9 دی 88

9 دی 88 سرآغاز فصلی نو در تاریخ معاصر ایران اسلامی

9 دی 88

9 دی 88 سرآغاز فصلی نو در تاریخ معاصر ایران اسلامی

شاهرودی: می‌خواهند اسلام لیبرالی ترکیه را جایگزین اسلام ناب ما کن


رئیس سابق قوه قضاییه تأکید کرد که نقش‌آفرینی ‌ترکیه در تحولات منطقه ‌به نفع مدیریت اسلام لیبرال مآب است.

به گزارش فارس، آیت‌الله سیدمحمود هاشمی شاهرودی عصر امروز چهارشنبه در دیدار اعضای هیئت رئیسه و شورای مرکزی فراکسیون بیداری اسلامی مجلس، تشکیل فراکسیونی برای پیگیری موضوعات سیاسی و اجتماعی اسلامی را کاری بسیار خوب و در چارچوب اهداف و سیاست‌های نظام ارزیابی کرد و خواستار فعال شدن این کمیسیون در عرصه تبیین ابعاد بیداری اسلامی و توطئه‌های دشمنان علیه قیام ملت‌های منطقه شد.

وی افزود: مجلس خانه ملت است و نمایش سیاسی همه جریانات و گروه‌های داخل جامعه در مجلس وجود دارد و ایجاد فراکسیون‌هایی برای پیگیری موضوعات اساسی جهان اسلام از ضروریات بوده و به نفع نظام است.

رئیس سابق قوه قضائیه گفت: مجالس دنیا بیشتر شکل حزب و تشکیلات حزبی دارد که این موضوع با فرهنگ اسلامی و فرهنگ شیعه و جامعه ما تناسب ندارد ولی ایجاد تجمع‌ها و جمعیت‌ها کار بسیار خوبی است و آثار و برکاتی در زمینه ایجاد رقابت و فعال کردن مردم و گروه‌ها و بالفعل کردن امکانات و استعدادهای اجتماعی دارد.

آیت‌الله هاشمی شاهرودی افزود: اگر نظام حزبی را قبول نکنیم، تجربه جمهوری اسلامی نشان داد که می‌توان با ایجاد جمعیت‌ها و تجمع‌هایی که به کل نظام و جریان اصلی انقلاب و رهبری و اصول پایبندند و دنبال انشقاق و انفصال در صفوف وحدت نیستند، از جنبه‌های مثبت کارکرد حزبی استفاده کرد.

وی ادامه داد: همانطور که برخی تشکل‌ها کارکرد صنفی دارند، می‌توان جمعیت‌هایی ایجاد کرد که مسائل سیاسی را به صورت تخصصی و حرفه‌ای در چارچوب نظام اسلامی فعالیت‌ کنند و ایجاد فراکسیون بیداری اسلامی از نمونه این تشکل‌ها و جمعیت‌هاست.

وی اظهار داشت: اهمیت دادن و اولویت‌دادن به بیداری اسلامی از اهداف سیاسی نظام اسلامی و حرکتی مورد توجه نظام و رهبری و حرکتی اسلامی است و برنامه‌های کاری آن در واقع همان مانیفست احزاب سیاسی است که باید در این زمینه خیلی با تدبیر و دقیق عمل کنید.

آیت‌الله هاشمی شاهرودی افزود: احیای اسلام در جهان هدف اصلی امام بود و مسأله اصلی نظام است و خصوصا با مسائلی که امروز در منطقه و جهان رخ داده، دیگر دنبال آن نیستیم که جمهوری اسلامی در یک سرزمین محدود جغرافیایی ایران بماند بلکه بعد از 30 سال دنبال آن هستیم که اسلام در سراسر دنیا احیا و حاکم شود.

وی اضافه کرد: چالش امروز ما هم اینست و مشکل داخل کشور نیست، بلکه چالش با استکبار و در رأس آن آمریکا در کل جهان این است که اسلام در همه نقاط دنیا احیا و حاکم شود و این کار عظیمی است و در آن مسائل سیاسی و اجتماعی متنوعی وجود دارد که اگر هر بخش آن را مجموعه‌ای در دستور کارش قرار دهد، خدمت کرده است.

آیت‌الله هاشمی شاهرودی تصریح کرد: تحولاتی که پیش آمده، زمینه و مقدمات صدور انقلاب به کل دنیاست و کارهای زیادی می‌توان در این زمینه هم در داخل کشو و هم در مناطقی که بیداری اسلامی در آن مناطق رخ داده، قبل از آنکه دشمن از این تحولات بهره‌گیری کند، انجام داد.

وی افزود: دشمن دنبال موج‌سواری است و هنگامی که می‌بیند طاغوت‌هایی که دست‌نشانده آنها بودند، یکی یکی در حال سقوط هستند، سعی می‌‌کند سوار موج شود و به طرق مختلف بیداری ملت‌ها را مدیریت کند تا به نفع خودش باشد یا حداقل خیلی به ضررش نباشد.

آیت‌الله هاشمی شاهرودی بر همین اساس متذکر شد که دشمن نقشه‌های مختلفی هم برای این کار دارد و فراکسیون بیداری اسلامی مجلس می‌تواند یکی یکی این نقشه‌ها و ترفندها را بررسی و درباره آنها روشنگری کند.

"وقتی 70 سال قبل نظام کمونیستی و سوسیالیستی در کشورهای مختلف حتی برخی کشورهای اسلامی مثل مصر و عراق منتشر و حاکم شد، استکبار غربی بیکار ننشست و چون دید نمی‌تواند از راه برخورد کاری از پیش ببرد، تلاش کرد با مدیریت مساله و کارهایی مانند انجام شبه‌کودتاهای سوسیالیستی نفوذ افکار کمونیستی و سوسیالیستی را خنثی و مهار کنند".

شاهرودی گفت: آنها می‌خواهند همین کار را با اسلام انجام دهند و از آنجا که از برقراری ارتباط میان ملت‌های منطقه با جمهوری اسلامی در هراسند، مدل های رقیبی برای انقلاب اسلامی در منطقه درست کردند که اسلام لیبرال مآب است، مانند اسلام ترکیه و تلاش دارند آن را جایگزین اسلام ناب کنند.

وی افزود: آنها به همین مقدار بیداری که رخ داده حساس هستند و نمی‌خواهند مردم منطقه با ایران اسلامی رابطه برقرار کنند و دنبال آن هستند که با ایجاد یک اسلام آمریکایی و لیبرال منش مسیر را منحرف کنند که این خیلی خطرناک است و فراکسیون بیداری اسلامی می‌‌تواند این موضوع را بررسی و روشنگری کند.

آیت‌الله هاشمی شاهرودی ادامه داد: من از محدودیت‌های وزارت امور خارجه مطلع نیستم اما هنوز ایران به جز نقش آفرینی ایدئولوژیک و استراتژیکی که متعلق به خود انقلاب است، آنگونه که برخی کشورها مثل ترکیه که فعال‌تر از ما ظاهر شده و به نفع مدیریت اسلام لیبرال مآب عمل می‌کند، نقش و حضور فعالی در تحولات نداریم.

وی خاطرنشان کرد که تعیین این نقش یکی از محورهای مهم کار فراکسیون بیداری اسلامی است که باید بررسی کند از چه راه‌هایی می‌توانیم فعال‌تر در این عرصه وارد شویم.

رئیس سابق دستگاه قضایی کشورمان روابط فرهنگی را از جمله راه‌های نقش آفرینی ایران در منطقه عنوان کرد و گفت: مصر خیلی مهم است و مردم این کشور به خصوص نخبگان آنها دید خوبی از ایران دارند و شیخ الازهر خیلی به شیعه خوش بین می‌نگرد و علاقه زیادی به سیدحسن نصرالله دارد و ایشان را فخر عالم اسلام می‌داند.

آیت‌الله هاشمی شاهرودی افزود: مردم مصر، بر عکس آنکه نگاه خوبی به ایران دارند، دید بدی از نظر تاریخی به خاطر حاکمیت امپراطوری عثمانی نسبت به ترک‌ها دارند و خصوصا با حرف‌های اخیر وزیر خارجه ترکیه که بحث احیای امپراطوری عثمانی را مطرح کرد، به آنها خیلی حساسیت دارند.

"مردم مصر خیلی روحیه ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی دارند ولی ترکیه که با اسرائیل رابطه دارد و هم پیمان آمریکاست، حالا با یک کار ظاهری متولی جریان مقاومت شده و به جای ما، طرح و راهکار می دهد و ما که سند حمایت از مردم مظلوم فلسطین و جریان مقاومت هستیم و کل نقشه‌های استکبار در منطقه را ناکام کردیم، باید کنار قرار گیریم".

وی همچنین خاطر نشان کرد: شخصیت سیدجمال‌لدین اسدآبادی که مؤسس و رشد‌دهنده فکر اسلامی و استاد محمد عبده بوده و مرحوم عبده هم استاد حسن البناء پایه‌گذار اخوان المسلمین بوده، می‌تواند در کنار ظرفیت ارتباط مردم و نخبگان مصر با ایرانیان به عنوان یک ظرفیت بزرگ مورد استفاده قرار گیرد.

آیت‌الله هاشمی شاهرودی در پایان اصل تشکیل فراکسیون بیداری اسلامی را اقدام مبارکی که می‌تواند منشاء آثار فراوانی باشد، دانست و تاکید کرد: مجلس شورای اسلامی باید در زمینه‌ توسعه اسلام در کل جهان فعال‌تر باشد و حتی در این زمینه می‌توانیم از ظرفیت‌های خوبی که در منطقه وجود دارد، کمک بگیریم.

به گزارش فارس، پیش از سخنان آیت‌الله هاشمی شاهرودی، سیدشهاب‌الدین صدر نماینده تهران و رئیس فراکسیون بیداری اسلامی گزارشی در خصوص ضرورت تشکیل این فراکسیون و اهداف و برنامه‌های آن که 170 عضو در مجلس و 35 عضو شورای مرکزی دارد، ارائه کرد.

این عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی از دیدار با مراجع عظام تقلید و شخصیت‌های موثر در عرصه بیداری اسلامی و برگزاری همایشی قریب‌الوقوع برای بررسی شرایط منطقه و تبیین راه‌های ترویج گفتمان بیداری اسلامی و ارتباط با رهبران قیام‌های مردمی در منطقه به عنوان برنامه‌های آتی فراکسیون متبوعش یاد کرد.

بازخوانی وصیتنامه تاریخی شهید لاجوردی


اول شهریور هر سال؛ یادآور ترور شهید اسدالله لاجوردی دیده بان بصیر انقلاب است. به گزارش رجانیوز به همین مناسبت بازخوانی وصیتنامه تاریخی این شهید بزرگوار پس از 13 سال، همچنان جذاب و گویای بسیاری از مسایل تاریخی است:

بسم الله الرحمن الرحیم

"اشهدُ ان لا اله الا الله و اشهدُ انّ محمدً رسول الله و انّ علیاً ولی الله وصی رسول الله و الائمة حادی عشر من بعد علی ٍ علیه السلام ائمة المسلمین "

بار الها ! با تمام وجود می‌گویم : " کَم مِن ثناء ٍ جمیل ٍ لَستُ اهلاً لَهُ نَشَرتَه".

خداوندا ! عمری را - که بهترین نعمت بوده - از دست داده‌ام ، در حالی که می‌توانست در راه تو و خدمت به انسان‌های مظلوم و مستضعف به کار گرفته شود؛ عمری که می‌توانست تا حدودی در جهت از بین بردن ارزش‌های منفی و ایجاد و احیای ارزش‌های الهی - انسانی مثمر ثمر افتد؛ عمری که می‌توانست در راه تحقق هدف‌های مقدس اسلام و اعتلای کلمة التوحید و تکامل صاحبش سپری گردد ؛ عمری که می‌توانست از کمیتش بکاهد و بر کیفیتش بیفزاید و همگام با شهدای خداجوی ، جویای راه وصول به تو باشد ؛ عمری که با کمیت نسبتاً زیاد، کوچکترین توشه‌ای بر نگرفته.

لذا همین جاست که تمامی امیدش را و تمامی رجایش را، به عفو تو و به اغماض تو و بزرگواری تو و رحمت و فضل تو بسته است.

خدایا ! باز هم امید و باز هم امید به فضلت ! "اللّهم اغفر لی الذنوب التی تَهتِکُ العِصَم".

خدایا ! خوب می دانی آنچه را هم اکنون به قلم می‌آورم مدت‌های مدیدی است در درونم می‌گذرد و بر سر چند راهه‌های حیرت ِ ندانم چیست؟ چه باید کرد؟ امور به کجا می‌انجامد؟ چگونه است که با نام اسلام و در ذی‌اسلامیت شعارهای مردم فریب ِ خالی محتوا، رواج پیدا می‌کند و آنها که مسئولیت جلوگیری از انحراف افکار را دارند ساکت می‌نشینند! و سهل است، بعضاً تایید هم می‌کنند و هزاران سؤال، که هر کدام راهی را ایجاب و خطّی را ترسیم می‌کند، قرار گرفته‌ام. اما خوشبختانه چون مقلد امام عزیز هستم، راه سعادت برایم روشن است و از خدا می‌خواهم اگر عمری بود، توفیق عمل بدان را پیدا کنم.

خدایا! با تمام وجودم به این انقلاب عشق می‌ورزم و به همان مقدار که دوستدار انقلابیونم، نسبت به حامیان ضدانقلاب نفرت دارم و با همه اینها، این مسئله را بخوبی دریافته‌ام که هرکس به نفع دشمنان انقلاب و به خیال واهی و بی‌اساس، رضایت ِ به اصطلاح مردم و به خیال خام و پوچ، پایگاه به اصطلاح ملّی پیدا کردن، موضعگیری کند، مصداق فرموده گرانقدر معصوم "ع" است که : " مَن طَلَبَ رضی الناس بِسَخَطِ الله ، فَجَعَلُ الله حامده من الناس ذامّاً".

خدایا ! تو شاهدی به همان اندازه - بلکه صد چندان - که به امام ِ قاطع و سازش ناپذیرم عشق می‌ورزم، نسبت به سازشکاران و مدافعان عملی ضد انقلاب ( اگر در لفظ و اعتقاد هم مخالف باشند) نفرت دارم. بیم آن دارم حوادث مشروطه مجدّداً تکرار شود و یا ایران اسلامی به سرنوشت الجزایر دچار شود. خداوندا ! از تو مصرانه می خواهم دست و قدم، زبان و قلم ِ همه کسانی را که در جهت رهانیدن ضد انقلابیون و مرتدین و محاربین از چنگال عدالت، اعمال قدرت و نفوذ کرده‌اند و همه کسانی که پذیرای این ننگ شده‌اند ( تا چند روزی به کام ِ وهم و خیال رسند) ، برای همیشه از سرنوشت این مردم شهید پرور و شاهد قطع فرمایی.

خدایا! چون عاشق نظام بوده‌ام ، از آن ترس داشتم که افشای چهره سازشکاران ، لطمه ای ناچیز به نظام وارد آرد ، به آنها توصیه می کنم که جدای از لفّاظی و بازارگرمی های صنفی ، به قیامت و حسابرسی های دقیق آن روز باور پیدا کنند و مواظب باشند که از آن دسته ای نباشند که قرآن درباره شان فرموده : " لِمَ تقولونَ ما لا تفعلون . کَبُرَ مَقْتاً عند الله انْ تقولوا ما لا تفعلون ".

وصیتم به صاحبان قدرت و نفوذ این است که اگر حرکتشان را دوست می دارند ، به جای شعارهای مردم فریب و سیاستمدارانه ، توصیه هایی را که تلفنی و شفاهی در جهت استخلاص ضد انقلاب و مَلَأ و مترفین و حرامخواران و حرام اندوزان اعمال می دارند ، با شهامت و رشادت ، برای مردم بازگو کنند و از هر نوع توجیه و ماستمالی کردنهای حفظ سمت و استمرار موقعیت صدارت ! بپرهیزند که خودفریبی و مردم فریبی بالاخره به پایان رسد و سر و کار با خیر الماکرین افتد و باز توصیه ام به سردمداران این است که به خدا توکل کنند و قاطعیت و سازش ناپذیری را از امام ِ مردم بیاموزند و شعار نه شرقی و نه غربی را که خواست و حق مردم است و علت موجده این انقلاب بوده فراموش نکنند و مبادا که گذشت روزها و فرو افتادن ، طبیعی شود و انقلاب و مهمتر از همه سختیهای حرکت و فشارهای بین المللی موجب شود تعادلی را که شعار فوق ایجاب می کرده و بحمد الله تا حدودی ایجاد گردیده ، به هم زنند و بدانند که قدرت مطلق از آن خداست و صرفاً تکیه بر اوست که از هر قدرتی ، انسان را و جامعه را بی نیاز می کند و باز این که بدانند که اگر دچار حسابگریهای سیاسی جدای از توکل شوند و بر ذهنیتهای شکل گرفته ، رضایت خدا و مردم مسلمان را ملاک قرار ندهند ، گور خود و انقلاب را کنده و برای مردم ، گورستانی بی نام و نشان در پهنه تاریخ ایجاد کرده اند و یادشان باشد که علت موجده ، علت مُبْقیه نیز هست و فراموش نکنند که سیادت و موقعیتهای اجتماعی آنان ، اهدایی انقلاب اسلامی است و جدای از انقلاب ، فردی از چهل میلیون افراد دیگر قبل از انقلاب خواهند بود.

خدایا ! تو شاهدی چندین بار به عناوین مختلف ، خطر منافقین انقلاب را ( همانان که التقاط ، به گونه منافقین خلق سراسر وجودشان را و همه ذهن و باورشان را پر کرده و همانان که ریاکارانه برای رسیدن به مقصودشان ، دستمال ابریشمی بسیار بزرگ - به بزرگی مجمع الاضداد - به دست گرفته اند ، هم رجایی و باهنر را می کُشند و هم به سوگشان می نشینند ، هم با منافقین خلق ، پیوند تشکیلاتی و سپس ... ! برقرار می کنند ، هم آنان را دستگیر می کنند و هم برای آزادیشان و اعطای مقام و مسئولیت بدانان تلاش می کنند و از افشای ماهیت کثیف آنان سخت بیمناک می شوند ، هم در مبارزه علیه آنان و در حقیقت برای جلب رضایت مسئولین و نجات بنیادی آنان خود را در صف منافق کُشان می زنند و هم در حوزه های علمیه به فقه و فقاهت روی می آورند تا مسیر فقه را عوض کنند ) ، به مسئولین گوشزد کرده ام ولی نمی دانم چرا ؟ ( گرچه نسبت به بعضی ، تا اندازه ای می دانم چرا !) ترتیب اثر نداده اند .

به مسئولین بارها گفته ام که خطر اینان بمراتب زیادتر از خطر منافقین خلق است ، چرا که علاوه بر همه شیوه های منافقانه ی منافقین ، سالوسانه در صف حزب اللهیان قرار گرفته و کم کم آنان را در صفوف آخرین و سپس به صف قاعدین و بازنشستگان سوقشان داده و صفوف مقدم را غاصبانه به تصرف خود در آورده اند ، به گونه ای که عملاً عقل و اراده منفصل برخی تصمیم گیرندگان قرار گرفتند و در عزل و نصبها و حفظ و ابقاء ها دست به تخریب می زنند و اعمال قدرت می کنند.

اینها همه پوچ است و بی اهمیت ! مهم و بسیار مهم این است که هدف غایی از همه این تلاشها ، گسترش فکر التقاطی و انحرافی سازمان ضد خداییشان است که جز اندیشه های مادیگرایانه و ماتریالیستی ، چیز دیگری نیست و با بهره گیری از تجربیات مثبت و منفی همپالگیهای چپ و منافقشان توانسته اند متاسفانه به نسبت بسیار زیادی ( زیادتر از توفیق منافقان خلق در سالهای 51 تا 54 ، تعداد کثیری از روحانیون را تحت تاثیر قرار دهند و با لطایف الحِیل ، بر ذهن و روان آنان اثرات دلخواهشان را بگذارند تا بدانجا که بر اعمال جنایتکارانه آنان با دیده اغماض بنگرند و حتی در مواردی نظیر به شهادت رساندن باهنر و رجایی ، به دست روی دست مالیدنهای مسامحه کارانه و مصلحت اندیشیهای پشیمانی آورنده متوسل شوند . باز مهمتر از همه اینکه با کمال تاسف ، توانسته اند تعداد فراوانی از جوانان مسلمان را جذب کرده منحرف نمایند.

هان ای خانواده عزیزم! بهوش باشید مبادا که فریب تایید و تکریم‌های ریاکارانه این منافقان جدا از دین را بخورید . چه بسا با ظاهری چاکرانه و دلسوزانه به سراغتان بیایند و خود را چنان حزب اللهی جا بزنند که مسلمانها و ابوذرها را جرئت لحظه ای هم لباسی و همشکلی با آنان نباشد!

فرزندانم ! اگر گاهی بر شما سخت می‌گرفته‌ام و این در حالی بوده که برایم امکان فراهم آوردن رفاه بیشتر بوده، از آن جهت بوده است که اعتقادی استوار به کریمه " انّ مع العُسر یسراً" داشته‌ام و اگر می‌توانستم شما را و خانواده را بیشتر از آنچه تحمل کردید قانع کنم به طور قطع چنان می‌کردم و یقین داشتم که در تکوین شخصیت سالم و رشد یابنده شما مؤثرتر و کارسازتر بود.

به هر صورت، پدرتان که از همه چیز جز انقلاب و اسلام بیشتر دوستتان می‌دارد، خیر و صلاح شما را در رفاه نمی‌دانسته و نمی‌داند و امید دارد در زندگی، رفاه جویی و عافیت طلبی را آگاهانه به دور اندازید و با عزمی آهنین در کام مشکلات روید و توقع نداشته باشید دیگران برای حل مشکلاتتان اقدامی ولو ناچیز کنند. به جای چنین انتظاری در حل مشکلات مردم کوشا باشید و از سختی‌ها نهراسید و به گونه‌ای عمل کنید که هر مصیبتی و هر مشکلی هر قدر عظیم ، در پیش اراده و عزم شما سر تسلیم فرود آورد و به جای اینکه بر شما چیره شود و شما را دست و پا بسته بر زمین افکند، بر امواج بظاهر سهمگینش سوار شوید و مهارش را به دست گیرید و بدانسو هدایتش کنید که می‌خواهید و اجازه ندهید که بر شما مسلط شود و تعادل شما را برباید.

خانواده عزیز و مهربانم! درست است آنگونه که شایسته مقام والای انسانی شما بود، به خدمتتان کمر نبستم و در این راه، تقصیر‌ها و قصورهای فراوان داشتم، اما درست‌تر آن است که بر من ببخشایید و اجازه ندهید که در پیشگاه خداوند در روز تُبْلَی السّرائر و در انظار خلایق ، شرمنده و سر افکنده پیش رویتان قرار گیرم.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکات