9 دی 88

9 دی 88 سرآغاز فصلی نو در تاریخ معاصر ایران اسلامی

9 دی 88

9 دی 88 سرآغاز فصلی نو در تاریخ معاصر ایران اسلامی

احمدی‏نژاد نمی‏خواهد پرچمدار این جریان باشد

وقتی فضا غبارآلود می‏شود، مشکل دیگر فقط آن طرفی‏ها و کسانی که کینه‏های بدر 

و حنین داشتند، نیست؛ مشکل بیش از همه خودی‏هایی است که جوّ روشنفکری 
می‏گیردشان، فکر می‏کنند بیش از همه می‏فهمند، سینه سپر می‏کنند و آب به 
آسیابی دیگر می‏ریزند. خاصیت فضای غبارآلود همین است و چاره آن البته 
روشنگری است و مباحثه. 
***** 

ماجرا اگر چه پر حاشیه است، اما پیچیده نیست. شاید این سخن در ابتدا برای 
برخی ثقیل به نظر برسد اما واقعیت است. احمدی‏نژاد نه تنها دیگر نمی‏خواهد 
پرچمدار اصولگرایی و طیف ارزشی انقلاب باشد و آن خلوص سوم تیر را فریاد 
کند، بلکه اتفاقا تصمیم گرفته پرچمی را که پیشتر بر دوش داشته به دستی 
دیگر بسپارد و خود به گوشه‏ای دیگر از میدان بشتابد. او این بار می‏خواهد 
پرچمدار طیف خاکستری و حتی طیف منتقد نظام شود! می‏خواهد پرچمدار بماند اما 
نه پرچمدار طیف "خلوص‏خواه" و "آرمانخواهِ" اصولگرا. 

***** 

قصه به صورت جدی از انتخابات ریاست جمهوری دهم کلید خورد؛ از آنجا که 13 
میلیون در سویی دیگر قرار گرفتند و علیرغم تمام موفقیت‏هایی که دولت نهم در 
حوزه‏های مختلف به دست آورده بود و تمام افتخاراتی که نصیب ایران اسلامی 
شده بود، باز آرایشان را به سبدی دیگر سپرده بودند. پرسش این بود که چرا 
چنین شده و برای این جمعیت چه باید کرد؟ آن 13 میلیون چرا افتخارات هسته‏ای 
را نادیده گرفتند، توفیقات سیاست خارجی را کنار نهادند، تجلی ایران در 
عرصه جهانی را فراموش کردند، تحولات پیش روی اقتصادی را ندیدند، توجه 
دولتمردان به مردم را در مقابل بی‏توجهی دولت اصلاحات ارج ننهادند و بار 
دیگر در سویی قرار گرفتند که اصالتا پایگاه جریان اصلاح‏طلب به شمار می‏آمد؟ 
پرسش این بود که تا کجا باید شاهد چالش‏آفرینی اصلاح‏طلبانی که اعتقادی به 
نظام و ولایت ندارند باشیم؟ آیا اینان باز باید بمانند و این فرصت را 
داشته باشند تا در قامت آتشی زیر خاکستر روزی بار دیگر خود را احیا کنند؟ 
برای بدنه اجتماعی دست و پا شکسته این جریان چه باید کرد؟ چرا اینها زیر 
پرچم انقلاب نمی‏آیند؟ چه کسی باید این پایگاه اجتماعی را از آن جریان 
معلوم الحال بستاند و زیر بیرق انقلاب گرد آورد؟ اینها همه و همه سوالاتی 
بود که مبنای یک نتیجه‏گیری شد؛ یک طرح‏ریزی در درون دولت؛ یک راهبرد 
عملیاتی. 

***** 

خاتون صرفا یک نشریه نبود؛ رونمایی بود از یک راهبرد طراحی شده در اتاق 
فکر دولت. البته آقای جوانفکر فهرست می‏کند عناوین مطالب نشریه را و به 
منتقدان می‏گوید ببینید چقدر مطلب خوب از شخصیت‏های اصولگرا و انقلابی در 
این نشریه هست! این حکایت، در مَثَل همان حکایت قرآن‏های بر سر نیزه است برای 
گم کردن راه! و الا چه کسی است که نداند گاه صد صفحه نشریه برای دو یا سه 
مطلب اصلی‏اش منتشر می‏شود. خاتون برای چه منتشر شد؟ مکتب ایرانی با آن فضای 
منفی‏ای که علیه تشیع در جهان اسلام ایجاد کرد، برای چه مطرح شد؟ چه شد که 
بعد چهار سال به یکباره جناب کوروش از لا‏به‏لای صفحات تاریخ بیرون آمد و 
این همه محبوب دولتمردان گردید؟ 

***** 

سوم تیر، در فضای اصولگرایی با یک دعوای کلیدی همراه بود. یک نامزد، 
خلوص‏خواه بود و آرمانگرا؛ او بدون واهمه ادبیات انقلاب و کلام امام را 
فریاد می‏کرد. احمدی‏نژاد در آن مقطع در زمره انقلابیون شرمنده نبود. برای 
خوش آمد این و آن سخنش را عوض نمی‏کرد یا دوپهلو سخن نمی‏گفت. این اعتراف 
شیرین عبادی بود در آن مقطع که تنها کسی که حرفش در انتخابات عوض نشد و بر 
سر مواضع خود باقی ماند، احمدی‏نژاد بود. احمدی‏نژاد با همین خلوص گفتمانی 
رأی آورد و اکثریت آراء را در سبد خود قرار داد. در سوی دیگر اما 
کاندیداهایی بودند که برای رأی آوردن مرزها و حریم‏های زیادی را شکستند. 
لاریجانی به شیرین عبادی تبریک گفت. قالیباف با تیپ‏ها و ژست‏های آن چنانی 
در مقابل دوربین‏ها قرار می‏گرفت و ادبیاتی که اصولگراییزه شده ادبیات خاتمی 
به شمار می‏آمد را برگزید. آن روز هم برخی حرف از مصلحت می‏زدند تا با 
مصلحت‏ها کاسبی کنند. دعوا بر سر دوقطبی ساختگی "صالح مقبول" و "اصلح 
نامقبول" بود. تاریخ در مقاطع مختلف بر این اصل صحه گذاشته که نتیجه این 
نوع مصلحت‏اندیشی‏های کاذب از آغاز تا کنون جز عدول از اصول نبوده است. 

***** 

بنا بر این شد که دولت به حال 13 میلیون فکری بکند. اگر تنها رأی 
احمدی‏نژاد اهمیت داشت، طبیعتا او می‏توانست در این عرصه به گونه‏ای دیگر 
بازی کند تا همچنان آرای مذهبی‏ها و ارزشی‏ها را نیز با خود داشته باشد. اما 
او چنین نکرد. بلکه به حاشیه‏ها دامن زد. احمدی‏نژاد پرچمی را زمین گذاشت تا 
پرچم دیگری را بردارد. او رسما از نام وزارت فرهنگ و هنر برای وزارت فرهنگ 
و ارشاد اسلامی هم دفاع کرد تا دوران مهاجرانی در اذهان کسانی که باید جذب 
شوند، تداعی شود! او ادبیاتش را با ادبیات مشایی پیوند داد. احمدی‏نژاد از 
یک سوی میدان سیاست به سویی دیگر شتافت و البته این را در نظر داشت که این 
تغییر موقعیت و پوزیشن سیاسی باید به گونه‏ای باشد که به معنای خروج کامل 
او از حوزه ارزش‏ها تعبیر نشود و تمامیت دولت را نشکند. اما راه عملیاتی 
این تغییر موقعیت و پوزیشن سیاسی دقیقا چه بود؟ 

***** 

سیاستمداران برای پیروزی خود در فضای سیاسی اغلب بر شکاف‏های اجتماعی سوار 
می‏شوند. گاه شکاف‏های اجتماعی خاصی فعال می‏شود تا منافع جریانی خاص فراهم 
آید. شکاف میان فقیر و غنی، سنتی و مدرن، سنت و تجدد، مذهبی و غیرمذهبی، 
انقلابی و غیرانقلابی، باحجاب و بی‏حجاب، ایران‏گرایی و اسلام‏گرایی، شکاف‏های 
قومی، نژادی و... از این جمله است. استین روکان جامعه شناس نروژی معتقد 
است شکاف‏های اجتماعی پس از ایجاد هرگز از بین نمی‏روند بلکه تنها ممکن است 
در مقاطع یا دوران‏هایی غیرفعال گردیده و با مهیا شدن شرایط، این شکاف‏ها سر 
باز نمایند. حسین بشیریه نیز معتقد است در ایران شکاف‏های اجتماعی، تعیین 
کننده نوع خواسته‏های نیروها، گروه‏ها و جریان‏های سیاسی مختلف و موجود، اعم 
از حاکم و غیرحاکم است. 

وقتی بناست تمرکز بر شکاف‏های اجتماعی موضوعیت پیدا کند، آن‏گاه حاشیه‏سازی 
می‏بایست به بهانه‏های مختلف در دستور کار قرار بگیرد. آن‏گاه دیگر پاکدست 
بودن همه اعضای دولت ارزش نیست. بلکه حضور کسانی که شائبه‏های اقتصادی نیز 
در خصوصشان مطرح است، برای میدان دادن به حاشیه‏ها خود اهمیت دارد. برای 
شکل‏گیری شکاف‏ها باید دو سوی افراطی ایجاد شود. در یک سو همه طرفدار 
دیوارکشی میان کلاس‏های دانشگاه‏ها باشند و در سوی دیگر همه طرفداری آزادی 
دختر و پسر. این دو افراط که بازی‏گرانی نیز می‏خواهد زمینه توسعه شکاف و 
دوگانگی را در جامعه فراهم می‏کند. در یک سو همه مخالف مطلق موسیقی تلقی 
می‏شوند و در سوی دیگر برخی معتقدند موسیقی حتی مسیر رسیدن به کمال را 
فراهم می‏کند. در یک سو برخی رنگ مشکی حجاب و مدل کنونی چادر را تنها مدل 
ممکن می‏دانند و در سوی دیگر برخی چادر مشکی را رهاورد عیاشی‏های شبانه 
معرفی می‏کنند. این دوگانگی‏ها جامعه را به دو قطب تقسیم می‏کند که دولت و 
احمدی‏نژاد نماینده و پرچمدار یک قطب آن خواهند بود. 

چاره در این میان نیافتادن در بازی طراحی شده طیف مشایی است. نباید در یک 
سر دوقطبی‏ها بازی کرد. نباید در مقابل افراط نمایده تفریط شد. در عین حال 
نباید در مقابل تفریط نماینده افراط شد. این اکنون اشتباه استراتژیک طیف 
ارزشی انقلاب است که پازل مشایی را کامل می‏کند. باید موضع صحیح را عالمانه 
تبیین کرد. باید به گونه‏ای عمل کرد که قضاوت طیف خاکستری از انتقاداتی که 
مطرح می‏شود قضاوتی منطقی باشد. نه اینکه خواص هم به واسطه انتقادات افراطی 
و احساسی و نادرست در جبهه یاران مشایی قرار بگیرند. در خصوص حجاب، اهانت 
به رنگ سیاه چادر به هیچ وجه پذیرفته نیست. در عین حال اصولگرایان از 
مدتها پیش پذیرفته‏اند که می‏توان مدهای دیگری هم برای حجاب طراحی کرد. در 
خصوص بحث دانشگاه‏ها به کار بردن عبارت "تفکیک جنسیتی" اشتباهی بزرگ است. 
باید با موضعی فعال، تاسیس و شکل‏گیری دانشگاه‏های دخترانه را به عنوان بها 
دادن به دختران و یک امتیاز برای آنان معرفی و تبلیغ کرد. حتی می‏توان این 
مسئله را مطالبه خانواده‏ها کرد. اما طرح عنوان "تفکیک جنسیتی" یعنی فراهم 
آوردن زمینه دوقطبی‏سازی دانشگاه‏ها به گونه‏ای که یک سوی این دوقطبی بسیجی‏ها 
قرار بگیرند و در سوی دیگر طیف خاکسنری. تشکل‏های دانشجویی و خصوصا بسیج 
دانشجویی در سراسر کشور باید به شدت نسبت به شکل‏گیری این دوقطبی هوشیار 
باشند. 

***** 

ورود افراطی دولت به عرصه جذب طیف خاکستری قطعا به منزله انحراف از خط 
امام و گفتمان انقلاب بوده و هست. از منظر خط امام هدف وسیله را توجیه 
نمی‏کند. نمی‏توان برای جذب 13 میلیون قشونی را برای هتک حرمت علما و بزرگان 
حوزه بسیج کرد. اگر نقدی بر حوزه وارد است باید به صورت دلسوزانه و منطقی 
مطرح شود نه اینکه مستمسک تخریب و بازی‏های سیاسی قرار گیرد. رهبر انقلاب 
در جمع جامعه مدرسین گفتند که بر سر سفره به آقای مشایی تشر زده‏اند و 
گفته‏اند این قدر ایرانی‏گری، ایرانی‏گری نکنید. ایشان فرمودند من خوشم 
نمی‏آید از این حرف‏هایی که اینها می‏زنند. وقتی گوشی بدهکار نبود، ایشان در 
دیدار با هیئت دولت امسال به گونه‏ای فعال با موضوع برخورد کردند و برای 
پایان یافتن دعوا فرمودند اگر می‏خواهید بگویید هم ایران بعد از اسلام را 
بگویید. رهبر انقلاب در دیداری آباد کردن کاروان‏های شاه‏عباسی را به عنوان 
کار فرهنگی مورد نقد جدی قرار دادند و از دولت بارها و بارها پایداری و 
ایستادگی بر اصول را مطالبه کردند. رهبر انقلاب در دیدار با هیئت دولت 
تاکید کردند توجه و اقبال مردم به شما به خاطر پایداری بر گفتمان انقلاب و 
فریاد کردن شعارهای امام بوده است. این بدین معنا بود که راه جذب تکیه بر 
اصول است نه عدول از اصول. ما موظف نیستیم به هر قیمتی جذب کنیم. خط امام 
هم جاذبه دارد و هم دافعه. تأکید افراطی بر جذب و صرف نظر از دفع، قطعا 
انحراف از خط امام و خلوص سوم تیر است. شکل‏گیری بسیاری از فرقه‏های مذهبی و 
حتی سیاسی از انحرافات این چنینی اغاز شده است. این همان راهی است که روزی 
اصلاح طلبان به گونه ای دیگر در آن قدم نهادند. 

رهبر انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان فرمودند:«برداشت خطرناکی که باید 
از آن بر حذر بود اشتباه گرفتن انعطاف با انحراف و کوتاه آمدن در مقابل 
فشارهای بیرونی است. نباید به خاطر فشارهای سیاسی- تبلیغاتی دشمنان قسم 
خورده اسلام و ایران، در هیچ مسئله‏ای از اصول و مبانی کوتاه آمد و در 
چارچوب‏های غربی حرکت کرد؛ چرا که این مسئله "تجدیدنظر" و "انحراف" است؛ نه 
انعطاف.» ایشان همچنین تصریح کردند:«این واقعیت را یک اصل مهم و قطعی 
دانست که حفظ اصول نظام و پیشرفت و تعالی کشور، هم جهت و سازگارند و نباید 
بخاطر برخی مشکلات به قناعت حداقلی اکتفا کرد و از اصول کوتاه آمد.» 

***** 

مشایی هم از احمدی‏نژاد قابل تفکیک کردن هست و هم نیست. این دو، دو شخصیت 
متفاوتند که لزوما انگیزه‏های آنها می‏تواند یکی نباشد. از این رو از هم 
قابل تفکیکند. اما از این رو که به راهبرد یکسانی رسیده‏اند و این راهبرد 
از سوی محمود احمدی‏نژاد پذیرفته شده است، این دو قابل تفکیک نیستند. به 
نظر نمی‏رسد مسئله سحر و جادو و امثالهم باشد. طی این سال‏ها اصولگرایان 
فاصله خود را از احمدی‏نژاد هر روز بیشتر و بیشتر کردند و جریان انحرافی 
نیز فاصله خود را کمتر و کمتر کرد تا بتواند به عنوان یاری صمیمی و سربازی 
پاک‏باخته شناخته شود. احمدی‏نژاد، مشایی را فردی سالم و مومن می‏شناسد، به 
او اطمینان دارد و حتی او را به عنوان یک قله معرفی می‏کند. طبیعی است که 
افراد از نزدیکان خود تأثیر بپذیرند. آب پاک سوم تیر احمدی‏نژاد به آب مضاف 
کنونی تبدیل شده و خبری از آن خلوص دیگر نیست. احمدی‏نژاد از مشایی قابل 
تفکیک است بدین جهت که مشایی از نخست دوره اسلام‏گرایی را پایان یافته تلقی 
می‏کرد و گرایش به نوعی عرفان‏گرایی داشت. اما احمدی‏نژاد مردی انقلابی است 
که همراه و همگام طیف ارزشی انقلاب و پرچمدار این جریان بود و اکنون 
انحرافات را برای خود توجیه می‏کند. 

***** 

ما نمی‏توانیم خط را فدای فرد کنیم، منتظر احمدی‏نژاد بمانیم تا نظرش عوض 
شود و بار دیگر بیاید پرچم سوم تیر را بردارد. اکنون باید پرچم را خودمان 
بلند کنیم. "جبهه پایداری" آمده است تا پرچم "آرمانخواهی" و "اصولگرایی 
ناب" را بلند کند. از سوی دیگر بنا بر دستور رهبری نباید زمینه سقوط 
احمدی‏نژاد را فراهم کنیم. باید کمک کنیم او سرباز رهبری بماند و به 
پرچمداری طیف ارزشی انقلاب باز گردد. این تفاوت ماست با دیگران. برخی 
دنبال سقوط احمدی‏نژادند اما ما دنبال امداد او. احمدی‏نژاد را از سر راه 
نیاوردیم که ساده هم از او بگذریم. اما اگر قرار باشد بین او بزرگان دین 
انتخاب کنیم، انتخاب ما روشن بوده و خواهد بود. ما جبهه و خط را معطل فرد 
نکرده و نمی‏کنیم. اکنون که او اصرار دارد، پرچمدار جریان دیگری باشد، 
تکلیف ما روشن است. 

پی نوشت: این یادداشت، جمع بندی و برآورد حقیر و حاصل بحث و گفتگوهای مفصل 
با صاحب نظران و چهره های مختلف خصوصا کسانی است که به واسطه ارتباط گیری 
با محمود احمدی نژاد درصدد اصلاح مواضع او برآمده اند. البته از منظرهای 
دیگری هم می توان به موضوع نگریست و مسائل درخور توجه دیگری را نیز می 
توان مطرح کرد که فعلا به همین میزان بسنده می کنیم. 

نظرات 1 + ارسال نظر
i6 دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 00:26 http://i6.blogfa.com

_________***__*_**** ___________
____________**__**_____* __________
___________***_*__*_____* _________
__________****_____******** ____
_________*****______**_*______** __
________*****_______**________*_**
________*****_______*_______* _____
________******_____*_______* ______
_________******____*______* _______
__________********_______* ________
__***_________**______** __________
*******__________** _______________
_*******_________* ________________
__******_________*_* ______________
____**___*_______** _______________
___________*_____*__* _____________
_______****_*___* _________________
_____******__*_** تقدیم به وبلاگ زیبای تو..........
____*******___** __________________
____*****______* __________________
____**_________* __________________
_____*_________* __________________
_____________*_* __________________
______________** __________________
اگه با تبادل لینک موافقی لطفا من رو با عنوان وبلاگم بلینک و حتما خبرم کن تا منم لینکت کنم .مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد