9 دی 88

9 دی 88 سرآغاز فصلی نو در تاریخ معاصر ایران اسلامی

9 دی 88

9 دی 88 سرآغاز فصلی نو در تاریخ معاصر ایران اسلامی

سومین بنای بزرگ جهان اسلام در اسپانیا + عکس

بنای «مسجد قرطبه» در اندلس، به عنوان سومین بنای بزرگ جهان اسلام یادآور معماری اسلامی در قلب اسپانیاست که معماری کم‌نظیر آن هنوز هم زبانزد است.

 به گزارش  فارس، در ماه رجب سال 92 هجری(711 میلادی) واقعه‌ای بزرگ در جهان اسلام رخ داد، حادثه‌ای که اسلام را تا قلب اروپا پیش برد.
 
 
 
 
فتح اندلس یا اسپانیای امروزی زمینه گسترش اسلام را به آن سوی مرزهای فراهم ساخت، در چنین روزی «طارق بن‌ زیاد» از لایق‌ترین سرداران اسلام به فرمان «موسی بن نصیر» پا در اندلس گذاشت و با سپاه مختصری مرکب از 7 هزار تن از مردان کاری در محلی که هنوز به نام وی معروف است- (تنگه جبل الطارق) پیاده شد تا زمینه‌های فتح اندلس را فراهم آورد.
 
سپس سال بعد، شخص «موسی» در رأس 10هزار مرد شامی در اندلس حضور یافت، این امر که در پایان دوران «ولید بن عبدالملک» انجام گرفت، طی 80 سال از حکومت بنی‌امیه در اندلس، هنر اسلامی در آنجا هم شکوفا شد.
 
به مناسبت این روز بر آن شدیم که یکی از مساجد معروف در اسپانیا که متعلق به دوران اسلامی است را معرفی کنیم:
 
 
 
در این فتوحات شهر «کوردوبا»‌‌‌ یا «قرطبه» در معرض تهاجم مداوم قرار داشت و با هر یک از این هجوم‌ها، ویژگی‌های معماری جدیدی به آن افزوده می‌شد.
 
«مسجد قرطبه» از جمله بزرگ‌ترین و شکیل‌ترین مساجد اندلس است که از نظر زیبایى تزئینات و هنر معمارى اندلسى- اسلامى در نوع خود بى‌نظیر و شاید کم‌نظیر است.
 
این مسجد در سال 92 هجری در زمان خلافت بنی‌امیه ساخته شد،‌ بنای اصلی مسجد طرقبه؛ در واقع کلیساى مسیحیان قرطبه بود که به دو نیمه تقسیم شد و مسلمانان نیمه‌اى که متعلق به خودشان بود، را در آن مسجدى بنا کردند و نیمه دیگر این کلیسا براى امپراطورى روم باقی ماند.
 
این در حالی است که «مسجد کوردوبا» در مرکز آندلس، در آن زمان به عنوان مرکزی اسلامی و هنری محسوب می‌شد، توسط «هشام ابن عبدالرحمن» در قرن 8 میلادی-سال 785 میلادی- بنا شد.
 
 
 
 
از نکات قابل توجه، شباهت معماری این مسجد به معماری «مسجد جامع دمشق» است، آن هم به دلیل اینکه «عبد الرحمن» از مسجد «جامع دمشق» به عنوان مدلی برای ساخت این مسجد استفاده کرده است.
 
به گزارش فارس، زمانی که تعداد مسلمانان در قرطبه افزایش یافت، «عبدالرحمن بن معاویه» قسمتی از کلیسا که متعلق به امپراطوری روم بود، در مقابل بازسازى کلیساهایى که هنگام فتح این شهر به دست مسلمانان ویران شده بود، از آنها خرید، وى در سال 170 هجرى قمرى دستور بازسازى مسجد جامع به اسلوب جدید را داد.
 
 
مساحت مسجد در آن زمان 4875 متر مربع و نام آن مسجد «جامع الحضرة» یا مسجد جامع خلیفه بود، اما اسپانیایى‌هاى کاتولیک نام آن را به مسجد «جامع یونانى» تغییر دادند.
 
از نظر موقعیت مکانی این مسجد در قسمت جنوب غربى شهر قرطبه اسپانیا و در نزدیکى رود بزرگ الوادى قرار دارد که 4 کوچه باریک از چهار جهت آن را در برگرفته‌اند.
 
 
 
استفاده از قوس‌های جفت و تصاویر بالای آن، طرحی ابداعی در معماری آن زمان به شمار می‌آمد، با استفاده از این نوع معماری سقف‌های مرتفع می‌توانند وزن زیاد بنا را تحمل کنند.
 
قوس‌های جفت شامل یک قوس نعل اسبی( پایینی) و یک قوس نیم دایره‌ای- بالایی- است، این بنا دارای طاق‌های تذهیب کاری شده با شکوهی است، یکی از گنبدهای مرکزی آن کاشی‌های آبی رنگی دارد که به شکل ستاره در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند.
 
 
 
 
 
همچنین «مسجد قرطبه» مستطیل شکل و داراى صحنی وسیع و رواق‌هایی متعدد است، رواق میانى وسیع ترین رواق این مسجد است که تا محراب زیبای آن گسترده شده است.
 
وجه تمایز این محراب نسبت به محراب‌هاى دیگر این است که در بالاى آن 7 قوس که بر ستون‌هایى استوار است، وجود دارد. در این محراب منبر نفیسى از چوب ساج قرار دارد.
 
مناره «مسجد جامع» معروف به «مناره عبدالرحمن ناصر» از مناره‌هاى زیبایی است که دو راه پله با 107 پله دارد و در بالاى آن سه سایبان که دو سایبان از طلا و یکى از نقره است، قرار گرفته و در بالاى این سایبان‌ها نیز یک انار کوچک و سوسنى از طلا وجود دارد، این در حالی که اکنون اسپانیایى‌ها این مناره را تبدیل به ناقوس کلیسا کرده‌اند.
 
 
 
ارتفاع مناره 20 متر بوده و نمای این مناره از سنگ‌هاى مرمر منقش به نقش‌هاى اسلامى است، در ضلع جنوبی مسجد مناره دیگرى به شکل مربع، به طول 12 متر و ارتفاع 93 متر وجود دارد که متشکل از 5 طبقه است، در این مناره 19 در از جنس مس محکم و یک گنبد قرار دارد که بر روى 365 ستون مرمرى استوار است.
 
در «مسجد قرطبه» 4هزار و 700 چلچراغ نور افشانى مى‌کند، این مسجد داراى یک‌هزار و 293 ستون از جنس مرمر بوده که از این تعداد تنها یک‌هزار و 93 ستون باقى مانده است.
 
 
این مسجد برای مدت 3 قرن متوالی اهمیت و جایگاه خود را به عنوان یکی از شاهکارهای معماری اسلامی حفظ کرده است و جزو آثار به ثبت رسیده توسط سازمان جهانی یونسکو است.
 
آنچه که از بنای «مسجد قرطبه» طی مدت زمان 200 سال- 2 قرن- باقی مانده است، به عنوان سومین بنای بزرگ جهان اسلام محسوب می‌شود که مساحت کنونی آن یک مستطیل 140 در 190 متر است که یک سوم آن را حیاطی با درختان پرتغال پوشانده شده و سه جانب آن را نیز رواق‌های تعمیر شده فرا گرفته است.

غایب بزرگ مراسم امروز مجلس که بود؟

درحالی که اکثر مسئولان و مقامات کشوری و لشگری امروز در برنامه افتتاحیه مجلس نهم شورای اسلامی حضور داشتند، جای خالی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توجه حاضران را به خود جلب کرده بود.

به گزارش رجانیوز، سرلشگر جعفری غایب مراسم امروز بود و بسیاری از نمایندگان و حاضران به دنبال علت عدم حضور وی در جلسه امروز بودند.

برخی معتقدند حمله چندی پیش علی مطهری به سپاه پاسداران از تریبون رسمی مجلس و سکوت هیات رئیسه مجلس هشتم در هنگام سخنان مطهری که با انتقاد گسترده مردم و سایر نمایندگان روبرو شد، در عدم حضور سرلشگر جعفری در این مراسم موثر بوده است.

بیانات منتشر نشده رهبرانقلاب درباره زندگی نورانی امام علی النقی(

در آستانه‌ی سالروز شهادت دهمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت امام علی النقی الهادی علیه‌السلام پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای متن و صوت بیانات رهبر انقلاب را درباره‌ی حیات نورانی این امام همام منتشر می‌کند.
این سخنان در سی‌ام مردادماه سال ۱۳۸۳ و پس از مراسم روضه‌خوانی به مناسبت شهادت حضرت امام علی النقیعلیه‌السلام بیان شده است.
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

بالاخره در نبرد بین امام هادى (علیه‌السّلام) و خلفایى که در زمان ایشان بودند، آن کس که ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادى (علیه‌السّلام) بود؛ این باید در همه‌ى بیانات و اظهارات ما مورد نظر باشد.

در زمان امامت آن بزرگوار شش خلیفه، یکى پس از دیگرى، آمدند و به درک واصل شدند. آخرین نفر آنها، «معتز» بود که حضرت را شهید کرد و خودش هم به فاصله‌ى کوتاهى مُرد. این خلفا غالباً با ذلت مردند؛ یکى به‌دست پسرش کشته شد، دیگرى به دست برادرزاده‌اش و به همین ترتیب بنى‌عباس تارومار شدند؛ به عکسِ شیعه. شیعه در دوران حضرت هادى و حضرت عسگرى (علیهماالسّلام) و در آن شدت عمل روزبه‌روز وسعت پیدا کرد؛ قوى‌تر شد.

حضرت هادى (علیه‌السّلام) چهل و دو سال عمر کردند که بیست سالش را در سامرا بودند؛ آن‌جا مزرعه داشتند و در آن شهر کار و زندگى مى‌کردند. سامرا در واقع مثل یک پادگان بود و آن را معتصم ساخت تا غلامان ترکِ نزدیک به خود را - با ترکهاى خودمان؛ ترکهاى آذربایجان و سایر نقاط اشتباه نشود - که از ترکستان و سمرقند و از همین منطقه‌ى مغولستان و آسیاى شرقى آورده بود، در سامرا نگه دارد. این عده چون تازه اسلام آورده بودند، ائمه و مؤمنان را نمى‌شناختند و از اسلام سر در نمى‌آوردند. به همین دلیل، مزاحم مردم مى‌شدند و با عربها - مردم بغداد - اختلاف پیدا کردند. در همین شهر سامرا عده‌ى قابل توجهى از بزرگان شیعه در زمان امام هادى (علیه‌السّلام) جمع شدند و حضرت توانست آنها را اداره کند و به وسیله‌ى آنها پیام امامت را به سرتاسر دنیاى اسلام - با نامه‌نگارى و... - برساند. این شبکه‌هاى شیعه در قم، خراسان، رى، مدینه، یمن و در مناطق دوردست و در همه‌ى اقطار دنیا را همین عده توانستند رواج بدهند و روزبه‌روز تعداد افرادى را که مؤمن به این مکتب هستند، زیادتر کنند. امام هادى همه‌ى این کارها را در زیر برق شمشیر تیز و خونریز همان شش خلیفه و على‌رغم آنها انجام داده است. حدیث معروفى درباره‌ى وفات حضرت هادى (علیه‌السّلام) هست که از عبارت آن معلوم مى‌شود که عده‌ى قابل توجهى از شیعیان در سامرا جمع شده بودند؛ به‌گونه‌اى که دستگاه خلافت هم آنها را نمى‌شناخت؛ چون اگر مى‌شناخت، همه‌شان را تارومار مى‌کرد؛ اما این عده چون شبکه‌ى قوى‌اى به‌وجود آورده بودند، دستگاه خلافت نمى‌توانست به آنها دسترسى پیدا کند.

یک روزِ مجاهدت این بزرگوارها - ائمه (علیهم‌السّلام) - به قدر سالها اثر مى‌گذاشت؛ یک روز از زندگى مبارک اینها مثل جماعتى که سالها کار کنند، در جامعه اثر مى‌گذاشت. این بزرگواران دین را همین‌طور حفظ کردند، والّا دینى که در رأسش متوکل و معتز و معتصم و مأمون باشد و علمایش اشخاصى باشند مثل یحیى‌بن‌اکثم که با آن‌که عالم دستگاه بودند، خودشان از فساق و فجار درجه یکِ علنى بودند، اصلاً نباید بماند؛ باید همان روزها بکل کلکِ آن کنده مى‌شد؛ تمام مى‌شد. این مجاهدت و تلاش ائمه (علیهم‌السّلام) نه فقط تشیع بلکه قرآن، اسلام و معارف دینى را حفظ کرد؛ این است خاصیت بندگان خالص و مخلص و اولیاى خدا. اگر اسلام انسانهاى کمربسته نداشت، نمى‌توانست بعد از هزار و دویست، سیصد سال تازه زنده شود و بیدارى اسلامى به‌وجود بیاید؛ باید یواش یواش از بین مى‌رفت. اگر اسلام کسانى را نداشت که بعد از پیغمبر این معارف عظیم را در ذهن تاریخ بشرى و در تاریخ اسلامى نهادینه کنند، باید از بین مى‌رفت؛ تمام مى‌شد و اصلاً هیچ چیزش نمى‌ماند؛ اگر هم مى‌ماند، از معارف چیزى باقى نمى‌ماند؛ مثل مسیحیت و یهودیتى که حالا از معارف اصلى‌شان تقریباً هیچ‌چیز باقى نمانده است. این‌که قرآن سالم بماند، حدیث نبوى بماند، این همه احکام و معارف بماند و معارف اسلامى بعد از هزار سال بتواند در رأس معارف بشرى خودش را نشان دهد، کار طبیعى نبود؛ کار غیرطبیعى بود که با مجاهدت انجام گرفت. البته در راه این کار بزرگ، کتک‌خوردن، زندان‌رفتن و کشته‌شدن هم هست، که اینها براى این بزرگوارها چیزى نبود.

ائمه‌ى ما در طول این دویست‌وپنجاه سال امامت - از روز رحلت نبى مکرم اسلام (صلّى‌اللَه‌علیه‌وآله) تا روز وفات حضرت عسکرى، دویست‌وپنجاه سال است - خیلى زجر کشیدند، کشته شدند، مظلوم واقع شدند و جا هم دارد برایشان گریه کنیم؛ مظلومیت‌شان دلها و عواطف را به خود متوجه کرده است؛ اما این مظلومها غلبه کردند؛ هم مقطعى غلبه کردند، هم در مجموع و در طول زمان.

والسّلام علیکم و رحمةالله برکاته