گروه بینالملل: طی سالهای اخیر و با حرکتهایی که در کشورهای مسلمان منطقه اتفاق افتاد که غربیها به آن بهار عربی میگویند، ژئوپلتیک منطقه خاورمیانه و ارتباطات میان کشورهای منطقه دستخوش تغییرات زیادی شده است. ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده است و با وجود تغییراتی که در کشورهای همجوار و منطقه شمال آفریقا اتفاق افتاده است، همواره در حال بررسی روابط قبلی و برنامه ریزی برای اثرگذاریهای جدید حول محور تغییرات جدید بوده است. در این میان متحدان ایران نیز تغییرات زیادی کردهاند.
به گزارش رجانیوز، ایران که زمانی ترکیه را به عنوان یکی از متحدان اصلی خویش در کنار خود میدید، بعد از شروع جنگهای داخلی در سوریه، نزدیکی بیشتری با روسیه پیدا کرد و هر دو به محور مقاومت علیه فروپاشی دولت بشار اسد تبدیل شدند. از آن سو کشورهای ترکیه و عربستان و برخی کشورهای دیگر نظیر مصر نیز بر اثر تحولات راهکار دیپلماتیک دیگری برای ارتباط با کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس پیدا کردند. حوادث بحرین و مصر، یمن و آشوبهای ترکیه ژئوپلتیک منطقه را به شدت به هم ریخته و هر روز باید منتظر وقوع بحرانی جدید در کشورهای منطقه و یا به وجود آمدن اتحادهای جدید در بین کشورهای مسلمان بود.
امریکا و متحد اصلیاش در منطقه، یعنی رژیم صهیونیستی نیز از این قاعده مستثنی نبودهاند و در حالی که سعی دارند در روند دموکراتیک شدن کشورهای منطقه دخالت داشته و این پروسهها را به نفع خود پیش ببرند، زمینهای بازی جدیدی برای مقابله با محور مقاومت فلسطین نیز پیدا کردهاند. اگر تا دیروز محور مقاومت در ایران و سوریه و لبنان خلاصه میشد، امروز به دلیل شرایطی که سوریه دارد و شکننده بودن امنیت در لبنان، هم ایران و هم ایالات متحده و رژیم صهیونیستی سعی در رویارویی با یکدیگر در زمینه ای جدید دارند. عرصههای سیاسی که دیگر تنها به کشورهای حوزه خاورمیانه محدود نشده و از امریکای جنوبی تا آفریقا را شامل میشود.
در حالی که امریکا و متحدان اروپاییاش سعی دارند با محور مقاومت در زمین سوریه مواجه شده و کار را به یک جنگ تمام و عیار بکشانند، ایران و رژیم صهیونیستی در یکی از کشورهای حوزه آفریقا نیز رویارویی جدیدی را تجربه میکنند. سودان کشوری است که این روزها به خاطر ارتباطات عمیق تجاری و نظامی خود با ایران و همچنین کمک به محور مقاومت به شدت تحت نظر امریکا و رژیم صهیونیستی قرار داشته و برنامههای مختلفی از سوی سرویسهای جاسوسی و عملیاتی غربی و اخیرا عربی برای از این بردن این روابط مستحکم و یا فشار بر سودان برای عدم همراهی با ایران در حال اجراست.
روزنامه هافینگتون پست در اوج مسایل سوریه و درگیریهای خونین مصر به این مسئله پرداخته و با ذکر تاریخچهای از روابط دو جانبه و البته صمیمانه رهبران کشورهای ایران و سودان، برخی از برنامههای سرویسهای اطلاعاتی و نظامی غربی و عربی و صهیونیستی برای از بین بردن این رابطه را افشا کرده است.
هافینگتون پست در مقالهای با نام «تبعات اتحاد رو به رشد ایران و سودان» به قلم دانیل واگنر و جورجیو کافیرو، مینویسد: «تحولات ژئوپلتیک اخیر در سراسر منطقه خاورمیانه و آفریقا به سرعت همکاریهای استراتژیک تهران و خارطوم افزوده است. اتحادی که برای ضربه زدن به قدرت اسراییل در منطقه و به تبع آن تضعیف امنیت امریکا در سراسر منطقه شرق آفریقا شکل گرفته بود. مسائلی نظیر مبارزه علیه نیروهایی که موجودیت نظام خارطوم را تهدید میکنند و یا پیدا کردن کریدور جدیدی برای ارسال سلاح به غزه و لبنان و پیدا کردن جایگزینی برای سوریه برای رسیدن به این اهداف، ایران را به شدت به سودان نزدیک کرده است. گرچه برخی از متحدان سنتی سودان در کشورهای سنی عرب به شدت مخالف گسترش همکاریهای استراتژیک ایران و سودان هستند، باید دید خارطوم تا چه میتواند هم به تثبیت روابط خود با ایران ادامه دهد و هم اتحاد خود با کشورهای عرب منطقه و به خصوص عربستان را حفظ کند. »
در این گزارش همچنین به تاریخچه همکاریهای استراتژیک ایران و سودان اشاره شده و آمده است: «هنگامی که البشیر و حسن الترابی در سال ۱۹۸۹ دولتی اسلامی را در سودان تاسیس کردند، یکی از اولین ابتکارات دیپلماتیک نظام سودان برقراری روابط و اتحاد با ایران بود. کشوری که انقلاب یک دهه قبلش، منبع الهام اسلامگرایان و افزایش قدرت آنان در سودان شده بود. پنج ماه پس از استقرار حکومت جدید نیز عمر البشیر به تهران سفر کرد و سازمانهای اطلاعاتی دو کشور توافق نامه همکاری امضا کردند.»
در این گزارش آمده است :«در سال ۱۹۹۱ حجت السالام هاشمی رفسنجانی، رییس جمهور وقت ایران نیز سفری به سودان داشت و قراردادهای اقتصادی و مالی زیادی با این کشور بسته شد که فروش یک میلیون تن نفت در سال و و کمکهای مالی و ارسال اسلحه به سودان یکی از بندهای این توافقنامهها بود. همچنین گزارشهایی نیز وجود داشت که نیروهای سپاه پاسداران برای آموزش نیروهای دفاع مردمی در سودان به این کشور سفر کردند.
در طول این سالها، سودان و ایران حمایتهای زیادی از بازیگران غیر دولتی منطقه از جمله حزب الله، حماس، و جنبش جهاداسلامی در فلسطین کردند. در سال ۲۰۰۸ دو کشور رسما توافق نامه همکاری نظامی امضا کردند و در ماه می سال جاری، سرعت ساخت و ساز و قرار گیری پایگاههای دریایی و لجستیکی ایران در بنادر سودان افزایش چشمگیری داشته است. خلاصه اینکه در طول دو دهه گذشته سودان تبدیل به مرکز ثقل و تجمع نیروها و گروههای جهادی مسلمان شده است.»
جنگهای نیابتی ایران در آفریقا
هافینگتون پست در ادامه مینویسد: «سودان در عین حال در همین زمان به زمین جنگهای نیابتی ایران بر علیه اسراییل تبدیل شده است. از لحاظ تاریخی، روابط سودان و اسراییل همیشه خصمانه بوده است. از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲ اسراییل چهار بار به مراکز نظامی سودان حمله کرده و در سال ۲۰۱۲ چهارمین حمله به کارخانه یرموک در نزدیکی خارطوم بوده است. انگیزه اسراییل برای هدف قرار دادن سودان به احتمال زیاد مجازات این کشور بوده است چرا که اسراییل معتقد است سودان به ایران اجازه داده است از خاکش برای ارسال محمولههای سلاح از طریق دریای سرخ و صحرای سینا به غزه و لبنان استفاده کند و علاوه برذاین از نیروهای حماس و گروههای شبه نظامی فلسطین نیز حمایت کرده است.
اسراییل در عین حال با حمله به کارخانه های سودانی به دنبال ارسال پیامهایی به دولت این کشور است. اسراییل بر این عقیده است که سودان ، کشوری ضعیف است که خود درگیر مسایل سودان جنوبی و منطقه دارفور بوده و قادر به حمله مستقیم به اسراییل نیست. این اقدامات برای این است که به البشیر این پیام را برساند که نباید روابط خود با تهران و حماس را گسترش دهد. پیام مهمتر این اقدامات اما برای ایران است، اینکه اگر تهران از کشورهای منطقه شرق آفریقا برای راه اندازی جنگ نیابتی علیه اسراییل استفاده کند، اسراییل نیز منافع ایران در منطقه را به خطر میاندازد.
علاوه بر این، اسراییل از متحد خود یعنی سودان جنوبی برای تضعیف خارطوم استفاده میکند. این مشارکت و همکاری به موازات مناقشه اسراییل و ایران پیش آمده است. در طول جنگ اول سودان (در فاصله سالهای ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۲) اسراییل نیروهای جنبش آزادیبخش سودان را تجهیز کرده و به آنان آموزش نظامی داد. این اقدام در راستای «دکترین پیرامون» بنگوریون صورت گرفت. دکترینی که میگوید اسراییل باید با ممالک غیر عرب نزدیک به منطقه روابط محکم و دوستانهای برقرار کند تا در مقابله با خطر اعراب، موازنه قدرت حاصل آید. بعد از استقلال سودان جنوبی در سال ۲۰۱۱ حرکات دیپلماتیک «جوبا» برای برقراری رابطه دیپلماتیک با اسراییل باعث شد جدید التاسیسترین کشور جهان به متحد استراتژیک اسراییل تبدیل شود. در ادامه این روابط در ماه مارس سال ۲۰۱۲ یک هواپیمای بدون سرنشین ایرانی توسط شورشیان مورد حمایت جوبا به ضرب گلوله ساقط شد و اسراییل نیز در مقابل تعدادی از نیرویهای امنیتی خود را برای آموزش نیروهای نظامی سودان جنوبی برای کار با تانکهایT-72 به این منطقه اعزام کرد. اگر خارطوم و جوبا به خاطر منطقه نفت خیر «آبیه» با یکدیگر درگیر جنگ شوند، انتظار میرود ایران و اسراییل نیز درگیر جنگی نیابتی در منظقه شوند و سودان تبدیل به یکی از خطرناکترین میادین نبرد در منطقه شود.
اریتره قطعه دیگری از پازل استراتژی ایران در آفریقا
اریتره یکی دیگر از قطعات مهم در این پازل است چرا که «اسمره» مایل به همکاری مشترک نظامی با ایران و اسراییل است. از نگاه اریتره، حمله بالقوه اتیوپی به این کشور بزرگترین تهدید امنیت ملی است. برای مقابله با این تهدید، اریتره در سال ۲۰۰۸ با ایران توافقنامهای را امضا کرد که شرایط حضور نظامی ایران در شهر آیاب را هموار میکند (البته هدف رسمی اعلام شده از این اقدام محافظت از میدان نفتی این منطقه است). با این حال بنا به دلایلی (که مهمترینشان به دست آوردن حمایت واشنگتن است که تاثیر زیادی بر روی آدیسآبابا دارد)، به نظر میرسد اریتره سعی دارد به گونهای در رابطه خود با ایران و اسراییل تعادل ایجاد کند. بر همین اساس تیمهای نیروی دریایی اسراییل در مجمع الجزایر «دابلاک» و «ماساوا» حضور دارند و پایگاهی را نیز برای شنود و تحت نظر نظر داشتن اقدامات ایرانیان در «آمباسویرا» تاسیس کردهاند. با این حال هر روز کار اسراییل در این منطقه سختتر میشود چرا که اسمره هر از گاهی تهدید میکند که روابط خود را با آدیسآبابا کمتر میکند. با این وجود اسراییل در تلاش است تا آنجا که میتواند همکاریهای خود را با اریتره زیاد کند تا مانع از حضور و فعالیت و گسترش همکاریهای استراتژیک تهران با کشورهای حوزه شرق آفریقا شود.»
سودان دروازه ورود ایران به آفریقا
با توجه به اینکه نزدیک به سه چهارم از صادرات سودان به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس صورت میگیرد، خارطوم از لحاظ اقتصادی به شدت وابسته به کشورهایی است که نفوذ ایران در سودان را شکست ژئو استراتژیک خود میدانند. از منظر عربستان سعودی که جنگی نیابتی با ایران در یمن دارد، حضور ایران در یمن و دریای سرخ به شدت برای عربستان مزاحمت ایجاد کرده است.
از نگاه بشیر منطقی است که تصور شود، که قریب الوقوعترین تهدیدها علیه موجودیت نظام حاکم در سودان با افزایش همکاری با ایران کاهش مییابد. با وجود ضرباتی که شورشیان دارفور در اوایل سال جاری به حکومت سودان زدهاند و مناقشهای که به احتمال زیاد در سال آینده میلادی بین سودان و سودان جنوبی به وجود میآید، تنها سلاحها و آموزشهای نظامی ایران است که میتواند موضع خارطوم را تقویت کند. اما دلایل تقویت روابط ایران و سودان چیست؟
هافینگتون پست در این زمینه مینویسد: «بشیر دلایل زیادی برای برای تعمیق روابط خود با ایران دارد. او میداند که ایران مصمم به گسترش روابط خود در آفریقا است و سودان نقش مهمی در این میان دارد. با نبرد کلامی متناوبی که ایران و اسراییل و امریکا بر سر برنامه هستهای ایران دارند و با ادامه بحران سوریه که در صورت ادامه منجر به فروپاشی محور مقاومت در منطقه میشود و تنشهایی که بین سودان شمالی و جنوبی وجود دارد، هر دو کشور به دیگری به عنوان شرکای استراتژیک دراز مدت نگاه میکنند.
امریکا و رژیم صهیونیستی اما به دلایل مهمتری خواهان از هم پاشیدن روابط مستحکم ایران و سودان هستند. تحلیلگران هافینگتون پست معتقدند خبر منتشر شده درباره تصمیم زیمباوه برای فروش اورانیوم به تهران از طریق همکاری و هماهنگی سودان با کشورهای حوزه آفریقا صورت گرفته و یک پای این معامله جنجالی سودان خواهد بود. کارشناسان امریکایی همچنین اعتقاد دارند سودان و عمر البشیر رییس جمهور این کشور ، مهمترین دریچه برای ورود ایران به آفریقا هستند و اولین تاثیر ایران بعد از نفوذ در بین کشورهای آفریقایی نیز ، تقویت جریان دیپلماتیک ضد استکباری در قاره آفریقا و همچنین تهدید اسراییل از طریق این کشورها است .
کد خبر:167727 -