشته باشد را دارند.
فایده کشورهای عربی برای غزه همانند تشییعکنندگان جنازه است
وی فایده کشورهای عربی برای غزه را به تشییعکنندگان جنازه تشبیه کرد.
دبیر کل حزب الله تاکید کرد اسلام واقعی آن است که کشورهای عربی به غزه سلاح ارسال کند و مرزهای خود را گشوده و اجازه رسیدن موشکهای بیشتر به مقاومت کند.
اعراب جرات ارسال حتی یک فشنگ به غزه را ندارند
سید حسن نصرالله به اقدام کشورهای عربی در ارسال گسترده تسلیحات به کشورهای عربی اشاره کرد و گفت: اعراب کشتی پر از سلاح برای مخالفان سوریه ارسال میکنند اما جرأت ارسال حتی یک فشنگ به غزه را ندارند.
ایران، سوریه و حزبالله هرگز حمایت از غزه را متوقف نمیکنند
دبیر کل حزب الله لبنان در پایان سخنان خود تاکید کرد: «ایران»، «سوریه» و «حزبالله» هرگز حمایت از غزه و مردم را متوقف نخواهند کرد همانطور که طی سالهای گذشته با آنها بودهایم با آنها و در کنارشان باقی خواهیم ماند و این وظیفه دینی، ایمانی، ملی و انسانی ما است.
خبرگزاری فارس: یک روزنامه انگلیسی به بررسی پیشینه برخی سران مخالف سوریه پرداخت و با تایید اینکه بسیاری از آنان مدتهاست حقوقبگیر سرویسهای غربی هستند، تاکید کرد که از نظر دمشق زندگی این افراد از جانب سرویسهای جاسوسی غرب تامین میشود.
الاخبار لبنان در گزارشی نوشت که روزنامه گاردین 13 جولای در گزارشی مشروح به شخصیتهایی پرداخت که امروز خود را شخصیتهای معارض سوریه و نماینده مردم این کشور میدانند بخصوص کسانی که در شورای ملی سوریه هستند مانند بسمة قضمانی که تاکنون چندین بار ارادت خود را به رژیم صهیونیستی نشان داده است و افرادی دیگر مانند رضوان زیاده و اسامه منجد.
الاخبار اعلام کرد که گاردین تصریح کرده است که این افراد همه با لابیهای آمریکایی و مراکزی که با مخالفان سوریه همکاری میکنند، سالهاست ارتباطی محکم دارند. گاردین نیز در گزارش خود تاکید کرده است که تحقیق درباره گذشته و سابقه این افراد تشکیک کردن در مخالفت آنان با نظام سوریه نیست بلکه ذکر این نکته است که این مخالفت به معنای استقلال داشتن مخالفان نیست.
سران اصلی مخالفان سوریه شخصیتهایی هستند که از نگاه نظام سوریه شخصیتهایی منفی هستند که نه تنها تمام زندگی آنان در پایتختهای کشورهای غربی و بیشتر از جانب سرویسهای اطلاعاتی و جاسوسی تامین میشود بلکه امروز هم آمریکا از آنان حمایت مالی هنگفت میکند تا بتوانند نظام سوریه را ساقط کنند.
روزنامه گاردین نیز این مطلب را تایید کرد و نوشت که این افراد مدتها قبل از آغاز انقلابهای عربی از دولت آمریکا پول میگیرند (حقوق میگیرند) تا نظام سوریه را براندازی کنند.
گاردین تصریح کرد: با آنکه آمریکا صراحتا اعلام نکرده است که برای ساقط کردن دولت بشار اسد از زور استفاده میکند، اما همه مخالفانی که آمریکا از آنان حمایت میکند، خواستار دخالت نظامی در سوریه هستند و در نتیجه متحدانی طبیعی برای نومحافظهکاران آمریکا هستند؛ کسانی که مسبب اشغال عراق شدند و امروز نیز دولت دموکرات باراک اوباما را به دخالت نظامی در سوریه فرامیخوانند.
بسمة قضمانی؛
خانم بسمة قضمانی عضو دفتر اجرایی شورای مخالفان خارجنشین سوریه بود. در حقیقت او مسئول امور سیاست خارجی این شورا تعیین شده بود. قضمانی از کسانی است که بیشترین اصرار را بر دخالت نظامی در سوریه دارد و تابستان گذشته خواستار صدور قطعنامهای علیه سوریه با توجه به فصل هفتم منشور سازمان ملل شد. فصلی که به موجب آن، آمریکا در سال 2003 عراق را به مدت 9 سال اشغال کرد و بیش از یک میلیون عراقی را اعم از زن و کودک و پیر و جوان، کشت.
نام نشست بیلدربرگ را شنیدهاید؟ سخن گفتن در باب اهمیت این کنفرانس مجالی دیگر میطلبد. خانم بسمة قضمانی اخیرا برای دومین بار در کنفرانس بیلدربرگ در شانتیلی شرکت کرد. او در سال 2008 یعنی زمانیکه خبری از هجمه وحشیانه امروز غربیها و عربهای مرتجع به سوریه نبود، در مقام یک خانم فرانسوی در آن شرکت کرد اما امسال (2012) تابعیت فرانسوی او گرفته شده بود و در مقام یک عضو جهانی شرکت کرد.
قضمانی در سال 2005 برای موسسه فورد در قاهره که مقر اصلی آن در نیویورک است، کار میکرد. او سمت مدیر برنامه همکاری دولتی و بینالمللی را بر عهده داشت. سپتامبر همان سال مدیر اجرایی موسسه اصلاح عربی شد. این موسسه برنامهای اجرا میکند که قدرتمندترین گروههای فشار آمریکا آن را اداره میکنند؛ یعنی شورای روابط خارجی که مرکز پژوهشهای نخبگان در سیاست خارجی آمریکاست و در آن شخصیتهایی اطلاعاتی، امنیتی و سیاسی فعالیت میکنند.
گاردین در ادامه تحلیل حضور قضمانی در چنین مواضعی که اکنون علیه سوریه اتخاذ میکند، مینویسد که قضمانی یک فعال سرگردان در امور دموکراسی است که خیلی اتفاقی خود را پشت میکروفون مخالفان سوریه دیده است. او استوارنامههای بینالمللی دارد چرا که مدیر پژوهشهای آکادمی دیپلماسی بینالمللی بوده است که ریاستش را جان کلود کاسران مسئول سابق سازمان اطلاعاتی فرانسه بر عهده داشته است.
رضوان زیـاده؛
عضو شورای مخالفان خارجنشین سوریه در ترکیه و مدیر روابط خارجی آن محسوب میشود. او عضو بلندپایه موسسه صلح آمریکاست.
موسسهای که نام آن صلح است و ماموریت آن چیزی دیگر. دولت فدرال آمریکا از این موسسه حمایت مالی میکند و ریاست آن بر عهده ریچارد سالومون مشاور سابق هنری کسینجر است.
کسینجر معروف در عالم سیاست و رسانه معروف نظر همه هست. اخیرا به نقل از او در نشریه نیویورکر اعلام شد که وی در خصوص سوریه با ابراز تعجب از استقامت مردم و دولت سوریه در مقابل فشارهای یک سال و نیم گذشته و اینکه جامعه سوریه با مذاهب مختلف چگونه تاکنون سرپا مانده است، اذعان کرده است که تنها کسی که در گذشته او را شکست داده است، حافظ اسد، رئیس جمهور سابق سوریه و پدر بشار اسد است.
فوریه (بهمن ماه) امسال (2012) «زیاده» به گروهی از نخبگان تندرو واشنگتن پیوست تا پای نامهای را امضا کند که باراک اوباما را به دخالت نظامی در سوریه دعوت میکرد.
از جمله این نخبگان تندرو، جیمز وسلی مدیر سابق سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) و کلیفورد می و الیزابت چنی رئیس سابق گروه عملیات ایران-سوریه در پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) است.
به اذعان روزنامه گاردین رضوان زیاده روابط گرمی با مراکز تینکتنک در آمریکا دارد. او حتی سابق فعالیت در کارگاههایی را دارد که با حمایت واشنگتن برای مخالفان سوریه برگزار شده است.
او در سال 2008 در کنفرانس «سوریه در حال تحول» در واشنگتن نیز شرکت کرد.
اسامـه منجــد؛
او یکی از سرشناسترین سخنگویان شورای مخالفان خارجنشین سوریه است. او در نشریه انگلیسی هافینگتونپست مینویسد.
منجد نیز یکی از حامیان سرسخت حمله نظامی غرب به سوریه است. اخیرا مقالهای در همین خصوص با عنوان «چرا دنیا باید در سوریه دخالت نظامی کند» نوشت.
او موسس و مدیر تلویزیون «بردی» است که از لندن برنامههای خود را علیه سوریه و مقاومت منطقه پخش میکند.
گفته میشود منجد در سال 2008 یعنی چهار سال پیش با جرج بوش ناهار خورده است و واشنگتن او را رئیس روابط عمومی جنبش «عدالت و توسعه برای تغییر مسالمتآمیز و دموکراتیک» در سوریه شناخته است.
نامههایی هم که ویکیلیکس منتشر کرده نشان میدهد که جنبش عدالت و توسعه نیز از سال 2006 تاکنون چیزی حدود 6 میلیون دلار برای افزایش فعالیتهای خود در داخل سوریه از آمریکا دریافت کرده است.
کنون که صاحب مژگان شوخ و چشم سیاهی | نگاه دار دلی را که بردهای به نگاهی | |
مقیم کوی تو تشویش صبح و شام ندارد | که در بهشت نه سالی معین است و نه ماهی | |
چو در حضور تو ایمان و کفر راه ندارد | چه مسجدی چه کنشتی، چه طاعتی چه گناهی | |
مده به دست سپاه فراق ملک دلم را | به شکر آن که در اقلیم حسن بر همه شاهی | |
بدین صفت که ز هر سو کشیدهای صف مژگان | تو یک سوار توانی زدن به قلب سپاهی | |
چگونه بر سر آتش سپندوار نسوزم | که شوق خال تو دارد مرا به حال تباهی | |
به غیر سینهی صد چاک خویش در صف محشر | شهید عشق نخواهد نه شاهدی، نه گواهی | |
اگر صباح قیامت ببینی آن رخ و قامت | جمال حور نجویی، وصال سدره نخواهی | |
رواست گر همه عمرش به انتظار سرآید | کسی که جان به ارادت نداده بر سر راهی | |
تسلی دل خود میدهم به ملک محبت | گهی به دانهی اشکی، گهی به شعله آهی | |
فتاد تابش مهر مهی به جان فروغی | چنان که برق تجلی فتد به خرمن کاهی |
خبرگزاری فارس: نگاهی به ریشه مخالفان اصلی امروز دولت سوریه علل بحران کنونی این کشور را روشنتر میکند. اخوانهای سوریه در ابتدای دوره حکومت حافظ الاسد نفس راحتی کشیدند اما پس از ورود حافظ الاسد به جنگ اکتبر [با رژیم صهیونیستی] به محض اینکه احساس کردند نظام سوریه دچار خللهایی است اقدامات تروریستی را آغاز کردند.
به گزارش فارس، سوریه نمونهای از نظامهای دارای پایگاه مردمی گسترده در خاورمیانه است. این نمونه در اوایل دهه قرن 20 پس از زوال استعمار فرانسه خودنمایی کرد. نخبگان سیاسی که با استعمار مبارزه کرده بودند و ناگهان خود را در معرض تهدید اسرائیل و ناآرامیهای داخلی دیدند، خطوط اولیه چهره این نظام را ترسیم کردند و تلاش کردند که ارتش ملی نوین را با سیستم ادارهکننده جدیدی پایهگذاری کنند تا در تأمین ثبات و کسب مشروعیت بر این سیستم تکیه کند.
«صقر ابو فخر» نویسنده عرب با بیان این مطلب در قالب مقالهای با نام «خشونت و ریشه آن در سوریه امروز» که در النشرة منتشر شد، افزود: اما تهدیدهای خارجی و کشمکشهای داخلی این سیستم اداره را بعدها به شکلهای بروکراسی آغشته به فساد تبدیل کرد و ارتش صرفا وسیلهای در دست صاحبان این سیستم شد. کشمکش در دهه 40 و 50 قرن گذشته بین جماعت اخوان المسلمون سوریه و حزب کمونیست سوریه درگرفت و بسیاری از جوانانی که تحصیلات جدید در دوره استعمار فرانسه داشتند و قصد کردند به این وضعیت عمومی بپردازند، دریافتند که محال است خود را بخشی از اخوان المسلمون بدانند در حالی که همه آنها مسلمان بودند. در عین حال هم با اینکه متجدد و حامیان مدرنیته، آزادی و عدالت اجتماعی بودند هم نمیخواستند از کمونیستها باشند بنابراین [حزب] بعث تنها پناه آنان شد.
حزب بعث سوریه که قدرت را در سال 1963 در دست گرفت، یک حزب طبقه میانی روستایی و حزب فرزندان کشاورزانی بود که اندکی از تحصیلات برخوردار بودند و برخی نیز وارد ارتش شده بودند برای همین برای اعیانزادگان شهرهای سوریه بخصوص دمشق ممنوع بود که طبقه میانی روستایی رقیب زمینداران شهرنشین شود و برای فرزندان کشاورزان نیز ممنوع بود که اعیان و اشراف را در جایگاه خود به لرزه در آورند. بنابراین برخی جماعت اخوان المسلمین را بهترین جایگاه رویارویی دیدند، کسانی که برای مقابله با بعث، کمونیستها و لائیکها، آماده بودند؛ بنابراین پول ملاکها و فئودالها و رجال دینی [افراطی] و وعدههای آنان بسوی این افراد سرازیر شد.
در همین فضا، عبدالرحمن ابوغده در سال 1963 در حلب جنبش مخفی آزادیبخش اسلامی را تاسیس سپس مروان حدید در سال 1964 از مسجد جامع السطلان در حماة شورش خود را اعلام کرد و «گردان محمد» را 11 سال بعد (1975) سپس «طلیعه مبارز» را تاسیس کرد تا اینکه در سال 1976 بازداشت شد و در اردیبهشت همان سال درگذشت. حال آنکه عدنان، برادرش، کمونیست بود و کنعان، دیگر برادرش عضو بعث و اصالت همه آنان آلبانیایی یعنی غیرعربی (و غیر سوری) بود.
در سال 1981 عدنان سعدالدین (در حماة) و علی صدرالدین البیانونی (حلب) و سعید حوا (حماه) «جبهه اسلامی» را تاسیس کردند و بدین صورت اعضای جامعه در سوریه به سوی قدرت دو دسته شدند. قدرتی که از راه ارتش آمد (یعنی دموکراسی در اولویت آن نبود) و مخالفان که دارای رنگ و بوی [به اصطلاح] اسلامی بودند، از اساس با دموکراسی دشمن بودند. بنابراین اخوان المسلمین دموکراسی را که به معنای حکومت مردم بر مردم است رد میکرد و دارای عقیده «الحکم لله» و تاسیس کشوری اسلامی و اجرای احکام اسلامی بر جامعه بودند و شعارشان نیز «اسلام راه حل است» بود.
بعــث
انفجار فرقهای (مشخصا سنّی) در مارس 2011 در سوریه خیلی موضوع جدیدی نیست. این مسئله از سال 1960 با مقادیر اندک وجود داشت. در تاریخ 8 مارس 1963 سوریها با بیانیه شماره یک نظامی که اعلامکننده پایان حکومت دودستگی و آغاز به قدرت رسیدن وحدتگراها (اتحاد افسران بعث، ناصریها و وحدتگراهای مستقل) بود، از خواب بیدار شدند.
بلافاصله اعیان و اشراف دمشق این تحول را رد کردند و شروع کردند به رواج دادن این مسئله که این حکومت، حکومت «العدس» است یعنی علویها، دروزها و شمعونیها (اسماعیلیها). در اینجا اخوان المسلمینها دانشجویان را به اعتصاب تحریک کردند؛ اعتصابی که به شورش منتهی شد و افرادی مانند مروان حدید و سعید حوا در اکتبر 1963 یعنی 7 ماه پس از روی کار آمدن بعث، آن را هدایت و تلاش کردند تا دولت، ماده (درسی) تربیت دینی را از سیستم آموزشی حذف نکند و قانونی مدنی برای سجل مردم صادر نکند و اوقاف در این میان صدمه نبیند که این سه مسئله کاملا مربوط به لائیک است.
بیایید در نگاهی سریع تاریخی ببینیم در سال 1963 چه اتفاقی افتاد؛ افسران وحدتگرا قدرت را در دست گرفتند. از آنجا که ابزار سیاسی برای حکومت نداشتند و در اداره امور مملکت بیتجربه بودند، حزب بعث را که طبیعتا سران اولیه آن نبودند و از کودتای 8 مارس 1963 مطلع بودند، فراخواندند و گفتند: بفرمایید حکومت را تحویل بگیرید. بنابراین میشل عفلق، صلاحالدین البیطا و منیف الرزاز این ماموریت را قبول کردند.
بنابراین بر کشور حکومت کردند و امور کشور را نه با نهادهای مدنی کمرنگ شده تحت سیطره سنتی اعیان، بلکه با نهادی که از آن بالا آمدند، اداره کردند یعنی ارتش. تنها نهادی که در دست آنان بود. نهاد دینی زبان حال اعیان و اشراف، دشمن این افراد بود. ملاکها و زمینداران مخالف اینها بودند. اصحاب صنایع از مصادره شدن ترسیدند. تاجران نیز در اندیشه منافع خود بودند. اینطور شد که بعث این سوی جوی و رجال دین و زمینداران و تاجران در آن سوی جوی قرار گرفتند. دستورات اولیه در تاریخ 1 ژانویه 1965 که 108 شرکت را یکباره فراگرفت، نشاندهنده مصیبتی توفنده بود زیرا منافع اشراف و مالکان زمین و تجار و رجال دین و صنعتگران را یکباره هدف قرار داد. در آن زمان، رجال دین به جهاد علیه حکومت بعث دعوت کردند و فورا «گردانهای محمد» به رهبری اخوان المسلمین و با حمایت مالی آشکار تجار شکل گرفت. حکومت جدید در پی کشمکش نظامیان و غیرنظامیان تقریبا در همه چیز شکست خورد. سپس در 5 ژوئن 1967 بدترین شکست را متحمل شد و درگیریهای افسران (سلیم حاطوم، عبدالکریم جندی، صلاح جدید، حافظ الاسد، محمد عمراق و احمد سویدانی) یکباره به حال انفجار رسید و سرانجام در سال 1970 حافظ الاسد موفق شد کار را به سود خود تمام کند و قدرت را در دست بگیرد. در آن زمان تجـّار بالای ورودی بازار حمیدیـه نوشتند: «مـدد از خـدا خواستیم و او حافظ الاسـد را فرستاد».
اخوان المسلمین و خشونت
اخوانها در ابتدای دوره حکومت حافظ الاسد نفس راحتی کشیدند با اینکه اسد سال 1973 وارد جنگ اکتبر [با رژیم صهیونیستی] شده بود، اما طولی نکشید که به محض اینکه احساس کردند نظام سوریه در پی ورود به لبنان در سال 1976 دچار خللهایی است اقدامات تروریستی را آغاز کردند. بخصوص اینکه شوروی با ورود سوریه به لبنان مخالف بود و این کار پس از درگیری مستقیم با نیروهای مقاومت فلسطین و جنبش ملی لبنان صورت گرفت بنابراین اخوانیها چندین ترور انجام دادند.
قبل از این، جماعت اخوان در تاریخ 16 ژوئن 1979 کشتاری در مدرسه توپخانه حلب مرتکب شد که دهها افسر علویمذهب قربانی آن شدند. قبل از اینکه نظام تصمیم بگیرد مشکل را یکبار برای همیشه و بر این اساس حل کند که «پایان فاجعهبار بهتر از فاجعههای بیپایان است» در حقیقیت این اتفاقات همه نشانههایی برای نشان دادن راه بود. نشانههایی بود. بنابراین اتفاقات 2 فوریه 1982 شهر حماه افتاد و در تاریخ 28 فوریه همان سال به کشتار معروف ختم شد. قطعا بخش بزرگی از مسئولیت این کشتار بر عهده اخوان المسلمین است زیرا اینها بودند که دست به ترور و اقدامات تروریستی علیه نظام و نهادهای دولت و شخصیتهای آن زدند. خوب بود میدانستند که نظام نیز با اقدامات شدیدتری با آنان برخورد میکنند و این امر، در تاریخ سیاسی و اندیشه سیاسی یک اصل معروف است.
اخوانها همچنین تا اندازهای مسئول اتفاقات و سرکوب ظلم و ستمی است که در دهه 70 و 80 بر مردم سوریه گذشت. اینکه اخوان المسلمین امروز پرچمدار تغییر و تحولخواهی در سوریه شدهاند دقیقا همان فاجعه قبل است. اما ادبیات جدید آنان درباره کشور مدنی که دائما از آن دم میزنند نیاز دلیل و برهان عملی دارد زیرا تاریخ اخوانهای سوریه مملوء است از اتحاد به دیکتاتورهایی مانند صدام حسین در عراق و سیستمهای فاسد عربی که مزدوران آمریکا هستند مانند عربستان سعودی و تاریخشان پر است از دشمنی عقیدتی با دموکراسی و تعصب مذهبی که همه این عوامل آنان را وا میدارد که هر گاه به قدرت نزدیک شوند دست خود را به سلاح ببرند تا جایی دیگر.
سوریـه بدون تروریسم یا فسـاد
سوریه آینده، یعنی سوریه دموکرات یا سوریه لائیک که به دنبال آن هستند، در وضعیت کنونی به دست نمیآید. و محال است که چنین سوریهای به دست مخالفانی ساخته شود که دستپروده سرویسهای اطلاعاتی آمریکا، فرانسه، ترکیه، عربستان و اردن هستند.
مخالفان سوریه، شامل افرادی مانند قاچاقچی مأمون الحمصی است که سابق با دستگاه اطلاعاتی سوریه همکاری میکرد. کسی که از حضور در کنفرانس امنیتی در پراگ با ویاما نرنستن اسرائیلی مقیم مستعمره گیلو هیچ ابایی ندارد. همچنین دیگر مخالفان فاسدی مانند عبدالحیلم خدام (معاون سابق حافظ اسد) و رفعت الاسد و نهاد الغادری است که هیچ سرویس اطلاعاتی نیست که او را سرزنش نکرده باشد. حال و روز او شبیه پسرش فرید است که نام خود را به فرانک تغییر داد و در ژوئن 2007 (5 سال پیش) به اسرائیل رفت و از تریبون کنست [پارلمان] اسرائیل خواستار حمله به سوریه برای براندازی نظام سوریه شد.
بسمه قضمانی دیگر مخالف خارجنشین است که روابط مشکوکی دارد و حتی میتوانیم بگوییم روابط آشکاری با سازمان جاسوسی آمریکا (CIA) و سرویس اطلاعاتی فرانسه دارد.
رضوان زیاده هم دقیقا جا پای جای بسمه قضمانی میگذارد.
ملهم الدروبی نیز مخالف دیگری است که هیچ ابایی در هماهنگی با برنار لوی صهیونیست نمیبیند که در سمینار قواعد بازی در پاریس در 4 جولای 2011 شرکت کرد و در کنار محمد فاروق طیفور (معاون دبیر کل جماعت اخوان المسلمون سوریه) در آنجا حاضر شد.
از دیگر مخالفان هم عمر العظم، عهد الهندی، عبداله الملحم، لمی الاتاسی، عمار القربی، سندس سلیمان، ادبی الشیشکلی، و سمیر النشار است که آشکارا خواستار جنگ داخلی در سوریه است.
برهان غلیون هم مخالف دیگری است که از یک استاد دانشگاه و شخصیتی آکادمیک به نیروی وزارت خارجه فرانسه و از حامیان و دعوتکنندگان به جنگ غرب علیه سوریه تبدیل شد.
شیخ عدنان العرعور نیز از دیگر اسامی مخالفانی است که این دوره و زمانه برای سوریه ساخته است و این افراد نه تنها نمیتوانند آیندهای برای سوریه ترسیم کنند یا افتخاری کسب کنند، بلکه فقط در آتش جنگ داخلی در سوریه میدمند.
خبرگزاری فارس: روزنامه الدیار فاش کرد که نخست وزیر قطر در سفری به اراضی اشغالی فلسطین، طرح ترور رئیس جمهور سوریه را بررسی کرده است.
به گزارش فارس، روزنامه الدیار با انتشار مطلبی فاش کرد: «حمد بن جاسم» به همراه رئیس سازمان اطلاعاتی قطر در سفری به اراضی اشغالی فلسطین، طرح ترور «بشار اسد» رئیس جمهوری سوریه را بررسی کرده است.
این روزنامه افزود که رئیس سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی «موساد» در نشست بررسی موضوع ترور بشار اسد حضور داشت و چند پیشنهاد را در این زمینه ارایه کرد.
به نوشته الدیار، امیر قطر در این نشست گفت که قطر آمادگی دارد بعد از این عملیات، به مدت 2 سال گاز رایگان و بنزین بسیار ارزان در اختیار رژیم صهیونیستی قرار دهد و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر این رژیم نیز از امیر قطر سوال کرده است که آیا شورای همکاری درپی سرنگونی بشار اسد حاضر است این رژیم را به رسمیت بشناسد یا خیر؟
کشورهای قطر و عربستان به طور علنی حمایت مالی و تسلیحاتی خود را از افراد مسلح در داخل سوریه اعلام کرده و برای سرنگون کردن نظام سوریه به آنها کمک می کنند.