گزارش اختصاصی؛
فرستادن «اوغلو» به سوریه، بیشتر برای به دست آوردن اطلاعات بود و اینکه ارتش سوریه در عملیات خود تا چه اندازه موفق بوده و چه اسناد و مدارکی علیه آنکارا به دست آورده است/ هنگامی که اوغلو به دیدار اسد میرود، اسد خطاب به وی میگوید: اگر برای جنگ آمدهای.../ جنبلاط می گوید: آنچه من در سوریه دیدم و شنیدم، موفقیت دولت در اصلاحاتی است که...
سرویس بین الملل ـ در روزهای اخیر درباره آنچه در سوریه روی داد، خبرها و گزارشهای متعددی نوشته شده است، به ویژه ورود ارتش سوریه به شهر «حماه» در مرکز این کشور و آنچه در آنجا روی داد، بهانهای شد تا حملات متعددی از سوی طرفهای گوناگون منطقهای و غربی به حاکمیت این کشور به اتهام کشتار مخالفان وارد شود.
به گزارش «تابناک»، کشته شدن شماری در این شهر، حتی باعث شد روسیه و چین هم به عنوان کشورهای طرف دمشق در شورای امنیت، پای بیانیه محکومیت نظام این کشور را امضا کنند.
اما واقعا در شهر «حماه» چه گذشت؟
بنا بر این گزارش، آغاز اعتراضات در سوریه از همان نخست بر خلاف دیگر کشورهای عربی شکل مسالمتآمیز نداشت و حملات مسلحانه از سوی افراد ناشناس به نیروهای امنیتی دیده می شد و این اقدامات با توجه به اطلاعاتی که دولت سوریه پیش از این به دست آورده بود، نشان از یک برنامهریزی گسترده برای یک جنگ داخلی داشت.
بنا بر اطلاعات موجود، در سوریه قرار بر آن بود تا آنچه در لیبی روی داده، در آنجا هم به شیوه مهندسی معکوس بازسازی شود. در این بازسازی، شهر «حماه» باید نقش «بنغازی» را ایفا میکرد و به دلیل سابقه تاریخی آن ـ حمله خونین ارتش به این شهر در دهه هشتاد که هزاران کشته بر جای گذاشت ـ باید مرکز فعالیت و حرکت نظامی و سیاسی مخالفان شود.
از سویی، دستگیریهایی هم که نیروهای امنیتی سوریه از مخالفان، به ویژه افراد مسلح کردند، نشان داد هدف نهایی آنها همین شهر است.
در این باره باید گفت، سفر سفرای آمریکا و فرانسه به این شهر که پنهانی صورت گرفت ـ البته سوریها به عمد اجازه چنین سفری را دادند تا لینکهای آمریکا و فرانسه را شناسایی کنند ـ دولت سوریه را به این نتیجه رساند که هر آنچه قرار است رخ دهد، در همین شهر است.
این گزارش می افزاید: این اطلاعات باعث شد تا ارتش سوریه، نخست در مرزهای ترکیه ـ که عمده تسلیحات و نیروهای عملیاتی از آنجا وارد سوریه میشدند ـ مستقر شوند و از این ورود و خروجها جلوگیری کرده و سپس شهر «حماه» را کاملا آزاد گذاشت تا هر کس دوست دارد، وارد آن و یا از آن بیرون شود.
این شایعه که «حماه» از کنترل دولت خارج شده و مخالفان کنترل آن را به دست گرفتهاند ـ و واقعا هم چنین بود ـ و نیروهای امنیتی به جز مراکز حساس دولتی از این شهر بیرون رفته اند، به سرعت در سوریه پیچید و باعث شد، آنها باور کنند طرحشان درباره مرکزیت «حماه» برای شورش نهایی به ثمر رسیده و زمان موعود فرا رسیده است.
با توجه به این اطلاعات، گروه گسترده ای از مخالفان مسلح دولتی و رهبران سیاسی آنها حتی از بیرون کشور، پنهانی خود را به «حماه» رساندند تا مرحله آخر طرح را اجرایی کنند؛ سفر سفیر آمریکا در سوریه نیز همزمان با این بود.
در ادامه، ارتش سوریه به مدت یک ماه شهر را در محاصره کامل قرار داد و افراد ورودی به شهر، مراکز تجمع و اهداف آنها برای حمله را شناسایی کرد. در روز موعود، همه خروجیهای شهر را بست و وارد «حماه» شد. عملیات در «حماه»، بسیار سریع پایان یافت و از آنجا که ارتش، اطلاعات دقیقی از مراکز تجمع مخالفان داشت، گروهی از آنها در درگیری کشته شدند و شمار بیشتری که از این کار دقیق ارتش وحشت کرده بودند، ناچار به تسلیم شدند.
سوریها در «حماه» گنجهای گرانبهایی پیدا کردند. شماری از مخالفان خارجی که مقیم ترکیه یا کشورهای عربی بودند و در نشست آنتالیا و استانبول هم مشارکت داشتند، در میان دستگیرشدگان دیده می شدند.
«حماه» اما با وجود تبلیغات موجود، بسیار سریع آرام شد و مرحله پایانی آرامسازی را سوریها باید در دو شهر «حمص» و «دیرالزور» انجام میدادند که تسلیحات اولی از لبنان میآمد و دومی از عراق.
اقدام سوریها هر چند باعث شد، بیانیهای از سوی شورای امنیت علیه این کشور صادر شود، اما آنچه ارتش انجام داد، مهمتر از این بیانیه بود. مقامات دمشق بلافاصله ریز عملیات خود، از جمله دستگیری شمار بسیاری از اعضای القاعده عراق را به آگاهی مسکو و پکن رسانده و مانع از تشدید اقدامات کشورهای غربی، عربی و ترکیه علیه خود شدند.
نتیجه این عملیات و صادر نشدن قطعنامه علیه سوریه را میشد در واکنشها و رویدادهای بعدی دید. عصبانیت ترکها از این عملیات، به گونه ای بود که داد احزاب مخالف حزب عدالت و توسعه را هم درآورد. فرستادن آقای اوغلو به سوریه بیشتر برای به دست آوردن اطلاعات بود و اینکه ارتش سوریه در عملیات خود تا چه اندازه موفق بوده و چه اسناد و مدارکی علیه آنکارا به دست آورده است.
به نوشته منابع لبنانی، هنگامی که داود اوغلو به دیدار اسد میرود، اسد خطاب به وی میگوید: اگر برای جنگ آمدهای، این گوی و این میدان، اگر برای نصیحت کردن آمدهای، از همان راهی که آمدهای برگرد و اگر آمده ای حرف بشنوی، پس این توضیحات را هم از من بشنو. به این ترتیب، در نشست شش ساعته به آقای اوغلو، توضیح داده شد که این راهی که حزب عدالت و توسعه با هدایت آمریکا، فرانسه و کشورهای عربی میرود، به ترکستان است.
نتایج بعدی این رخداد را میتوان در رفتار سیاسی رهبران کشورهای غربی و عربی دید. عربستان، قطر، کویت و بحرین با فراخواندن سفرای خود از دمشق و آن پیام شاه سعودی، نشان از شکست مأموریت آنها میداد. سخنان هیلاری کلینتون با شبکه «ای.بی.سی» آمریکا که گفت ما نیاز به همراهی دیگر کشورها برای سرنگونی نظام اسد داریم نیز داستان شکست دیگری بود.
آنچه سفیر آمریکا هم درباره «حماه» هم درباره سرنوشت کسانی که با آنها در این شهر دیدار کرده، نشان داد او آنها را به کشتن داده یا روانه چوبه دار و حبسهای ابد کرده، بدون آنکه نتیجهای قطعی از این کار به دست بیاورد.
تماس اردوغان و اوباما هم نشان داد، آنها دیگر از فاز براندازی ناامید شده و باید تنها در عرصه رسانهای بگویند ما با سوریه اتمام حجت کردهایم و اگر به خواست ما تمکین نکند، باید هزینه یک جنگ را به تن بخرد؛ چیزی که از ترکها بعید است.
از سوی دیگر، «ولید جنبلاط»، رهبر حزب سوسیالیست دروزی لبنان که به دعوت اردوغان به ترکیه رفته بود تا به خواست ترکها برای خارج شدن از کابینه نجیب میقاتی، اسباب سقوط دولت این کشور را برای یک فشار خارجی بر سوریه فراهم کند، بلافاصله به دمشق رفت و طرح ترکها را به آگاهی اسد رساند و در بیروت با صدای بلند اعلام کرد آنچه من در سوریه دیدم و شنیدم، موفقیت دولت در اصلاحاتی است که آغاز کرده و به پایان خواهد برد.
به گفته دیگر منابع لبنانی، اسد اما از اینکه برخیها در کشور تند رفتهاند و اقدامات بیرون از چهارچوب کردهاند، آگاه است و آن را اشتباه نابخشودنی میداند؛ افزون بر اینکه منابع آگاه میگویند، بی گمان، اگر نظام حاکم در سوریه، بخواهد میتواند با اعتماد به مردم خود، مشارکت دادن همه در قدرت و شکل دادن اصلاحات واقعی از این مرحله سخت گذر کند.