سید محسن خادمی
1. روال سیاست خارجی غرب و بهویژه امریکا در مواجهه با کشورهایی که در راستای منافع امریکا حرکت نمی کنند، دوگانگی در طرح معیارهایی ثابت است، به این معنا که مفاهیمی مانند آزادی، دمووکراسی، حقوق بشر، خشونت، کودتا و... که دارای تعریف واحدی در سیاست بین الملل هستند، متناسب باسیاستهای منطقه ای غرب در راستای اهداف آن معنا می شوند.
معاهدات و ضوابط بین المللی که براساس این معیارها تنظیم شده، با استفاده از شبکه های گسترده خبری و رسانه های نوشتاری غرب بهعنوان ابزار باج خواهی از کشورهای هدف مورد استفاده قرار می گیرد، در حالی که کشورهای متحد حتی اگر ناقض همان معیارها باشند، اساسا نه تنها مورد شماتت قرار نمی گیرند، بلکه در مواردی نسبت به نقض این معیارها نیز حمایت می شوند.
نظام اسلامی ایران نسبت به همان معیارهایی مورد شماتت و تحریم قرار می گیرد که کشورهای متحد غرب از جمله اعراب و اسرائیل نسبت به اجرای آن حمایت می شوند. بهعنوان مثال در حالی موضوع هسته ای ایران در شورای امنیت سازمان ملل باعث تصویب چند قطعنامه می شود که پاکستان و هند توسط همان دولتهای عضو در شورای امنیت به سلاح اتمی تجهیز می شوند.
این اصل ظالمانه در موارد مشابه دیگر از جمله نقض حقوق بشر و انتخاب آزادانه نیز صادق است؛ زمانی که حکومتهای پادشاهی مانند عربستان، اردن، عمان و... که قدرت در آنها تحت حمایت امریکا بهصورت موروثی انتقال پیدا می کند، ناقض دموکراسی نیستند اما حاکمیت ایران به اتهام استقلال و حرکت نکردن در مسیر منافع غرب، به نبود آزادی انتخاب و دمووکراسی متهم می شود.
2. اگرچه این فرایند در نگاه انسانهای حق طلب دلیل مناسبی برای تشخیص حقانیت حکومتهای مورد تهاجم غرب از یک سو و اقتدار طلبی غرب برای ایجاد دهکده جهانی مطیع خود است، اما نقض مکرر معیارهایی که در سالهای اخیر به عنوان ابزار تحریم سایر کشورها از آن استفاده می شد و حمایت بی دریغ غرب از اقدامات جائرانه حکومتهای سفاک افریقا و خاورمیانه، موجب آگاهی ملتها از این راهبرد و تاثیر عکس این اقدامات بر ملتها است. مردمی که سالها تحت سیطره حاکمان وابسته و تحت حمایت امریکا، شاهد مسیرقهقرایی مذهبی و اقتصادی کشورشان بوده اند، طبیعی است به دنبال الگویی برای رهایی از شرایط موجود باشند.
3. قاطعانه می توان گفت در 100 سال اخیر تنها کشوری که علیرغم هجمه نظامی و اقتصادی و فرهنگی، برابر مطامع امریکا نه تنها کرنش نکرده بلکه مسیر پیشرفت را ادامه داده جمهوری اسلامی ایران بوده است. این فرایند 32 ساله تعالی بخش اسلامی در ایران، موفق ترین و میدانی ترین الگو برای پیاده سازی در کشورهای اسلامی است و جرقه ای در مصر و تونس، موجب شد تا نهضت اسلام خواهی در شمال افریقا و خاور میانه با الگو پذیری از انقلاب اسلامی مطرح شود.
4. سیاستمداران امریکایی بیش از همه به خطرات این قیامها برای اهداف طولانی مدت امریکا آگاه هستند وعلیرغم مشغولیت برای کنترل قیامهای اسلام خواهانه کشورهای عربی، به ریشه و الگوی این قیامها کاملاً با نگاه بغض آلود می نگرند و قطعا برای مخدوش سازی این الگو، برنامه ریزی و هزینه می کنند. طبیعی است کم هزینه ترین و پرثمرترین اقدام برای مخدوش کردن الگوی انقلابی اسلامی ایران، مشغول ساختن نظام اسلامی به خود و تبلیغ چهره ای بی ثبات و ناآرام از درون ایران است.
5. فرایند مواجهه امریکا با نظام اسلامی در 32 سال گذشته، گویای این است که متغیرهایی که معمولا به عنوان هدف هجمه انتخاب می شوند، باید ظرفیت ایجاد تزلزل در موضعگیریهای بین المللی ایران را داشته باشند و بتوانند زمینه باج خواهی سیاسی از نظام اسلامی رافراهم کنند. در این راستا، طرح هدفمندی یارانه ها با توجه به گستردگی ابعاد و نفوذ در اجزای اقتصاد کشور می تواند به عنوان نقطه هدف استکبار برای نیل به چند نتیجه قرار گیرد.
6. توفیق غرب در ایجاد اخلال در ساماندهی اقتصاد ایران که در حال حاضر با طرح هدفمندی یارانه ها دنبال می شود، از یک سو نارضایتی عمومی و فشار بر دولت را در پی خواهد داشت و نهایتاً موجب نافرمانی های عمومی خواهد شد. تحرک سیاسی اشراف که در فتنه 88 پرچمدار جریان برانداز بودند، این بار ماهیت اقتصادی به خود می گیرد و طبیعتاً همسویی اشراف فتنه گر -که نفوذ قابل توجهی در بدنه اقتصادی کشور دارند- با طراحان اخلال در اقتصاد کشور، می تواند زمینه التهابات را فراهم سازد و اولین بهره برداری از این التهابات توسط سیاسیون پیاده نظام غرب صورت خواهد گرفت.
ازسوی دیگر، فشارهای گسترده ناشی از تحریم و سنگ اندازی ها در مراودات اقتصادی بین المللی و نوسانات بازار نفت، راه را بر خلاقیت دولتمردان خواهد بست و نهایتا هدف غایی امریکا که همانا باج خواهی سیاسی است با توسل به ابزار فشار از درون و چانه زنی از بیرون، محقق خواهد شد.
7. به نظر می رسد اهتمام به موضوع جهاد اقتصادی در حال حاضر کلیدی ترین موضوعی است که ارتباط مستقیم با اقتدار ملی و مدیریت نهضتهای منطقه دارد. باید دقت داشت استعمال واژه "جهاد" در حوزه اقتصاد توسط رهبر عزیز انقلاب، حاکی از جمیع ابعادی است که بر این کلمه مترتب می شود که روحیه جهادی، استحکام معنویت و حفظ اتحاد و انسجام است. به خوبی از این عناوین می توان دریافت نقش اساسی در جهاد اقتصادی، مجاهدهی ملی در عرصهی اقتصاد توسط آحاد مردم و پرهیز از انتظار صرف از نهادهای اقتصادی برای تحقق این شعار است.
این شعار کاملا با مداقه در تهدیدها و مواضع دشمنان و موقعیت سیاسی ایران در منطقه و جهان و صد البته اهتمام به معیشت مردم به عنوان اولویت انتخاب شده و در صورت تحقق، شعاع دیگری از جنگ همه جانبه جهان بینی لیبرالیسم علیه اسلام را خنثی می کند و احیای تمدن اسلامی و پایان سیطره سیاسی و اقتصادی غرب بر جهان را به واقعیت نزدیکتر خواهد کرد.