9 دی 88

9 دی 88 سرآغاز فصلی نو در تاریخ معاصر ایران اسلامی

9 دی 88

9 دی 88 سرآغاز فصلی نو در تاریخ معاصر ایران اسلامی

نوشته جالب روی سنگ قبر ستارخان

به گزارش خبرنگار گروه جهاد و مقاومت مشرق ، طی یک قرن گذشته ، ملی گرایانی که کارنامه سیاهی در طول تاریخ مشروطه از خود باقی گذاشته اند ، تلاشی وافری نمودند تا نام و سابقه یکی از مجاهدان مسلمان و آزاده ایرانی را به نفع خود مصادره به مطلوب نمایند ، اما امروز آن چه سنگ گور این فدایی اسلام نقش بسته است ، بافته های ملی گرایان مذهب ستیز را نقش بر آب می نماید:

این بنده عاصی  ستار ، برای اجرای احکام شریعت غراء احمدی ، مطابق احکام صادره علمای اعلام آ از جان و مال و اولاد و هستی خود صرف نظر کرده تا دولت جابره تبدیل به دولت عادله و قوانین حضرت سید المرسلین ، رویه و مسلک اهل اسلام شود

نویسنده این سطور ، یعنی « سردار ملی » ستار خان ، با جان  و آبروی خود ، به پای این ادعایش ایستاد.

 ستار قره‌داغی سومین پسر حاج حسن قره داغی به سال ۱۲۸۵ ق (۱۸۶۶ میلادی) در تبریز به دنیا آمد. دو برادر او ، اسماعیل و غفار ، هر دو در جریان مخالفت هایشان با حکام قاجار و عمال آنان در آذربایجان ، به قتل رسیده بودند. او از اهالی قره‌داغ آذربایجان بود که در مقابل قشون عظیم محمد علی شاه پس از به توپ بستن مجلس شورای ملی و تعطیلی آن که برای طرد و دستگیر کردن مشروطه خواهان تبریز به آذربایجان گسیل شده بود ایستادگی کرد و بنای مقاومت گذارد. وی مردم را بر ضد سپاه محمدعلی شاه قاجار فرا خواند و خود رهبری آن را بر عهده گرفت و به همراه سایر مجاهدین و باقرخان سالار ملی مدت یک سال در برابر قوای دولتی مقاومت نمود و اجازه نداد تبریز به دست طرفداران محمد علی شاه بیفتد.
ستارخان در مدت یازده ماه از ۲۰ جمادی الاول ۱۳۲۶ ق تا هشتم ربیع الثانی ۱۳۲۷ ق رهبری ِ مجاهدین تبریزی را بر عهده داشت و مقاومت شدید و طاقت فرسای اهالی تبریز در مقابل سی و پنج الی چهل هزار نفر قشون دولتی ، با راهنمایی و رهبریت او انجام گرفت، به طوری که شهرت او به خارج از مرزهای کشور رسید و در غالب جراید اروپایی و آمریکایی هر روز نام او با خط درشت ذکر می‌شد و درباره مقاومت‌های سرسختانه وی مطالبی انتشار می‌یافت.

پس از ماهها محاصره تبریز قوای روسیه با موافقت دولت انگلیس و محمد علی شاه،از مرز گذشتند به سوی تبریز حرکت کردند و راه جلفا را باز کرد.ستارخان و دیگران مجاهدین تبریز که به شدت از روسها متنفر بودند، برای رفع بهانهٔ تجاوز روسها تلگرافی به این مضمون به محمد علی شاه فرستادند :

   « شاه به جای پدر و توده به جای فرزندان است . اگر رنجشی میان پدر و فرزندان رخ دهد نباید همسایگان پا به میان گزارند . ما هرچه می خواستیم از آن در می گذریم و شهر را به اعلی حضرت می سپاریم . هر رفتاری که با ما می خواهند بکنند و اعلی حضرت بیدرنگ دستور دهند که راه خوار و بار باز شود و جایی برای گذشتن سپاهیان روس به ایران باز نماند.»

.محمد علی شاه پس از دریافت این تلگراف به نیروهای دولتی دستور ترک محاصره داد اما روسها به پیشروی ادامه دادند و وارد تبریز شدند،  ستارخان حاضر به اطاعت از دولت کافر روس نشد . در منابع ذکر شده‌است که ستارخان به کنسول روس (پاختیانوف) که می‌خواست بیرقی از کنسول خانه خود به سر در خانه ستارخان زند و او را در زینهار دولت روس قرار دهد گفت: «ژنرال کنسول، من می‌خواهم که هفت دولت به زیر بیرق دولت ایران بیایند. من زیر بیرق بیگانه نمی‌روم.»

پس از عقب نشینی روس ها از تبریز ، ستار خان  به دنبال تلگراف مرجع عالیقدر تشیع ، حضرت آیت الله العظمی ملامحمدکاظم خراسانی برای ساقط کردن محمدعلی شاه قاجار ، به همراه « باقر خان » به سمت تهران حرکت کرد. در همین ایام بود که از سوی دولت مشروطه به او لقب «سردار ملی» داده شد همان دولتی که چندی بعد کمر به قتل وی بست.ستار خان و یارانش هنگام ورود به تهران با استقبال گسترده مردم مواجه شد. نیمی از شهر برای استقبال به مهرآباد شتافتند و در طول مسیر چادرهای پذیرایی آراسته با انواع تزیینات، و طاق نصرت‌های زیبا و قالی‌های گران قیمت و چلچراغ‌های رنگارنگ گستردند. در سرتاسر خیابان‌های ورودی شهر، تابلوهای زنده باد ستارخان و زنده باد باقرخان مشاهده می‌شد. تهران آن روز سرتاسر جشن و سرور بود. او مدت یک ماه مهمان دولت مشروطه  بود اما حقیقت این بود که وجود هزاران مجاهد مسلمان تبریزی ، آن هم  تحت رهبری آزاده مردی که وفاداری خود را به مرجعیت و روحانیت شیعه آشکارا ابراز می کرد  ، برای مشروطه خواهانی که قصد مبارزه با اساس مذهب و شریعت را داشتند و در این مسیر تا ترور آیت الله بهبهانی هم پیش رفتند مانعی بزرگ و خطر آفرین به شمار می رفت. ستار خان به شدت از فضای رعب و وحشتی که از سوی مشروطه خواهان سکولار بر تهران حاکم شده بود گله داشت و مصرانه بر تعقیب عوامل ترور و ارعاب پافشاری می نمود و همین برای صدور فرمان اسقاطش از سوی محافل فراماسونری وابسته به سفارتخانه های روس و انگلیس کفایت می کرد.
سرانجام نااهلان و منافقان ، با تحریک عوامل بیگانه دست به کار تدارک توطئه ای دردناک شدند و با هماهنگی مشروطه خواهان سکولار ، تصمیم به خرد کرده «اسطوره مسلمان  آذربایجانی» گرفتند.
 بعدازظهر اول شعبان ۱۳۲۸ه ق قوای دولتی، که جمعا سه هزار نفر می‌شدند به فرماندهی یپرم خان ارمنی (قاتل شیخ فضل الله نوری) ،  «باغ اتابک» (محل استقرار ستار خان و یارانش ) را محاصره کردند و  جنگ بین مزدوران دولتی و مجاهدین مسلمان آذربایجانی آغاز گشت. پس از  ۴ ساعت، ۳۰۰ نفر از همرزمان ستار خان  کشته شدند و خود وی نیز از ناحیه پا مورد اصابت گلوله قرار گرفت. به این ترتیب ، بزرگ ترین مانع برای قلع و قمع مشروطه خواهان مدافع اجرای شریعت از سر راه برداشته شد و عملا میدان برای جولان مذهب ستیزان خالی گردید.  
بعد از این وقایع، ستارخان خانه نشین شد و تلاش برای درمان زخم پای او به به جایی نرسید و سرانجام ، عفونت این زخم در تاریخ ۲۸ ذی الحجه ۱۳۳۲هـ. ق (۲۵ آبان ۱۲۹۳ش/ ۱۶ نوامبر ۱۹۱۴م) باعث شهادت ستار خان گردید. جنازه او با تشییع هزاران نفر از اهالی تهران در باغ طوطی در جوار بقعه حضرت عبدالعظیم حسنی در شهرری  به خاک سپرده شد. ستار خان به هنگام شهادت حدود ۵۳ سال داشت.
بر روی  سنگ مزار «ستار خان » بخشی از نامه او به دولت مشروطه که در آن گلایه های خود و دلایل قیامش را ذکر کرده بود ، حک شده است:

sattar1.jpg

sattar2.jpg

sattar3.jpg


sattar4.jpg

استبداد رفتنی است .

32 سال پیش ایران

8 سال پیش عراق

3 هفته پیش تونس

و اینک مصر 

و در آینده ...

سران فتنه 88 در زندان افکار عمومی

اخراج شیخ ساده لوح، کروبی خائن از بهشت زهرا توسط مردم در روز گذشته بار دیگر ثابت کرد سران فتنه هر چند به ظاهر توسط دستگاه قضایی محاکمه نشده اند، ولی مسلما توسط مردم ولایی این مرز و بوم محاکمه شده اند و در زندان افکار عمومی جامعه و وجدانهای بیدار به سر می برند .

این بار لبنان ...

دشمن در ایران اسلامی نتوانست ...

اکنون رفته سراغ لبنان ...

با همان حیله ها و روشها ...