حماسه نهم دی ماه و حضور عاشورایی مردم حماسه ساز ولایتمدار ایران اسلامی در راهپیمایی 9 دی ماه 1388 نقطه عطفی در تاریخ انقلاب و برگ زریّن دیگری در افتخارات مردو زن ایرانی به حساب می آید . حماسه 9 دی نماد عزّت ، استقلال و بصیرت مردمی است که تا پای جان برای حفظ اصول اسلام و آرمانهای انقلاب ایستاده اند و با صدای رسا اعلام کردند که اگر دشمن در برابر دین آنها بایستد در برابرتمام دنیای آنها خواهند ایستاد . هر چند تحلیل واقع بینانه و احصاء دستاوردها و ارمغان های این حماسه بزرگ نیازمند فرصت و وسعت بیشتری است، اما در این مختصر به 9 دستاورد مهم حماسه بزرگ نهم دی 88 پرداخته می شود . 1. انقلاب اسلامی انقلابی عاشورایی است، انقلابی برگرفته از مطالبات دینی، شعارهای معنوی و شعورهای متأثر از دینداری و دغدغه های اخلاقی، انقلابی که با الهام از نهضت خونین حسینی و به رهبری مردمی از تبار پاکان، سلاله رسول الله(ص)، بزرگ مرجع عالیقدر، حضرت امام خمینی(ره) آغاز شد و با همان مطالبات، شعارها و شعورها پیروز گشت و استمرار پیدا کرد . حضور حماسی مردم در راهپیمایی 9 دی سال 88 یک بار دیگر خاستگاه عاشورایی و ماهیت معنوی انقلاب را یادآور شد و پس از سی سال به جهانیان و عوامل بیخرد و کم فهم دشمن و فتنه گران داخلی و خارجی ثابت کرد که هنوز هم انقلاب و مردم انقلابی، خون حسین ، پیامحسین و مرام را حسین (ع) در بند بند وجود و لحظه لحظه عمر خویش حفظ نموده و هر لحظه که احساس وظیفه کنند با همان شور حسینی به میدان آمده و توطئه دشمن و فتنه فتنه گران را به خودشان بر می گردانند. 2. ولایت فقیه رکن رکین و عمود خیمه انقلاب است، مردم در طی سالهای انقلاب جایگاه رفیع و نقش کلیدی ولی فقیه را در هدایت سکان انقلاب در امواج سهمگین و طوفانهای مهیب بارها و بارها تجربه کرده اند ، آنان به درستی تضعیف جایگاه ولایت فقیه را تضعیف ولایت معصومین (ع) و اطاعت از ولی امر را اطاعت از خدا، رسول و ائمه (ع) می دانند و بدان پایبندند، عشق به ولایت عشق به خداست و عشق به خدا کلید سعادت دینا و آخرت است. فتنه گران به زعم خود پنداشتند با جوسازی، بی خردی، غوغا سالاری و اتهام تقلب نیست به انتخابات و جسارت به مقام شامخ ولایت به اهداف پلید خود خواهند رسید اما آنچه اتفاق افتاد زلزلة مهیبی بود که در کانوناصلی فتنه گران واقع شد و مردم ولایتمدار در یوم الله 9 دی با بیعت مجدد با رهبر معظم انقلاب حضرت آیت اله خامنه ای ( مدظله العالی ) و آرمان های امام راحل(ره) گور فتنه و فتنه گران را کندند و آنان را به زباله دانی تاریخ فرستادند. حماسه نهم دی خط بطلانی شد بر پندارهای غلط و خیالهای باطل کسانی که تصور می کردند که رهبری از پشتوانه مردمی برخوردار نیست و با همین توهم تمام توان خود را در شکستن خیمه انقلاب بکار بردند . اما زهی خیال باطل، امت حزب الله یک بار دیگر اعلام کرد که همچنان سرباز ولایت بوده و در این راه کوچک ترین تردیدی به خود راه نخواهد داد. 3. حماسه 9 دی تمام محاسبات دشمن را به هم ریخت ، دشمن در جریان انتخابات دهم ریاست جمهوری با استفاده از بغض، کینه و بی بصیرتی برخی عوامل داخلی تمام عِدّه و عُده خود را جمع کرد و با عقبه ای بسیار حساب شده و برنامه ریزی شده وارد صحنه شد تا نقشه های شوم خود را عملی کند . اما سیل خروشان مردم آنان را زمین گیر ساخت و اقتدار و محبوبیت نظام اسلامی بار دیگر را به رُخ جهانیان کشید. 4. نهم دی ماه نمایش بصیرت انقلابی مردم بود . بصیرتی که غبارها و نقاب ها را کنار زد و چهره واقعی مدعیان و فتنه گران را نشان داد ، چهره کسانی که به خاطر رسیدن به قدرت از هیچ تلاشی حتی ضربه زدن به ریشه های انقلاب و ارکان رکین نظام اسلامی دریغ نکردند. چهره کسانی که سالها با نقاب انقلاب گری در صفوف مردم نفوذ کرده بودند و ولایتمداری را فقط در شعار و ظاهر و نه در عمل و رفتار از خودشان بروز داده بودند، یقیناً بزرگ ترین پیام حماسه نهم دی ضرورت بصیرت مداری و پرهیز از غفلت بود . 5. یکی دیگر از دستاوردهای مهم نهم دی، انسجام، وحدت و یگپارچگی مجدّد مردم بود. به لحاظ شرایط خاص انتخابات دهم و تبلیغات و جوسازی گسترده و سوء تفاهمات ایجاد شده اختلاف، چنددستگی، مشاجرات و نزاع های فردی و اجتماعی صفوف متحد و منسجم مردم را به شدت تهدید میکرد و راهپیمایی نهم دی، نقش بسیار مؤثر و معجزه آسایی در پیوند درباره دل ها و جانها ایفاء کرد و انسجام مجدد نیروهای انقلابی با محوریت ولایت فقیه و رفع کدورت ها و سوء تفاهامات ناشی از فتنه گری دشمن را به ارمغان آورد. 6. ملی گرایی کاذب ، اصلاح طلبی دروغین و نفاق لطمه های بسیاری به پیکر انقلاب وارده کرده و استکبار جهانی را به نفوذ و رسوخ در بدنه انقلاب امیدوار کرده بود، اما با عنایت الهی و تدبیر حکیمانه رهبر معظم انقلاب و حضور میلیونی مردم در نهم دی ماه آخرین میخ بر تابوت معاندان، منافقین و فتنه گران زده شد و مرگ قطعی آنان رقم خورد. 7. حماسه نهم دی پیام مهم دیگری داشت و آن زنگ بیدار باش خواص بود . انتخابات دهم به خوبی این مسئله را نمایان ساخت که سطح بصیرت توده مردم و عوام از بسیاری از خواص بالاتر است، در واقع فریادهای کوبنده مردم در راهپیمایی نهم دی تأکیدی مجدد بود به هشدارهای مستمر رهبر بیدار انقلاب مبنی بر هوشیاری و بصیرت خواص و نخبگان جامعه. رهبر معظم انقلاب بارها و بارها نقش و جایگاه و تکالیف نخبگان و خواص را گوشزد کرده بود. معظم له به خواص توصیه کرده بود که هر حرف، هر اقدامی ، هر تحلیلی که به دشمن کمک کند در مسیر خلاف ملت است . ایشان به خواص هشدار داده بودند که خیلی مراقب باشند، مراقب حرف زدن ، مراقب موضع گیری کردن و ... ولی برخی از خواص در این امتحان مردود شدند و حضور آگاهانه مردم این زنگ خطر را به صدا درآورد . 8. فتنه 88 با بهره گیری از حمایت آشکار و علنی استکبار جهانی بخصوص آمریکا ، انگلیس و رژیم صهیونیستی و تکیه بر امکانات رسانه ای مدرن و گسترده فضای یأس و ناامیدی را در میان انقلابیون و نهضت های مقاومت جهان حاکم کرده و نگرانی ها و دغدغه هایی را دامن زده بود ، اما تجلی غیرت و بصیرت عاشورایی امت حزب الله در روز 9 دی تمامی نگرانی ها را برطرف ساخت و یک بار دیگر اقتدار معنوی نظام اسلامی در سطح بین الملل و امید و نشاط دوستداران انقلابی در سطح جهان را به ارمغان آورد . 9. دشمن پس از آنکه از مقابله نظامی و اقتصادی با نظام بهره ای نبرد به جنگ نرم روی آورده و مقام معظم رهبری نیز بارها با عناوین مختلف این مهم را یادآور شده و توجه همگان بخصوص مسئول و نخبگان را به ضرورت هوشیاری در برابر جبهه فرهنگی معاند جلب نمود. فتنه 88 نمادی شفاف از سرمایه گذاری فرهنگی استکبار جهانی برای به زانو درآوردن نظام اسلامی با بهره گیری از عناصر داخلی بود . مردم با حضور آگاهانه و هدفمند خود پیام روشن و قاطع خویش را با صدای رسا اعلام نمودند که در جبهه فرهنگی نیز همچون سالهای دفاع مقدس، مقتدارنه ، آگاهانه و با تجهیز سلاح ایمان، علم و بصیرت با محوریت ولایت فقیه از آمان ها و اصول اسلام عزیز و انقلاب اسلامی حراست نموده و این مسیر پر افتخار را تا فتح قله های فرهنگی و علمی جهان ادامه خواهند داد .
این نوشتار درصدد دفاع یا ماستمالی از اقدامات هاشمی نیست که اقدامات، مشی و رفتار هاشمی و برخی از فرزندان هاشمی داستان غمانگیزی است که به هیچ وجه قابل توجیه نیست. اما نباید در مقابل بازیهای سیاسی با کارت سوخته هاشمی سکوت کرد که در این صورت، معدود افراد هیزمآور از دولت، احساس و باور نمایند که در حال سازماندهی افکار عمومی هستند و نخبگان حزبالله و کشور را نادان تلقی نمایند.
هاشمی(چه هاشمی خوب و چه هاشمی بد) همان هاشمی صدر،میانه و حال انقلاب است. همانطور که خود ایشان نیز درصدد اثبات است، دیروز به امام (ره) نامه بدون سلامی نوشت و به قول خودش با امام «ورمیرفت» و امروز به رهبری همانگونه مینویسد. دیروز به دنبال شورایی کردن رهبری بود و امروز نیز شخصاً همان نگاه را دارد.
دیروز چپها را واجد صلاحیت برای ورود به کابینهاش میدانست(معین، عبدالله نوری...) و امروز نیز بخش زیادی از آنان را محترم میشمارد و... بنابراین هاشمی همان هاشمی است. هاشمی خوب یا هاشمی بد از ثبات نگرش برخوردار است. اما آن طرف ماجرا فرآیند چگونه طی میشود.
احمدینژاد امروز هاشمی را عامل بسیاری از مشکلات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی کشور در دوران ریاستجمهوریاش میداند و با شعار علیه اقدامات دولتین سازندگی و اصلاحات به قدرت رسید اما چنان افکار عمومی را بمباران نمودند که همه یادشان رفت که احمدینژاد با حکم هاشمی و در زمان ریاستجمهوری هاشمی استاندار این مملکت بود. آیا سیاستهایی که امروز احمدینژاد علیه آنان شعار میدهد، دیروز اجرا نمیکرد؟ آیا اگر امروز یک استاندار سیاستهای دولت را اجرا نکند عزل نمیشود؟ بنابراین چرا هاشمی احمدینژاد را استاندار کرد و بعد از انتصاب هم عزل نکرد؟ غیر از این بود که وی مجری لایقی برای سیاستهای هاشمی بود؟
امروز دوستان احمدینژاد افرادی مثل قالیباف و لاریجانی را به جرم همسویی ارتباط احتمالی با هاشمی، فاقد صلاحیت برای توبه میدانند. برخی افرادی که به ساکتین فتنه معروفند از نگاه دوستان احمدینژاد نمیتوانند در لیست اصولگرایان باشند. حال آنکه شخص احمدینژاد به همراه هاشمی در انتخابات مجلس ششم در لیست جریان راست قرار داشتند، هاشمی نفر بیستم تهران و احمدینژاد در ردههای بعد از ۶۰ تهران قرار گرفت. چطور احمدینژاد پذیرفت که در یک لیست واحد با هاشمی در مقابل جریان اصلاحات صفبندی نماید؟ چرا آن روز در اعتراض به گنجاندن نامه هاشمی در لیست ۳۰ نفره تهران از لیست خارج نشد؟ و چرا خواستار خروج هاشمی از لیست نشد؟ احمدینژاد و همه میدانستند که ورود هاشمی به انتخابات مجلس ششم صرفاً برای تکیه بر کرسی ریاست مجلس بود.
آیا احمدینژاد پیشاپیش ریاست هاشمی را برکرسی مجلسی که قرار بود خودش نیز در آن باشد، نپذیرفته بود؟ در دوران اصلاحات احمدینژاد و دوستانش (که انسانهای ارزشمندی هستند) اقدام به تأسیس حزب نمودند (جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی) و خود ایشان از مؤسسین آن حزب است اما وقتی به قدرت میرسد تحزب به مثابه یک اقدام زشت، غیر مردمی و بیخاصیت معرفی میشود. مرور آنچه دیروز بود و آنچه امروز میگذرد نشان میدهد که حزب الله نباید «تجارت سیاسی با کارت سوخته هاشمی» را به عنوان کلاهی گشاد بر سر خورد ببیند. هاشمی اگر قدرت داشت شکستهای خود را جبران میکرد، اما عدهای بر این باورند که جایگاه منفی هاشمی در بین توده مولد رأی در پای صندوق است. نکته دیگر اینکه در فضای دو قطبی احمدینژاد- هاشمی، همه اصلاحطلبان و اصولگرایان و راست سنتی( که احمدینژاد در لیست انتخاباتی مجلس ششم در بین آنان قرار داشت) باید زیر پر و بال هاشمی هل داده شوند تا در شعاع شعلههای آن بسوزند.
حتی آنان که مشکلات هاشمی را بسیار جدی میدانند و نقدهای جدی به وی دارند، معبر خود را برای نقد وی به امثال افرادی مانند جوانفکر گره نمیزنند.
باید به هاشمی گفت بدا به حال تو که آنقدر بد عمل کردی که امثال جوانفکر میداندار نقد تو شدهاند. حتی استاندار دیروز شما هم خود را برتر از آن میداند که به نقد شما بپردازد بلکه این کار را به افرادی سپرده است که هیچ پیشینهای در انقلاب ندارند و هویت خویش را نیز در سایه هویت دیگران میجویند.
فرارسیدن یوم الله 9 دی موجب شده است تا پیامکهایی با مضامین ابتکاری و زیبا برای گرامیداشت این روز بزرگ رد و بدل شود. در ادامه برخی از این اشعار و متون زیبا تقدیم میشود.
گروه تاریخ انقلاب- در روزهای اخیر سایت شخصی و رسمی آقای اکبر هاشمی رفسنجانی می کوشد تا با مشابهت سازی میان اتفاقات سالهای ابتدایی انقلاب و فتنه 88 و مشابهت سازی ابوالحسن بنی صدر و محمود احمدی نژاد به توجیه اقدامات رئیس مجمع تشخیص در فتنه 88 بهویژه نامه بدون سلام و والسلام او بپردازد، بهطوری که در آخرین مورد حتی مصاحبهای از آقای هاشمی منتشر کرده که وی در آن، توضیحاتی را درباره نامههای سال 58 و 59 به امام خمینی و نامه سال 88 به رهبر معظم انقلاب مطرح کرده و این نامهها را از یک جنس دانسته است.
رجانیوز، در حالی که پیش از این نامه سال 58 تعدادی از اعضای حزب جمهوری اسلامی به امام راحل در مورد بنیصدر، منطق و ادبیات بهکار رفته در آن را با نامه سال 88 هاشمی مقایسه کرده بود، بهمنظور تبیین بهتر موضوع، نامهای از شهید آیتالله دکتر بهشتی به امام(ره) در 22 اسفند سال 59 (یک هفته پس از غائله 14 اسفند بنیصدر) را بازنشر میدهد تا هم نمونهای از ادب نامهنگاری به رهبری انقلاب را نشان دهد و هم اصالت خط و روش در برابر اشخاص را. نکته جالب اینکه، شهید بهشتی این نامه را در حالی که ادب و منطق در آن موج میزند، برای جلوگیری از هر گونه سوء استفاده تقدیم امام خمینی میکند، نه اینکه اول نامهاش را به رسانهها بدهد، بعد خدمت امام(ره) ارائه کند:
استاد و رهبر بزرگوار
السلام علیکم و رحمت الله و برکاته
سنگینی وظیفه، فرزندتان را بر آن داشت که این نامه را به حضورتان بنویسد و حقایق را به عرضتان برساند.
دوگانگی موجود میان مدیران کشور بیش از آنکه جنبهی شخصی داشته باشد، به اختلاف دو بینش مربوط میشود. یک بینش معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد، اجتهادی که در عین زنده بودن و پویا بودن، باید سخت ملتزم به وحی و تعهد در برابر کتاب و سنتباشد، بینش دیگر در پی اندیشهها و برداشتهای بینابین، که نه به کلی از وحی بریده است و نه آنچنان که باید و شاید در برابر آن متعهد و پایبند و گفتهها و نوشتهها و کردهها براین موضوع بینابین گواه.
بینش اول، در برابر بیگانگان و هجوم تبلیغاتی و سیاسی و اقتصادی به نظام، سخت به توکل بر خدا و اعتماد به نفس و تکیه بر توان اسلامی و پرهیز از گرفتار شدن در دام داوریها یا دلسوزیهای بیگانگان معتقد و ملتزم. بینش دیگر، هرچند دلش همین را میخواهد و زبانش همین را میگوید و قلمش همین را مینویسد، اما چون همهی مختصات لازم برای پیمودن این راه دشوار را ندارد، در عمل لرزان و لغزان.
بینش اول، به نظام و شیوهای برای زندگی امت ما معتقد است که در عین گشودن راه به سوی همه نوع پیشرفت و ترقی، مانع حل شدن مسلمانها در دستاوردهای شرق یا غرب باشد و آنان را بر فرهنگ و نظام و ارزش اصیل و مستقل اسلام استوار دارد. بینش دیگر، با حفظ نام اسلام و بخشی از ارزشهای آن، جامعه را به راهی میکشاند که خود به خود درها را به روی ارزشهای بیگانه از اسلام و بلکه ضد اسلام میگشاید.
بینش اول، روی شرایطی در گزینش مسؤولان تکیه میکند که جامعه را به سوی امامت متقین و گسترش این امامت بر همهی سطوح راه میبرد. بینش دیگر، بیشتر روی شرایطی تکیه میکند که خود به خود راه را برای نفوذ بیمبالاتها یا کم مبالاتها در همهی سطوح مدیریت امت اسلامی و حاکم شدن آنها برسرنوشت انقلاب هموار میسازد.
شاید برای شما شنیدن این خبر تلخ و دشوار باشد که بسیاری از کسانی که در طول سالهای اخیر در راه حاکم شدن اسلام اصیل بر جامعهی ما کوشیده و رنجها بردهاند و در طول این سالها به مقتضای طبیعت و ماهیت نظام اداری رژیم شاهی، درهمهی سازمانهای لشکری و کشوری همواره در اقلیت بوده و زیر فشار اکثریت غربگرای یا شرقگرای حاکم بر این سازمانها به سر برده اند، هم اکنون در جمهوری اسلامی هم که امام در رأس آن است و تنی چند از فرزندان امام نیز بخشی از مسؤولیتها را برعهده دارند و مردم عزیز ما نیز در صحنه ها حضور دارند، دوباره تحت فشار همان اکثریت قرار گرفته اند، این اقلیت مؤمن که اگر حمایتش کنند، میرود که اکثریت شود، امروز ذلت و خذلان مؤمنان را در جمهوری اسلامی با پوست و گوشت و استخوان لمس میکنند که با چماق ارتجاع میکوبندشان و با کارشکنیهای رنگارنگ، سد راه حرکت اسلامی و اصلاحی آنها میشوند، با استظهار به ستون پنجم دشمن که در همهی این سازمانها جا خوش کردهاند و با اطمینان به حمایت گروهی از مسؤولان امروز و دیروز.
اگر این دو بینش در اداره امور جمهوری اسلامی ادامه یابد، نه کارهای جاری مردم سر و سامان پیدا میکند، نه مشکلات موجود دینی، فرهنگی، اخلاقیات اجتماعی و اقتصادی این مردم رنجدیده و محروم و ایثارگر با سرعت و قاطعیت کافی حل میشود و نه میتوان برای آینده طرحهای اصیل اسلامی ریخت و به مرحله عمل درآورد... نظر ما این است که رشد کمی و کیفی دارندگان بینش اول (اسلام فقاهتی و خط اصیل امام) به لطف الهی امروز به آن درجه رسیده است که نهادهای لشکری و کشوری به وسیله صاحبان این نوع بینش اداره شود و اداره جمهوری اسلامی بر پایه یک بینش استوار شود.
برادران گفتند که نوارهای مربوط به سخنان رئیس جمهور در اصفهان را خدمتتان دادهاند که دانش آموزان و کارمندان را به مقاومت در برابر اقدامات دولت تشویق میکند که با نظرات شخصی رئیس جمهور منطبق نیست. نوارهای مربوط به ارتباط مستقیم برخی از کارگردانان اعتصاب اخیر شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه با دفتر رئیس جمهور و آقای زنجانی دستیار رئیس جمهور نیز در اختیار مسئولان قضایی است.
با کمال تأسف، نواقص موجود در این انجمنهای اسلامی و برخی از اعضای آنها و نفوذ عناصر ناخالص در این انجمنها و نهادها را وسیلهای برای سرکوبی کل نهادها و خارج کردن آنها از صحنه قرار دادهاند تا همین چند قدم کوتاه نیز که در راه حاکمیت اسلام بر سازمانهای لشکری و کشوری جلو رفتهایم، خنثی شود.
امروز در بیشتر دستگاههای نظامی و انتظامی و مؤسسات و سازمانهای دیگر، جریانهایی میگذرد که عناصر متدیّن و دلسوخته را بسیار افسرده کرده و میکند. اینها احساس میکنند به جرم اینکه در راه حاکم شدن اسلام تلاش کرده و با مخالفان حاکمیت اسلام بر ارتش و شهربانی و ژاندارمری و نهادهای دیگر دولتی درگیری و ستیز داشتهاند، امروز در جمهوری اسلامی با حمایت رئیس جمهور وهمفکران ایشان در جبهه ملی و نهضت آزادی و با همدستی خلقیها همه جا سرکوب میشوند و میروند که به سرنوشت مؤمنان در جنگ اصحاب اخدود دچار گردند "و ما نقموا منهم الّا ان یومنوا بالله العزیز الحمید".
امام عزیز،
به خدا سوگند تحمل این وضع برای این فرزندتان بس دشوار است که چهرهی افسردهی اینها را ببینم و ندای "یا للمسلمین" آنها را بشنوم و تنها پاسخ این باشد که صبر کنید. من هم صبر میکنم "و فی العین قذی و فی الحلق شجی".
این روزها مکرّر با خود میاندیشم کهای کاش زیر بار این مسئولیت سنگین که با تأکید بر عهدهام نهادید نبودم، تا میتوانستم به کمک آنها لااقل فریادی برآورم، زیرا فریاد از یک طلبه زیبنده است اما از یک مسئول انتظار اقدام میرود، نه فریاد و اگر اقدام کنم با این شائبه جگرسوز روبهرو میشوم که دفاع از مظلومان نیست، جنگ قدرت است میان سران، از روی هواها.
با استفاده از حمایتهای مکرّر شما اینک همه نهادها کوبیده میشوند، مجلس، دولت، دستگاه قضایی و نهادهای انقلاب و هر چند در کوبیدن اینها موفق نشدهاند، ولی نه خطرشان را میتوان نادیده گرفت، نه ضررشان، که همه را از خدمت گستردهتر به مردم محروم و ایثارگرمان باز میدارند.
آقای رئیس جمهور در کارنامهشان که پریروز به صورت سرمقاله در روزنامهشان منتشر شده و رسماً دستگاه قضایی را به ایجاد یک بلوای جدید در جامعه تهدید میکند که اگر دستگاه قضایی بخواهد ایشان را با کسانی که در حوادث روز چهاردهم اسفند دانشگاه تهران زخمی و مصدوم شده و در دادسرای تهران از ایشان شکایت کردهاند، از نظر رسیدگی قضایی در دو کف مساوی بگذارد، از ریاست جمهوری کناره گیری خواهد کرد، آیا ایشان خواهان آن نوع دستگاه قضایی هستند که اگر کسی از رئیس جمهور شکایت کرد، با دو طرف شکایت یکسان رفتار نکند؟
لازم است به اطلاع حضرتعالی برسانم که طبق سندی که به مقامات قضایی داده شده و مربوط به دستور کار مراسم چهاردهم اسفند است صریحاً گفته شده است که اگر درگیری پیش آید، مأموران انتظامی موظفاند افرادی را که دستگیری میکنند به گارد ریاست جمهوری تحویل بدهند.
ما در دیدار روز دوشنبه یازدهم اسفند در منزل آقای موسوی اردبیلی آنقدر با محبت و گرمی با ایشان برخورد کردیم و در حل مشکل وزیران دارایی و بازرگانی جلو رفتیم که امید داشتیم بر تفاهمها افزوده شده است و هرگز باور نمیکردیم که آقای بنی صدر سه روز بعد از این دیدار چنین رفتاری از خود نشان خواهند داد.
امام بزرگوار، به حکم وظیفه عمومی "النصیحه لائمة المسلمین"، عرض میکنم:
1- در ماههای اخیر صدای پای امریکای توطئه گر و همدستان و همداستانان او گستردهتر از پیش شنیده میشود.
2- دنباله زنجیروار توطئههای غرب و شرق که متأسفانه خود را پشت سر رئیس جمهور پنهان کردهاند بیش از پیش نمایان است.
3- پناه دادن رئیس جمهور به مخالفان حاکمیت اسلام، عرصه کار را بر همه کسانی که شب و روز در این راه تلاش کرده و میکنند، روز به روز تنگتر میکند.
4- در تلاشهای اخیر رئیس جمهور و همفکران او این نکته به خوبی مشهود است که برای حذف مسئله رهبری فقیه در آینده سخت میکوشند. اینها در مورد شخص جنابعالی این رهبری را طوعاً یا کرهاً پذیرفتهاند، ولی برای نفی تداوم آن سخت در تلاشاند. در سخنان اخیر آقای مهندس بازرگان در امجدیه در برابر شعار درود بر منتظری امید امت و امام، این مطلب بخوبی مشهود است.
5- ما از همان آغاز در پی آن بودیم که میدان عمل سازنده چنان فراخ و گسترده باشد که امثال آقای بازرگان و آقای بنی صدر و آقای یزدی در سطوح بالا فعالیت داشته باشند.
در آبان سال گذشته، پس از استعفای دولت موقت پیام دادید که قم بیاییم تا مسئله فوری اداره کشور در خدمتتان بررسی شود، صحبت از ترکیب جدید شورای انقلاب بود، نظر حضرتعالی این بود که آقای مهندس بازرگان دیگر در شورای انقلاب نباشد. بر اساس همین اعتقاد به شرکت خلاق هر چه بیشتر نیروها و نفی هر نوع تنگ نظری و انحصارطلبی پیشنهاد کردیم که ایشان همچنان در شورای انقلاب بمانند و سرانجام حضرتعالی هم موافقت کردید و در همین مرحله بود که مسئولیت دو وزارتخانه مهم، وزارت دارایی و وزارت امور خارجه به آقای بنی صدر داده شد. اینها و نظایر اینها دلیل روشنی است بر اینکه شرکت فعال این آقایان در اداره امور کشور، مطلوب ما بوده است و با آنها هیچ مسئله شخصی نداریم.
6- بنابراین اختلاف این آقایان با ما بیش از هر چیز به مسائلی مربوط میشود که برای حضرتعالی و ما و همه نیروهای اصیل اسلامی یکسان مطرح است. این اختلاف به خصوص در مورد رعایت یا عدم رعایت کامل معیارهای اسلامی در گزینش افراد برای کارها و در برخورد قاطع با جریانهای انحرافی است. خود شما به یاد دارید که اینها در مورد آقای امیر انتظام و آقای فرید و تأکید جنابعالی بر کنار گذاردن آنها چگونه عمل کردند.
7- برای حضرتعالی در مقام رهبری روشن است که اگر این دو بینش در اداره امور جمهوری اسلامی ادامه یابد، نه کارهای جاری مردم سر و سامان پیدا میکند، نه مشکلات موجود دینی و فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی این مردم رنجدیده و محروم و ایثارگر با سرعت و قاطعیت کافی حل میشود، و نه میتوان برای آینده طرحهای اصیل اسلامی ریخت و به مرحله عمل آورد.
8- برای اینکه نقطه نظرهای تفصیلی بینش اول در همه زمینههای معنوی، اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، دفاعی و سیاسی با صراحت کامل روشن شود، ما این نقطه نظرها را تنظیم و منتشر کردیم، تا برای امت و امام اصول برنامه پیشنهادی صاحبان بینش اول برای اداره امور جمهوری اسلامی بر پایه قانون اساسی روشن باشد.
9- نظر ما این است که رشد کمی و کیفی دارندگان بینش اول به لطف الهی به آن درجه رسیده است که نهادهای لشکری و کشوری به وسیله صاحبان این نوع بینش اداره شوند و اداره جمهوری اسلامی بر پایه یک بینش استوار گردد.
10- با همه این احوال، چندی است که این اندیشه در این فرزندتان و برخی برادران دیگر، قوت گرفت که اگر اداره جمهوری اسلامی به وسیله صاحبان بینش دوم را در این مقطع اصلح میدانید، ما به همان کارهای طلبگی خویش بپردازیم و بیش از این شاهد تلف شدن نیروها در جریان این دوگانگی فرساینده نباشیم.
این بود خلاصهای از آنچه لازم دانستم با آن پدر بزرگوار و رهبر عزیز در میان بگذارم تا مثل همیشه با تصمیم پیامبرگونهتان راه را برای ما و همه مردم مشخص کنید و دعایم این است که خدایا امام عزیزمان را در این تصمیم گیریهای دشوار یار و رهنما باش.
با بهترین درود در پایان
فرزندتان. محمدحسینی بهشتی
خبرگزاری فارس: معاون فرهنگی اجتماعی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری بر لزوم انتقال مفاهیم ۹ دی به نسلهای بعدی توسط دانشگاهیان تاکید کرد. غلامرضا خواجه سروی معاون فرهنگی اجتماعی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در گفتوگو با خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، درباره حماسه یوم الله 9 دی گفت: حماسهای که در یوم الله 9 دی در کشور ما به وقوع پیوست، تجلی بصیرت و روشنبینی همه ملت ایران بود.
وی اضافه کرد: روحیه آزادمنشی، دینخواهی و پیروی از نهضت عاشورا موضوعاتی است که ملت ایران را در 9 دی به صحنه آورد.
معاون وزیر علوم با بیان اینکه در این زمینه انتظاراتی از دانشجویان و دانشگاهیان و اعضای هیات علمی دانشگاهها وجود دارد، در بیان این انتظارات گفت: یکی از این انتظارات این است که همکاران ما و دانشجویان در دانشگاهها باید به شکل نمادین حماسهای که در 9 دی رخ داد را گرامیبدارند.
وی در همین زمینه ادامه داد: دانشگاهیان باید از نظر محتوایی تلاش کنند تا جوهره 9 دی را در رفتار، گفتار و متون درسی پرورش داده و به شکل نهادمند در آموزش و پژوهش و مسائل فرهنگی دانشگاهها نهادینه کنند تا این حماسه به نسلهای آینده منتقل شود.
خواجهسروی با بیان اینکه نسل حاضر باید حماسه 9 دی 88 را به درستی درک کند، بر لزوم ادامه دادن این راه از سوی دانشجویان و اساتید تاکید کرد.