9 دی 88

9 دی 88 سرآغاز فصلی نو در تاریخ معاصر ایران اسلامی

9 دی 88

9 دی 88 سرآغاز فصلی نو در تاریخ معاصر ایران اسلامی

طنز/ نامه مردم به خودروسازها: ما را ببخشید که فیل نبودیم!


طنز، محمدرضا شهبازی:

 

خودروسازهای عزیز

سلام

اینجانبان مردم شریف ایران، بعد از چند روز به این نتیجه رسیدیم که باید طی نامه‌ای رسمی از شما پوزش بطلبیم. هرچند که توقع پذیرش این پوزش خود گناهی دیگر است!

وقتی به رفتار این چند سال خود با شما نگاه می‌کنیم عرق شرم بر پیشانی ما نشسته و آه حسرت از نهادمان (نهاد که می‌دانید کجاست؟ یکجایی نزدیکی‌های گذاره!) بلند می‌شود. ما در برابر همه خوبی‌ها و خدمات بی مثال شما هیچ کاری نکردیم جز پررویی، ناشکری و تهمت زدن.

این شما بودید که به ما فرصت پراید سواری را ارزانی داشتید؛ آنهم پرایدی که بوق داشت، درهایش از دو طرف باز می‌شد، لاستیکهای امکان باد شدن مجدد داشتند، چند مدل تنوع قالپاق داشت، شیشه هایش بالا و پایین می‌رفتند، ضبطش نوار می‌خورد، سپرش مشکی بود و کلی مزایای دیگر!

این شما بودید که خودروهایی با قابلیت آتش گرفتن در اختیار ما گذاشتید؛ واقعا کدام یک از ملتها این امکان را داشته اند که سوار فندک شوند؟! چه کسی را سراغ دارید که بتواند خود و خانواده‌اش را سوار فندکش کند و برود سیزده بدر؟!

این شما بودید که در نمایندگی‌های مجازتان ما را راه دادید؛ به ما فرصت ثبت نام اینترنتی دادید، از شش صبح در سرما و گرما ما را به صف کردید و پذیرای حضور سبزمان شدید! بیشتر از تعمیرگاههای متفرقه از ما پول گرفتید و آنقدر دوستمان داشتید و مشتاق زیارت دوباره ما بودید که چند بار برای یک عیب ثابت ما را به حضور پذیرفتید!

این شما بودید که بعد از فروش ماشین‌هایتان بی‌خیال ما نشدید و نگذاشتید برای ده پانزده سال به امان خدا در جاده‌ها رها شویم. این شما بودید که با تعبیه کردن نواقصی در ماشین‌ها از همان بدو خروج از نمایندگی، دوباره ما را به سمت خودتان کشیدید. خدا را شکر میکنیم که ما را گیر خودروسازی‌های بی‌معرفت و نارفیق خارجی نینداخت!

دیگر بس است. هرچقدر از کمالات شما می‌گوییم بیشتر شرمنده می‌شویم. پس بگذارید از خودمان هم بگوییم.

و اما ما!

ما ملتی بودیم با پاچه‌هایی تنگ که دیگر نمی‌شد پراید را بیشتر از هفده میلیون در پاچه‌اش کرد! ما حتی عرضه نداشتیم فیل باشیم که اگر یک وقتی شلوار پایمان کردیم کلی پاچه گشادتری داشته باشیم!

ما مردمی بودیم که نتوانستیم دست به دست هم دهیم به مهر و با فقط ده میلیون بیشتر هزینه کردن، پول عیدی‌های چند ده میلیونی مدیران شما را فراهم کنیم. ما ملتی بودیم که به این فکر نکردیم که شما و خانواده‌هایتان بدون این عیدی‌ها در این شرایط تحریم چگونه تعطیلات نوروز را سپری خواهید کرد!

ما مشتری‌های خوبی نبودیم. ما بجای اینکه از عیدی شخص معاون اول رئییس جمهور و کاهش چهار دهم درصدی قیمت تیانا (که از 134800000 تومان به 134300000 رسیده است) در پوست خودمان نگنجیم، به این فکر کردیم که اصلا چه کسی خودروها را گران کرد؟!

ما آنقدر منحرف بودیم که متوجه نشدیم آقای معاون اول می‌تواند بجای عیدی دادن به ما در جشن نوروز شرکت کند و به صورت زنده و مستقیم و با چه کیفیتی انواع رقص‌های سنتی را ببیند!

ما انقدر بی‌حیا بودیم که در قبال کاهش پانصد ششصد هزار توامنی قیمت پراید بجای اینکه سجده شکر بجا آوریم شروع کردیم به جمع و تفریق کردن قیمت کل قطعات پراید! حال آنکه با این پانصد هزار تومان میشود شش هفت کیلو پسته اعلا خرید و کل عید را مشغول بود. دم شما گرم و ننگ بر ما!

ما بجای اینکه از شما بخاطر آسان کردن عروج الی الله و رسیدن به قرب الهی متشکر باشیم هی دم از ترمز ای‌بی‌اس، کیسه هوا و... زدیم؛ انقدر که جون دوست بودیم و دو دستی چسبیده بودیم به این زندگی فانی!

و حال ما چه داریم بگوییم؟ چه داریم بگوییم به شما که در افتخاری دیگر وانت‌پراید هم برای ما به ارمغان آورده‌اید؟! فکرش را بکن! اهل و عیال را می‌ریزیم پشت وانت‌پراید و درحالی که جوات یساری دارد چه‌چه می‌زند در جاده چالوس می‌گازیم. یا اینکه چهارصد کیلو پسته را بار می‌زنیم و گاز می‌دهیم؛ فقط حواسمان هست که صدای ضبط را زیاد بالا نبریم که یک وقت از خواب بلند نشویم!

آری خودروسازان عزیز! ما بد مردمی بودیم برای شما. اُف بر ما! 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد