به گزارش کیهان، این دیپلمات که سالها در بیروت فعالیت کرده با روزنامه «اللواء» گفت: بدون شک مقامات ایرانی به نظام سوریه که حلقه ای راهبردی در نفوذ منطقه ای آنها به حساب می آید به عنوان یک همپیمان مهم می نگرند. این دیپلمات آمریکایی که نامش ناشناس مانده با تاکید بر اینکه حزب الله ابزار و امکانات مادی کافی و لازم را به منظور حضور و ایفای نقش در آینده سیاسی لبنان در اختیار دارد تصریح کرد: حزب الله در میان شیعیان لبنانی نفوذ بالایی دارد و به هیچ وجه نمی توان آنها را از یکدیگر جدا کرد. سیاستمدار آمریکایی با اشاره به حضور نصرالله در روز عاشورا در میان عزاداران حسینی در ضاحیه جنوبی شهر بیروت ادامه داد: این در حالی است که نام وی در صدر لیست ترور رژیم اسرائیل قرار دارد. وی هدف اسرائیل از حمله به لبنان را نابودی حزب الله عنوان کرد و گفت: پس از جنگ 33 روزه انسجام و اقبال مردم لبنان نسبت به حزب الله بیشتر شد. همچنین پس از خروج نیروهای سوریه از خاک لبنان در سال 2005 که در پی ترور «رفیق حریری» نخست وزیر اسبق لبنان صورت پذیرفت نه تنها حزب الله ضعیف نشد بلکه نفوذ سیاسی گسترده تری نیز پیدا کرد.
یک دیپلمات باسابقه آمریکایی خواستار پایان اعمال فشار غرب بر حزب الله شد و تأکید کرد: سیدحسن نصرالله در همین چند سال اخیر توانسته محبوبیت گسترده ای در میان مردم حتی در خارج از لبنان به دست آورد و در شرایط کنونی هیچ رهبر عربی به اندازه وی مقبولیت ندارد.
خبرگزاری فارس: مهرداد بذرپاش کاندیدای جبهه متحد اصولگرایان و علی مطهری نامزد ائتلاف صدای ملت امروز در جمع دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر مناظره پرچالش و تفصیلی داشتند که با استقبال دانشجویان مواجه شد.
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، مهرداد بذرپاش کاندیدای مردم تهران از جبهه متحد اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم عصر امروز (دوشنبه) در مناظره با علی مطهری دیگر کاندیدای تهران از لیست صدای ملت که در محل دانشگاه خواجهنصیرالدین طوسی برگزار شد، اظهار داشت: در حال حاضر کشور ایران در مقطع حساسی از تاریخ به سر میبرد البته همه مقاطع در کشور ما حساس بوده، یک روز فتنه 88، یک روز جنگ تحمیلی، یک روز مشکلات اقتصادی و یک روز وضعیت بازار سکه و ارز را داشتیم.
وی افزود: در حال حاضر اتفاق بزرگی در جهان رخ داد که نباید به سادگی از کنار آن بگذریم. این فرصت بیبدیلی است که خداوند در این قرن قسمت کرده است.
بذرپاش با تأکید بر اینکه باید در شرایط مختلف عوامل داخلی و خارجی را مورد ارزیابی قرار دهیم، تصریح کرد: ایران نیز در حال حاضر شرایط اینچنینی دارد. وقتی میخواهیم برای آینده تصمیم بگیریم باید شرایط فعلی را مورد ارزیابی قرار دهیم و اگر غیر از این عمل کردیم، مهندسی شده رفتار نکردهایم.
وی ادامه داد: غیر از تحلیل وضعیت موجود باید نقطهای که در گذشته به سر میبردیم را مورد ارزیابی قرار دهیم. چرا که بررسی شرایط و شاخصهای گذشته لازمه تصمیمگیری برای آینده است.
بذرپاش با ذکر این نکته که تاریخ از جنس تکرار است و به همین دلیل باید از تاریخ درس بگیریم، گفت: ترسیم شرایط مطلوب آینده نیز موضوع مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد. انقلاب ما آرمانی است و جوانان ما نیز آرمانی هستند و فرق ما با سایر ملتهای دنیا بر سر آرمانهای ماست، وجه تمایز ما با همه ملتها آرمانهای ملت ماست اما باید دانست که آرمان از جنس نرسیدن است و بر حسب آن آرمان میتوانیم نقطه مطلوب را ترسیم کنیم و اینگونه میتوان سیستمی تصمیم گرفت و مهندسی شده عمل کرد.
این کاندیدای جبهه متحد اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: باید خوب و کافی و به موقع، الزامات را تشخیص دهیم و با توجه به شرایط پیش آمده بدون تردید باید به ملت الگو در دنیا تبدیل شویم. چرا که هم استعداد آن را داریم و هم فرصت این مسئله در دنیا فراهم شده است و باید بپذیریم که در دنیای کنونی الگو شویم.
وی یادآور شد: یکی از نکاتی که باید به آن ایمان داشته باشیم، ماندگاری در تاریخ است و نمونه آن مصطفی احمدی روشن بود که در تاریخ ماندگار شد، امثال مصطفی در همین دانشگاه فراوان هستند اما اگر به وقت لازم خوب تشخیص دهند، در تاریخ ماندگار خواهند شد.
بذرپاش در ادامه این مناظره در پاسخ به پرسشی که ویژگیهای مجلس خوب و عملکرد مجلس هشتم مورد سؤال قرار داد، یادآور شد: ما برای نمایندگان مجلس هم شروط لازم و هم شروط کافی را لازم داریم.
وی افزود: باید کاندیدا از صلاحیتهای عمومی، اخلاقی و رفتاری برخوردار باشند، باید داوطلبان از اندیشه درست و متعالی برخوردار باشند و به این نظام اعتقاد داشته باشند و به خون شهدا احترام بگذارند، باید حرمت ایستادگی مردم را قدر بدانند و نگه دارند و عدم وابستگی داوطلبان به نهادهای قدرت و ثروت و برآمده از دل مردم از مسائل مهمی است که بایستی مورد توجه قرار گیرد.
مهرداد بذرپاش در ادامه سخنانش با یادآوری اینکه کاندیدا باید کارآمد باشند، خاطرنشان کرد: مجلس باید برای کشور برنامهریزی کند و نظارت و قانونگذاری داشته باشد. بنابراین داوطلبان باید در حوزهای متخصص باشند که به درد مجلس بخورد اما این شرط باز هم کافی نیست.
وی با تأکید بر اینکه داوطلبان باید از ذهن منسجم برنامهای طبقهبندی شده برخوردار باشند، تصریح کرد: باید داوطلبان توانایی تقسیم بندی موضوعات را داشته باشند و فرق بین فردی که توانایی برنامهریزی داشته باشد با کسی که نداشته باشد، موضوع مهمی است.
بذرپاش یکی از دلایل عقب ماندگیهای کشورمان را در همین زمینه دانست و متذکر شد: بخش زیادی از این مسئله به مجلس بازمیگردد، مجلس باید نگاه ریل گذاری برای کشور را با عمق وجودش قبول کند و نمایندگان مجلس نیز نباید وکیلالدوله باشند و ما این موضوع را قبول داریم.
وی در پاسخ به پرسش دیگری که نگاه حزبی در کشور را مورد سؤال قرار میداد، گفت: مردم ما در این زمینه ذهنیت خوبی ندارند، چند تجربه در ایران در زمینه حزبی شدن وجود دارد که تجربه موفقی نبوده است و از آنجا که ملت ما چون اصل تاریخ هستند، رغبتی به احزاب ندارند.
این کاندیدای جبهه متحد اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم در ادامه با تاکید بر اینکه باید اصولی را که بایستی بپذیریم، مد نظر داشته باشیم، گفت: برای حضور در انتخابات یا باید شخص چهره باشد یا منتسب به گروه خاصی باشد و یا عناوین خانوادگی داشته باشد، کمتر جوانی میتواند در کشور خودش را برای مدیریت کشور معرفی کند. چرا که فضای این موضوع فراهم نیست و رسانهها در این زمینه همراهی نمیکنند و در واقع همه مردم فرصت برابر معرفی ندارند و این یکی از نکاتی است که بایستی به آن توجه شود.
به گزارش فارس، این سخنان بذرپاش با تشویقهای مکرر حضار مواجه شد.
بذرپاش در ادامه سخنانش در همین زمینه علی مطهری نماینده تهران را مورد اشاره قرار داد و تصریح کرد:اگر آقای مطهری نبود، آیا او به این جلسه دعوت میشد؟ باید کاندیداها بتوانند خودشان را به مردم معرفی کنند، کسانی که وارد مجلس میشوند، چهره میشوند. در حالی که کشور متعلق به همه مردم است و باید فرهنگ سازی در این زمینه انجام شود تا همه کاندیداها بتوانند خودشان را معرفی کنند.
وی با ذکر این نکته که عرصه رقابت ما شده عرصه چهرهها، گفت: چرا نباید اساتید دانشگاه یا جوان با توانمندی بالا سرلیست باشد؟ بنده آقای مطهری را فردی اصولگرا و در جبهه انقلاب میدانم و احترام خاصی برای او قائلم اما اگر مطهری نام مطهری را نداشت، میتوانست در مجلس رخنمایی کند؟! اگر کس دیگری بود، حتماً نمیتوانست.
بذرپاش با بیان اینکه باید برای این موضوع چارهای بیندیشیم، ادامه داد: باید عرصه توانمندیها فراهم شود و عرصه چهرهها کنار رود.
وی در پاسخ به پرسش مجری برنامه که نگاه وی درباره قرار گرفتن در لیستها و مطرح شدن و اختلال سلایق گروهها را جویا شد، توضیح داد: آقای مطهری برای شکلگیری اعتماد مردم، باید صریحتر و شفافتر موضعگیری کند. آقای مطهری در سال 86 در لیست جبهه متحد اصولگرایان و اضلاع حامیان دولت قرار گرفت یعنی با همه مانیفیست که هم ارائه شد، حتما آن را قبول کرد و پذیرفت. یا آن زمان اشتباها در لیست اصولگرایان مجلس هشتم قرار گرفت یا اینکه بعد از آن احساس کردند آنان صلاحیت لازم را نداشتند.
بذرپاش در ادامه نسبت به مواضع علی مطهری انتقاد کرد و گفت: شما نمیتوانید بگویید با همه هستم، در سپهر سیاسی کشور، حد و مرزها مشخص است. اینکه در سال 86 در لیست جبهه اصولگرایان قرار بگیرید و حمایت جدی از احمدینژاد داشته باشید و رویکرد شما عوض شود و در سال 88 مواضع دیگری از شما شاهد باشیم، جای سؤال دارد.
وی گفت: شما تا دقیقه 90 صبر کردید که در لیست جبهه متحد اصولگرایان باشید اما زمانی که این اتفاق رخ نداد جبهه دیگری به نام "صدای ملت" تشکیل دادید، یا شما عوض شدید یا صحنه سیاسی کشور تغییر کرده که شما جبهه دیگری را راهاندازی کردید. اما این حق شماست و شما باید شفاف مشخص کنید که سال 86 اشتباه بود یا سال 90 احساس کردید که باید جبهه "صدای ملت" تشکیل شود.
این کاندیدای جبهه متحد اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم در بخش دیگری از این مناظره با طرح این سؤال که چرا "صدای ملت" را قبل از نهایی شدن لیست جبهه متحد اصولگرایان راهاندازی نکردید، یادآور شد: انشاءالله در مجلس بعدی خواهید بود و رای خواهید آورد اما باید بدانیم که مواضع شما چیست؟ شما در سال 85 موضع شدیدی علیه هاشمی رفسنجانی میگیرید و در سال 89 و 90 موضع حمایتی از هاشمی اتخاذ میکنید، این به نظر قابل قبول نیست.
وی ادامه داد: مگر خود آقای مطهری میتواند تضمین کند که لیست "صدای ملت"، شایستهترین بودند یا از ذهن آقای مطهری آنان شایستهترین هستند؟ اینکه در هر لیستی قرار بگیریم، بالاخره جریان و سبقه گفتمان از یک هویتی برخوردار است، اینکه همه ما را در لیست قرار دهند، درست نیست و با عنصر سیاسی فعال و متعهدی چون علی مطهری در تضاد است.
بذرپاش با تاکید بر اینکه بسیاری از مردم از شاخصهایی مانند چهرهها و برنامهها یا شناخت از نزدیک استفاده میکنند، گفت: بالاخره آقای مطهری یا اصولگرا است یا نیست، آقای مطهری صریحاً باید به این پرسش پاسخ دهد.
وی ادامه داد: آقای مطهری چطور در سال 79 در روزنامه کیهان دخالت اقوام رئیسجمهور در تمام شئون سیاسی را درست نمیداند. زمانی که دولت دوم خرداد حاکم است، آقای مطهری نسبت به هاشمی انتقاد میکند؛ آقای مطهری صحبتهای مطرح شده در مناظره احمدینژاد و موسوی را بحران میداند اما باید به این سؤال پاسخ داد که آیا واقعا همه منتظر بودند مطلبی در تلویزیون مطرح شود که همه چیز به هم بریزد؟ بالاخره شما یا از هاشمی رفسنجانی دفاع میکنید یا او را رد میکنید؟ شما قبلاً هاشمی رفسنجانی را رد کردید اما امروز از او دفاع کردید.
این کاندیدای جبهه متحد اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم در بخش دیگری از سخنانش نسبت به مقاله علی مطهری در انتقاد از اعتراض عدهای به سید حسن خمینی در مراسم سالگرد امام، انتقاد کرد و گفت: آقای مطهری در مقالهای در خصوص اعتراض عدهای به سید حسن خمینی، آن را به هلهله عدهای در سپاه عمر سعد مقابل نوه امام تشبیه کرد. در حالی که جوانانی به سید حسن خمینی در آن روز اعتراض کردند.
وی بر همین اساس از مواضع علی مطهری در خصوص فائزه هاشمی انتقاد کرد و گفت: بالاخره شما یا عملکرد فائزه هاشمی را قبول دارید یا نه، عدهای به فائزه هاشمی اهانت کردند که بسیار کار غلطی بود. اما شما نسبت به جوانانی که در کف خیابانها حضور داشتند، هیچ مطلبی نگفتید، به نظر میرسد عملکرد شما بسیار سیاسی و فاصله شما با پدرتان زیاد است.
بذرپاش تأکید کرد: شهید مطهری حقترین مواضع را در کشور اتخاذ میکرد ولی موضع شما نسبت به دولت کاملا سیاسی بود و شما باید مشخص کنید که یا از هاشمی رفسنجانی دفاع میکنید یا او را رد میکنید، جبههای که برای خودت تشکیل دادی به نام "صدای ملت" کاملا سیاسی است، شما بسیار مواضع بستهای در حوزه فرهنگی دارید اما مواضع فائزه هاشمی رفسنجانی در حوزه فرهنگی باز است؛ شما نامه سرگشاده میزنی که چرا به فائزه هاشمی اهانت شد، چرا که شما از یک مقطعی به بعد احساس کردی بیان این حرفها خوب میگیرد و شروع به مطرح کردن آن کردی.
وی یادآور شد: اینکه شما وقتی فضا را اینگونه دیدی این طرف میدان بایستی و وقتی فضا به نحو دیگری شد آن طرف، این درست نیست.
"ما در مجلس شهید مدرس و عبدالحمید دیالمه میخواهیم، اگر میخواهید مانند آنان باشید دفاعتان از طرح دانشگاه آزاد را چگونه توجیه میکنید؟ اگر میخواهید مانند آنان باشید چرا با طرح نظارت مجلس بر امور نمایندگان مخالفت کردید؟ چگونه این موارد را توجیه میکنید؟ یعنی شما مخالف نظارت هستید و میخواهید از هر قید و بندی آزاد باشید؟ شما 4 سال نماینده مجلس بودهاید، چه طرحی را در این مدت دنبال کرده و به سرانجام رساندید جز انحصار مؤسسه شهید مطهری؟! شما پای انحصار مؤسسه شهید مطهری ایستادی و آن را برای خودت مادام العمر کردی".
وی با بیان اینکه نباید ژست اپوزیسیونی در مجلس بگیری، گفت: مخاطب تجسمی از پسر شهید مطهری در ذهن خود دارد و باید از خودتان سؤال کنید که آیا دفاع شما از سید حسن و فائزه هاشمی و اکبر هاشمی را صادقانه قضاوت کردید؟
مهرداد بذرپاش همچنین گفت:این اشتباه است که انحصار در انتشار آثار شهید مطهری ایجاد شود، قرآن که کلام الهی است، مگر توسط یک انتشاراتی منتشر میشود؟ همه انتشاراتیهای کشور ما متعهد هستند و قرآن با وجود گذشت 1400سال، اصلاً اضافه یا کم نشده است.
"اینکه شما میگویید روزنامه کیهان با صدا و سیما قابل مقایسه نیست، باید گفت کسی مقایسه نمیکند ولی نفس عمل است و اگر کسی در تلویزیون به هاشمی رفسنجانی میتازد شما میگویید 'وا اسلاما'، شما به هاشمی رفسنجانی اعتقاد ندارید و این موضوع را هم سیاسی بیان میکنید، شما میخواهید از هر چیزی مستمسک سیاسی بسازید که دیگران را محکوم کنید و خوب نیست اتهام بزنید دولتهای آقای فلانی و ...، شما پسر شهید مطهری هستید و او ارج و قرب نزد خدا دارد و بهتر است همین طوری سخن نگویید. شما میگویید عدهای در سال 88 اعتراض داشتند اما آیا 24 میلیون نفری که به یک نفر رای داده بودند، اعتراض نداشتند؟! آنان اعتراضشان را در 9 دی و در حرم امام اعتراضشان را به سید حسن خمینی اعلام کردند".
این کاندیدای جبهه متحد اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم در ادامه متذکر شد: اینکه شما میگویید کسانی که در حرم امام به سید حسن اعتراض کردند، رفیقهای ما بودند، آیا کسانی که در فتنه 88 حضور داشتند، رفقای شما نبودند؟! توهین شما به آقای کوچکزاده هم توهین است و باید بدانید که همه بندگان خدا نزد او ارج و قرب دارند و آیا کار شما را باید مشفقانه و در راستای انقلاب قلمداد کرد؟! کیان نظام در سال 88 به خطر افتاد اما شما هیچ مطلبی بیان نکردید اما زمانی که به فائزه هاشمی اهانت شد، نامه سرگشاده صادر کردید!
" خداوند در قرآن میفرماید سخنی نگویید که دشمنان از آن سوءاستفاده کنند، شما هر چه میخواهید میگویید و رسانههای بیگانه از سخنان شما سوءاستفاده میکنند، شما که امام را قبول دارید، نباید سخنی مطرح کنید که دشمن از آن سوءاستفاده کند، پدر شما محکم در برابر کمونیستها موضعگیری میکرد، سؤال اینجاست دشمنان از کدام بخش مواضع شهید مطهری سوءاستفاده کردند که از 80 درصد سخنان شما سوءاستفاده کردهاند، خداوند در قرآن میفرماید، طوری سخن نگویید که مورد سوءاستفاده دشمن قرار گیرد".
مهرداد بذرپاش همچنین با تاکید بر اینکه آقای مطهری باید بالاخره مشخص کنی که اصلاح طلبی، وسطی یا اصولگرایی، خاطرنشان کرد: دی ماه 86 هنگام ثبت نام اعلام کردید که به خاطر خطر اصلاح طلبان در انتخابات مجلس هشتم حضور یافتی اما امروز دو آتیشه سنگ اصلاح طلبان را به سینه میزنی، همانقدر که توهین به فائزه هاشمی بد است آیا بالا کشیدن 200 یا 300 هزار میلیارد تومان (اشاره به طرح وقف اموال دانشگاه آزاد) حق مردم بد نیست، اگر آنجا موضعگیری میکنی، در اینجا هم باید موضعگیری کنیم، آیا این مسئله به اندازه توهین به فائزه هاشمی جای موضعگیری نداشت؟!
وی در بخش دیگری از سخنانش از موضوع طرح نظارت مجلس بر امور نمایندگان سخن به میان آورد و تصریح کرد: شما با طرح نظارت مجلس بر امور نمایندگان مخالفت نکردی، من میگویم موافقت کردی، بهتر است آقای مطهری یک مصاحبه محکم در خصوص دانشگاه آزاد انجام دهی و صریحا اعلام کنی که طرح وقف اموال دانشگاه آزاد را قبول نداشتید، صریح بگویید تا مردم بدانند، بالاخره هر کسی باید از کسی دفاع کند، شما از هاشمی رفسنجانی دفاع کنید.
کاندیدای مردم تهران در انتخابات مجلس نهم همچنین به مواضع علی مطهری در فتنه 88 اشاره و تصریح کرد: در فتنه 88 شما گفتید که از مناظره احمدینژاد با موسوی بود که اتفاقاتی در کشور رخ داد در حالی که خود فتنهگران اعتراف کردند که این کارها را انجام دادند و برنامهریزیهایی داشتند، خود رژیم صهیونیستی میگوید که آن زمان حضور داشته آنوقت شما میگویید فتنه از مناظره موسوی با احمدینژاد اتفاق افتاد، شما میخواهید استفاده سیاسی داشته باشید و از آنجا که امروز سیاست در زدن دولت است، بزن خوب میزنی!.
وی از اتهامات علی مطهری در خصوص موضوع 3 هزار میلیارد تومان به افراد مختلف انتقاد و تصریح کرد: چگونه راحت در این زمینه به افراد اتهام میزنید؟ ما میگوییم شما موضعگیری کنید، احتمالا شما میخواهید رای بیاورید و البته بیان این سخنان برای رای آوری خوب است، باید بدانید که امروز شما کاسبی موسوی و جریان فتنه را میکنید و هم اکنون فضا را به گونهای دیگری دیدید و تشخیص میدهید که کاسبی کنید. بالاخره یا قبول دارید که فتنه عظیمی در کشور در سال 88 رخ داد یا نه، شما همین سخنان را بیان میکنید که دشمنان سوءاستفاده میکنند.
بذرپاش با طرح این سؤال که آقای مطهری شما با چه کسی معامله میکنید، گفت: آیا شما پنجههای فولادی را در فتنه 88 ندیدید؟ آیا اگر شهید مطهری حضور داشت، اینگونه پای نظامش میایستاد که شما میایستید؟ اگر شهید مطهری حضور داشت، آیا واقعا این فتنه را قبول داشت؟ آیا شما فتنه 88 را ندیدید یا نمیخواهید که ببینید؟ بهتر است بگویید نمیخواهم ببینم و خلاص، چه طور روزنامههای طرفدار فتنه شما را تیتر یک میکنند، همین ادبیات امثال شماست که به ما میگویید بیادب، ادبیات ما مشخص است و باید بدانید که ادبیات شما ادبیات شهید مطهری و نظام نیست.
وی خطاب به مطهری گفت: آقای مطهری شما عوض شدهاید به فکر خودتان باشید، برای چه از نمایندگی مجلس استعفا دادید؟ اگر مجلس را قبول ندارید چرا دوباره کاندیدا شدید؟ استعفای شما هم یک شوی تبلیغاتی بیشتر نبود و خودتان هم میدانید،شما گفتید نامه هاشمی رفسنجانی درد و دل مردم ایران بود، این حرف صریح شماست، به همین جمله شما باید اندیشید؛ نامه شما به میرحسین موسوی سراسر تناقض است و خودتان هم نمیدانستید چه مینویسید.
بذرپاش با تأکید بر اینکه آقای مطهری شما هیچ کاری در فتنه انجام ندادید، متذکر شد: ما باید وظیفهمان را به موقع انجام دهیم و ماندگاری با خداست،به خاطر رای آوری نباید هر مطلبی را بیان کرد. آقای مطهری کمی تحمل کنید حتما مانند پدرتان ماندگار میشوید.
وی با تاکید بر اینکه موضع بنده نسبت به دولت مشخص است، گفت: آیا هر چه را که نسبت به دولت بیان کردید، از روی نگاه خیرخواهانه بود، طرح سؤال از رئیس جمهور را هم که به راه انداختهاید میدانید که سیاسی است، اجازه دهید دادگاه تخلف 3 هزار میلیاردی برگزار شود آن زمان مشخص میشود که ته 3 هزار میلیارد تومان به چه کسی میرسد، همانطور که ته دانشگاه آزاد هم مشخص شد به چه کسی رسید، لااقل همین جا مطلبی بگو تا مشخص شود که علی مطهری آزاد است.
به پایه این گزارش، علی مطهری نماینده تهران در مجلس هم در این مناظره با بیان اینکه یکی از مهمترین موضوعاتی که باید در مورد آن صحبت کنیم، اهمیت انتخابات در شرایط فعلی کشور است، گفت: ما هماکنون تحریم اقتصادی هستیم و در معرض تهدید نظامی هستیم. انتخابات پیام خوبی برای غربیها دارد و میتواند بر اراده آنها برای ادامه تهدیدات علیه ما مؤثر باشد زیرا با رویهای که ما از غرب میشناسیم، آنها برای مثلا یک حمله نظامی به طور دقیق برنامهریزی میکنند و لذا ما در این انتخابات میتوانیم به آنها پیام مهمی بدهیم.
وی افزود: شرکت در انتخابات آینده به نظر من از حیث وظیفه اسلامی و ملی بسیار حائز اهمیت است.
مطهری همچنین در پاسخ به سؤال مجری برنامه که از وی خواست ویژگیهای یک مجلس خوب را بیان کند، گفت: اساساً فلسفه وجود مجلس این بوده که در مقابل سرکشی دولتها بایستد زیرا قدرت فسادآور است، بنابراین عقل جمعی به این جا رسیده که برای یک نظام حکومتی وجود مجلس لازم است تا همواره قانونگذاری کند و بر روند اجرای قانون نظارت داشته باشد.
وی گفت: مجلس ایدهآل، هم در قانونگذاری خوب عمل میکند و هم در نظارت لذا نمایندگانی که وارد این مجلس میشوند، اولا باید در یک رشته تخصص داشته باشند و ثانیا باید بتوانند بر عملکرد دولت و اجرای قانون نظارت کنند زیرا نماینده بدون تخصص مفید نیست و نمایندهای هم که حرّیت نداشته باشد و یا وابسته به دولت و یا نهادهای قدرت و ثروت باشد، نماینده خوبی نیست چون اگر تخلفی را ببیند، برخورد نمیکند.
نماینده مردم تهران در مجلس هشتم شورای اسلامی با اشاره به اینکه نماینده ابزارهای مختلفی را در اختیار دارد، گفت: نمایندهای که مثلا به وسیله سرمایهداران وارد مجلس شده باشد، طبعاً مدیون آنها میشود و آنچه که سرمایهداران پشت صحنه مخالف آن باشند را نمیتواند اجرا کند و یا همینطور وقتی نمایندهای بوسیله دولت وارد مجلس میشود، طبعا قدرت نظارت ندارد، ضمن اینکه این مسئله هم اهمیت زیادی دارد که یک نماینده به دنیا، جاه، مقام و شهوت دلبستگی نداشته باشد. اگر چنین افرادی به مجلس بروند، آنوقت میتوانیم مجلس خوبی داشته باشیم.
* وکیلالدوله بودن کار خوبی نیست
مطهری اضافه کرد: هماکنون نمایندهای در مجلس است که میگوید من وکیلالدولهام و به این مسئله هم افتخار میکند. من به آنها گفتم قبول؛ دولت ما مردمی است، ولی شما حتی باید تخلفات همین دولت را هم رصد کنید و وکیلالدوله بودن کار خوبی نیست.
این نماینده مجلس شورای اسلامی در بخش دیگری از صحبتهای خود در پاسخ به سؤالی درباره نگرش خود به احزاب گفت: در اینکه ما باید احزاب قوی داشته باشیم و این مسئله به نفع کشور است، تردیدی نیست و برخی از مشکلات فعلی ما ناشی از فقدان احزاب قوی است. اگر ما احزابی داشته باشیم که طی ۲۰ یا ۳۰ سال اعتماد مردم را جذب کرده باشد، آنگاه اعتمادسازی مردم آسان میشود چون هرکس به حزبی گرایش دارد و آن حزب را قبول دارد و لذا کاندیداهایی هم که از طرف آن حزب معرفی میشود را قبول میکند و سرگردان نمیشود.
* وجود احزاب، مشارکت مردم را در انتخابات بالا میبرد
وی افزود: این مسئله در وهله اول مشارکت مردم را در انتخابات بالا میبرد و در وهله دوم از بهرهبرداری افراد فرصتطلب جلوگیری میکند زیرا در حال حاضر در انتخابات مجلس هرکس زرنگتر باشد، میتواند موج درست کند و شاید پیروز هم شود و شاید بعضی از مردم بعداً در مورد فردی متوجه شوند که افکار او جور دیگری است و آدمی که میگفته نیست.
مطهری تصریح کرد: در حال حاضر مردم مجبورند ظرف مدت ۳ ماه، اصلح را انتخاب کنند اما اگر احزاب باشند، آنها کاندیداها را بررسی و نتیجه قضاوت خود را در اختیار مردم قرار میدهند و لذا احتمال فریب مردم کم میشود.
وی با بیان اینکه در زمینه احزاب کوتاهی صورت گرفته است، یادآور شد: البته مردم ما نیز سابقه خوبی از احزاب در ذهن ندارند و آنها را راحت نمیپذیرند ولی سیاسیون باید تلاش کنند که ما احزاب قوی در کشور داشته باشیم.
* مردم ساده نیستند
این فعال سیاسی در ادامه مناظره خود با مهرداد بذرپاش در پاسخ به یکی از انتقادات بذرپاش در مورد موافقت خود با حضور در همه لیستهای انتخاباتی، گفت: من دیدگاه آقای بذرپاش را در مورد اینکه هرکس شرایط خانوادگی و وابستگی بیشتری به نامهای مشهور داشته باشد، معروفتر است، قبول ندارم. مردم ساده نیستند که کاندیداها را برای شرایط خانوادگی بپذیرند یا اینکه مثلا اگر کسی در مجلس مؤثر است، صرفا برای وضعیت خانوادگی اوست.
وی افزود: این مسئله تأثیر کمی دارد زیرا در مجلس فعلی پسر شهید مفتح هم هست اما مطرح نیست و به تشخیص خود وارد فضای سیاسی نمیشود. با این وابستگیها تاثیرگذاری و محبوبیت ایجاد نمیشود. مردم تحت تاثیر رسانهها و شرایط اجتماعی هستند و ناخودآگاه به سمتی هدایت میشوند و ما نباید تلاش کنیم تا حتما به سمت دموکراسی واقعی حرکت کنیم، چراکه همین دموکراسی نسبی کافی است.
* همه گروهها میتوانند کاندیداهای مستقل را در لیست خود قرار دهند
مطهری با بیان اینکه من در دوره قبل هم حرفم همین بود، یادآور شد: در آنجا حزب مشارکت و سازمان مجاهدین را مستثنی کردم اما امروز دیگر آنها نیستند یا در زندان هستند و یا حضور ندارند. طبیعی است که اکنون که من به صورت مستقل در انتخابات شرکت میکنم هر گروه اصلاحطلب یا اصلاحگرایی میتواند من را در لیستش بگذارد. مرزی بین اصولگرایان معتدل و اصلاحطلبان معتدل ندارم. چرا باید بعضیها را در مقابل خودمان قرار بدهیم.
* خود را به اصولگرایان تحمیل نکرده بودم
فرزند استاد شهید مرتضی مطهری در بخش دیگری از این مناظره به تعدادی از انتقادات بذرپاش اشاره کرد و گفت: من اگر در سال 86 در لیست اصولگرایان قرار گرفتم، یک مسئله اتفاقی بود و اینطور نبود که خود را بر حامیان دولت تحمیل کرده باشم.
وی با بیان نحوه عضویت در لیست اصولگرایان در سال ۸۸ گفت: آنها با احمدینژاد هم راجع به انتقاداتشان نسبت به من صحبت کردند اما او اصرار داشت که نام من در لیست آنها باشد.
* وقتی جبهه پایداری اعلام لیست کرد، این حق برای دیگران هم ایجاد شد
مطهری با تاکید بر اینکه "هیچگاه حمایت عجیب و غریب از دولت نداشتم ضمن اینکه در سال ۸۴ هم مخالف دولت نبودم"، به ارائه لیست صدای ملت اشاره کرد و گفت: بحثهای ما راجع به لیست صدای ملت از چند ماه قبل شروع شد و ما فقط مانده بودیم که چه زمانی این مسئله را اعلام کنیم. وقتی جبهه پایداری اعلام کرد لیست جداگانه میدهد، این حق برای دیگران هم ایجاد شد که لیست بدهند و من اگر در لیست جبهه متحد بودم، خودم متولی این کار نمیشدم.
* به هاشمی انتقاد داشته و دارم اما او مظلوم واقع شد
وی در مورد انتقادات و دفاعهای خود از هاشمی نیز گفت: من به هاشمی انتقاد داشته و دارم. در سال ۸۸ هم از او دفاع کردم و هنوز هم میکنم. هاشمی در بحران ۸۸ مظلوم واقع شد. آنها آمدند جلوی ۵۰ میلیون جمعیت گفتند تو اموالت را از کجا آوردهای و بعد هم به او اجازه دفاع ندادند.
مطهری با بیان اینکه اگر الان تفکرات پایداری بر جامعه حاکم بود، فاتحه انقلاب خوانده شده بود، گفت: یک عده جوان آمدهاند و میگویند ما انقلابی اصیل هستیم و بقیه بیشرفند.
*خطر من که بیشتر از اصلاحطلبان بود!
وی افزود: وقتی اختلافی وجود ندارد، حضور در لیستهای مختلف چه اشکالی دارد؟ اصلاحطلبان هم که میگویند ما ولایتمداریم و کبریت بیخطرند. خطری که من ایجاد کردم، بیشتر از اصلاحطلبان بود. اینکه میگویید اینها نباشند و آنها نباشند، باید فاتحه این اصولگرایی را خواند.
نماینده مردم تهران در مجلس هشتم شورای اسلامی به مصاحبه
خود با روزنامه کیهان در سال ۷۹ و در نقد هاشمی نیز اشاره کرد و گفت: من در آن مصاحبه نه به هاشمی تهمت زدم و نه آبرویش را بردم، فقط گفتم دخالت نزدیکان در سمتهای اقتصادی شائبهانگیز است. این کجا و آنچه که احمدینژاد در تلویزیون گفت کجا.
*آنهایی که مانع سخنرانی سیدحسن شدند، رفقای آقای بذرپاش بودند
وی افزود: یا مثلا عدهای در حرم امام مانع سخنرانی نوه امام شدند. ما که میدانیم اینها چه کسانی بودند و از کجا آمده بودند. آقای بذرپاش خودش هم میداند اما خودش را به آن در میزند. آن جوانها رفقای آقای بذرپاش بودند و آن کار هم کار لشکر عمر سعد بود که در مقابل امام حسین(ع) انجام دادند.
* مگر فائزه همسر من است؟
مطهری در مورد انتقادات بذرپاش پیرامون مواضعش در مورد فائزه هاشمی و دفاع از او نیز گفت: مگر فائزه همسر من است؟ به من چه ربطی دارد؟ یک لات رفته به فائزه فحاشی کرده است، حالا عدهای بیایند بگویند احسنت؟ و چون دختر هاشمی بوده است، طوری نیست؟
وی به انتقاد دیگر بذرپاش که میگفت چرا در مورد بسیجیهایی که در فتنه شهید شدند، چیزی نگفتید، تصریح کرد: مقصر اصلی مدیران بحران بودند. بگذریم از آنهایی که مردم را به خیابانها دعوت کردند. عدهای اعتراض دارند، اما باید چطور با اینها برخورد کرد؟ اصلاً بگوییم رهبران آنها همه خائن هستند؛ حالا این همه مردم عادی و خانمهای چادری آمدهاند و اعتراض کردهاند؛ آیا نباید به اینها اجازه تجمع میدادیم تا هیجانات کمکم فروکش کند؟
مطهری ادامه داد: البته کف این قصه هم شاید مثلاً صد هزار نفر میماندند که فقط میخواستند آتش بزنند؛ آن وقت میشد باتومها را برد بالا.
وی تأکید کرد: چرا به گونهای عمل کردید که شعارها متوجه رهبری شود؟ یک دقیقه هم نگذاشتید حرف بزنند.
مطهری با کنایه به بذرپاش و خطاب به حضار گفت: اینها به جای اینکه توبه کنند، هنوز هم طلبکارند.
این نماینده مجلس شورای اسلامی همچنین دفاع خود از مصوبه مربوط به دانشگاه آزاد را نیز تکذیب کرد و گفت: مجلس باید آزاد باشد و حرف خود را بزند. نمیشود مدام بگوییم آقا فرمودند، آقا فرمودند و با این چماق همه را بزنیم. مجلس کار خود را میکند، اگر هم مصلحت بزرگتری وجود داشت، رهبری تذکر میدهند و مجلس اصلاح میکند.
وی به مخالفت خود با طرح نظارت بر نمایندگان که در صحبتهای بذرپاش بیان شد نیز اشاره کرد و گفت: این طرح مجلس را ذلیل میکرد. آیا مثلاً نظر رهبری همین طرح بود؟ اصلاً شاید نظر من مخالف نظر رهبری باشد، اشکالی دارد؟ من معتقد بودم نیازی به چنین طرحی وجود ندارد.
مطهری به انتقاد دیگر بذرپاش در مورد طرح انحصار انتشار آثار شهید مطهری نیز اینگونه پاسخ داد که مگر آثار امام و رهبری انحصار ندارد؟ مگر میشود آثار شهید مطهری را به دیگران داد تا منتشر کنند؟
وی در ادامه به ماجرای خود و کوچکزاده پرداخت و با بیان اینکه ماجرای توهین به کوچکزاده از شیطنت همین آقایان (اشاره به بذرپاش) بود، گفت: من در مجلس بر سر ماجرایی چون با کوچکزاده هم دبیرستانی بودیم و او نامش در دبیرستان کوچکف بود، چون میگفتند اجدادش از قفقاز آمدهاند؛ او را کوچکف صدا کردم، او هم به سمت من یک جاسوزنی پرتاب کرد که اگر به صورت من خورده بود، معلوم نبود چه اتفاقی رخ میداد اما به مانیتور مقابل من خورد.
"کوچکزاده بعد آمد و یقه مرا گرفت. من هم گفتم بتمرگ و یک حرف دیگر هم زدم که فقط به صورت آرام از رادیو شنیده شد و از تریبون رسمی مجلس نبود. بعد رجانیوز و وطن امروز آمدند گفتند این از تریبون مجلس به کوچکزاده فحش داده است".
وی به انتقاد دیگری از مهرداد بذرپاش نیز پاسخی جالب داد.
مطهری در مورد استفاده رسانههای بیگانه از صحبتهایش گفت: اگر اینطور که شما میگویید، باشد، پس دیگر هیچ اصلاحی در کشور رخ نمیدهد؛ مثلاً رئیسجمهور میگوید من قانون مترو را اجرا نمیکنم. ما هم در مجلس میگوییم مخالفیم، بعد همان شب هم بیبیسی این حرفها را میزند؛ خب ما چکار کنیم؟
"شما میگویید ما هرکاری میخواهیم، میکنیم، مثلاً 3 هزار میلیارد میخوریم. شما هم چیزی نگویید، چون بیبیسی اعلام میکند".
وی در مورد انتقاد خود از اصلاحطلبان در سال 87 نیز گفت: من در آن موقع گفتم که میخواهم در مقابل اصلاحطلبانی بایستم که بدتر از مجلس ششم هستند.
*دولت در ماجرای دانشگاه آزاد نیت الهی ندارد
مطهری به ماجرای دانشگاه آزاد نیز اشاره کرد و گفت: شما نیت الهی ندارید. میگویید این منبع باید دست من باشد. میخواهید این را به آن 3 هزار میلیارد اضافه کنید.
نماینده مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه اشکال آقایان این است که خیال میکنند بین دفاع از نظام و دفاع از مردم فرق هست؛ گفت: دفاع از مردم دفاع از نظام است. شما فقط میگویید فتنهگر، فتنهگر، اما فتنهساز و فتنهباز هم داریم، بعضیها مثل لاشخور آمدهاند.
عضو لیست انتخاباتی صدای ملت که در این قسمت از برنامه وقتش تمام شده بود، با بیان اینکه آقای بذرپاش حرفهای جدیدی مطرح کردهاند که باید پاسخ داده شود، تأکید کرد که باید بیش از وقت خود نیز صحبت کند.
وی در مورد استعفای خود از نمایندگی مجلس نیز گفت: استعفا یکی از اهرمهای نماینده است. وقتی من طرح سؤال از رئیسجمهور را با 100 امضا به هیئت رئیسه تحویل دادم، در نهایت راهی جز استعفا برایم نماند که البته مجلس هم در ادامه با رأی بالا با استعفای من مخالف کرد.
مطهری با بیان اینکه من از استعفا برای پیشبرد اهدافم استفاده کردم، گفت: نامه هاشمی در سال 88 حرف بخشی از مردم بود. هاشمی داشت سبزها را کنترل میکرد، هاشمی در نماز جمعه هم کار درستی کرد و حرفهای درستی زد.
خبرگزاری فارس: عضو مؤسس جبهه پایداری انقلاب اسلامی تأکید کرد: دشمن از تمام معاندین نظام استفاده میکند تا انتخابات کمرنگ شود اما انشاالله خواهیم دید که در انتخابات 12 اسفند، 22بهمن دیگری شکل خواهد گرفت.
* فارس: روند کلی انتخابات مجلس نهم را چگونه میبینید؟ افزایش مشارکت مردم مهمترین موضوع حال حاضر است. نگاهی به راهپیمایی ۲۲ بهمن نیز نوید انتخابات پرشوری را میدهد. نظر شما چیست؟
- روانبخش: یک خطی از سوی استکبار دنبال شده که حضور مردم در این انتخابات، کمرنگ شود و این همان خطی است که مطرح میکرد در راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال هم کسی نخواهد آمد. دائما در رسانههای خود القا میکردند که راهپیمایی 22 بهمن پرشور نمیشود.
همچنین بحث تحریم انتخابات نیز از سوی اصلاحطلبان مطرح شد که همه این حرفها در این راستا بود که حضور مردم کمرنگ شود اما اینها پاسخ خود را در ۲۲ بهمن گرفتند و دیدید تحریمهای فلج کنندشان که اصطلاحشان بود ملت ایران را فلج میکند، خودشان را فلج کرد.
ملت ایران در 22 بهمن امسال نسبت به سال گذشته پرشورتر آمدند اما هماکنون دشمنان نسبت به انتخابات نیز این برنامه را دارند و این سناریو را ادامه میدهند.
* فارس: این حضور پرشور مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن چه پیامهایی دارد؟
- روانبخش: نه فقط در تهران، در قم نیز که خودم شاهد راهپیمایی بودم و همچنین گزارشات تلویزیونی همه کشور را هم که میدیدم، مشخص بود امسال حضور بسیار پررنگتر و چشمگیرتر بود و علت اساسی هم این است که مردم ما بصیرت دارند و به فضل الهی با رهبریهای بسیار مدبرانه مقام معظم رهبری و حضرت امام (ره) این ملت امام منطقه و دنیا شده است و طبق فرموده قرآن که نویدش را داده است، امروز این مردم تبدیل شدند به امام منطقه و جهان اسلام.
تمام دنیا به ما نگاه میکنند که ما داریم چه میشویم. ملت ما میدانند فشار است، میدانند تحریم است و خودشان هم میدانند که این تحریمها از سوی دشمن است و دشمنان برای فلج کردن ما وارد میدان شدهاند.
ملت ایران از آن طرف هم نتایج کارش را میبینند؛ از سال گذشته تا امسال چهار دیکتاتور منطقه سرنگون شدند. این جوانان منطقه هم که آمدند خدمت مقام معظم رهبری شعارهایشان پرشورتر از جوانان خودمان است با شعار "لبیک یا خامنهای" مردم احساس غرور میکنند. من زمانی که این خبر را شنیدم، پشت فرمان ماشین بودم و به قدری تحتتأثیر قرار گرفتم که دیگر نتوانستم رانندگی کنم و گفتم "خدایا چه اتفاقی دارد در جهان اسلام میافتد."
این جوانان نمایندگان هستههای مقاومت هستند، این هستههای مقاومتی است که امام خمینی (ره) نویدشان را میداد. حضرت آقا نگفت که من رهبر شما هستم، بلکه آنها آمدند و گفتند "شما رهبر ما هستید" یعنی رهبری حضرت آقا برای جهان اسلام به طور طبیعی و آرام در حال شکلگیری است. اکنون همه این جوانان میآیند و میگویند "آقا ما چه کار کنیم".
همه از لیبی، مصر، عراق، فلسطین و ... میآیند و خط میگیرند لذا این رهبری به طور طبیعی شکل گرفته است و همین طور این حرکت به پیش میرود.
جایگاهی که امروز ملت ایران دارد، در هیچ برههای از تاریخ نداشته است و این را مردم میفهمند و دشمنیهای دشمن را هم درک میکنند لذا اینطور نیست که مردم همینطوری بیایند البته مردم اعتراضاتی هم نسبت به مسئولین دارند و حرفشان را هم میزنند اما واقعا فکر میکنند و جایگاه خودشان، جایگاه انقلاب و جایگاه کشور، رهبر و ملت را درک میکنند و این عزت و آقایی را باتمام وجود احساس و به آن افتخار میکند.
بنابراین پای انقلاب میایستند و اگر حرفی میزنند و اعتراضی دارند، نسبت به این است که چرا برخی مسئولین از مسیر انقلاب خارج میشوند چراکه مردم خود را صاحب انقلاب میداند. خود امام (ره) هم فرمودند "اگر من هم کج بروم، خود ملت من را کنار میزند". ملت پای اسلام و انقلاب ایستاده است چراکه این انقلاب را ساده به دست نیاورده بنابراین راهپیمایی عظیم ۲۲ بهمن امسال تودهنی سنگینی برای دشمنان بود. حالا دشمنان میگویند که چند هزار نفر آمده بود که همین دروغ هم برای ملت ایران تبدیل به یک طنز میشود.
جالب اینجاست که همین رسانههای غربی راهپیمایی طرفدارشان میرحسین موسوی را در ۲۵ خرداد که تنها یک لاین خیابان آزادی را گرفته بودند و تازه این پرجمیعتترین راهپیماییشان بود، میگویند راهپیمایی ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار نفری ولی وقتی به راهپیمایی ۲۲ بهمن میرسند که تمام خیابانهای منتهی به میدان آزادی پر از جمعیت شده بود را میگویند راهپیمایی ده هزار نفری لذا مردم این را میفهمند که حرفهایشان از روی بغض است.
مردمی که در راهپیمایی 22بهمن شرکت کردند، در یک جمله همه مشترک بودند، با هر کس صحبت میکردی، میگفت "من به عشق آقا آمدهام" لذا داشتن چنین رهبری که همه نقشههای دشمن را میشناسد و درست و به موقع آنها را خنثی میکند، سرمایه بزرگی است.
یکی از نکات جالبی که آقای راشدان گفته بود و BBC نقل کرد و در سایت جام هم آمد، این بود که "واقعا برای یک کارشناس سیاسی که با معیارها و موازین یک رهبر معقول دنیا کار میکند، فهم دنیای درونی آیتالله خامنهای بسیار مشکل است" لذا برایشان خیلی مهم و سخت است که نمیتوانند آقا را مطالعه کند.
اینها در گذشته هم گفتند که ما نمیتوانیم رفتار ولی فقیه را حدس بزنیم به عنوان مثال مصطفی صابر فعال کمونیست مطرح کرده که "جمهوری اسلامی نه گزینه جنگ را انتخاب میکند و نه جام زهر را. آیتالله خامنهای این هنر را دارد، این نقش را ایفا کند که این گزینهها انتخاب نشود".
یا مثلاً نکات دیگری که مطرح کردند، مثل اینکه اخیرا صدای آمریکا گفته "آقای خامنهای در نماز جمعه دیگر از موضع تدافعی خارج شده و وارد موضع تهاجمی شده است. هیچ نشانهای از اینکه آقای خامنهای از مواضعش در مقابل فشارهای غرب کوتاه بیاید، در خطبههای نماز جمعه وجود نداشت" و حتی تأکید کرد "ایران با تمام قوا مسیر را ادامه خواهد داد".
اینها دارند رفتارهای رهبری را مطالعه میکنند و به همین دلیل هم است که سنگینترین حملات را به شخص امام خامنهای متمرکز میکنند؛ چه توسط عوامل داخلیشان و چه از سوی عوامل خارجی خود.
در انتخابات آینده نیز همین مطلب صدق میکند. حضرت آقا فرمودند "انتخاباتی دشمن شکن خواهیم داشت" چراکه دشمن میخواهد انتخابات سرد برگزار شود. تحریم همه جانبه و به اصطلاح خودش فلج کننده اعمال میکند، از طرف دیگر نوکران حلقه به گوشش در داخل بحث تحریم انتخابات را مطرح میکنند و فشار میآورند که مثلاً در انتخابات شرکت نکنید.
تازه این روزها رسانههای خارجی مثل گویانیوز، رضا پهلوی را هم به میدان آورده است. رضا پهلوی میگوید "با تحریم انتخابات تنها راه برونرفت از شرایط موجود گذر از قانون اساسی است". حتی از سلطنتطلبان و تمام معاندین نظام استفاده میکنند تا انتخابات کمرنگ شود اما انشاالله خواهیم دید که در انتخابات 12 اسفند، 22بهمن دیگری شکل خواهد گرفت چراکه وقتی مردم میبینند دشمن نمیخواهد انتخابات پرشوری داشته باشیم، حضور پرشوری در انتخابات خواهند داشت.
در این انتخابات به هر دلیلی جبهه متحد و جبهه پایداری نتوانستند با هم وفاق کنند اما در بیش از ۷۰ درصد حوزهها لیست دو جبهه مشترک است و رقابت با مستقلها و اصلاحطلبان وجود دارد.
در تهران هم اصلاحطلبان کم و بیش حضور پیدا کردند. حزب مردمسالاری وارد شده، ولی چهره شاخص رأیآور ندارد لذا رقابت سالم اصولگرایان میتواند انتخابات پرشورتری رقم بزند.
انشاءالله انتخابات هم در تهران و هم در شهرستانها پرشور خواهد بود البته باید توجه داشت که همیشه انتخاباتها را باید با همان نوع انتخابات مقایسه کرد یعنی انتخابات شوراها را نمیشود با انتخابات مجلس مقایسه کرد و انتخابات مجلس را نمیتوان با انتخابات ریاستجمهوری مقایسه کرد.
در ایران همیشه انتخابات ریاستجمهوری پرشورتر بوده است ولی ما انتخابات 12 اسفند را با انتخاباتهای قبلی مجلس یعنی مجلس هشتم و یا هفتم و ششم مقایسه میکنیم و انشاالله این انتخابات پرشورتر و با حضور مردمی بیشتری همراه خواهد بود.
* فارس: چیزی که روز به روز بیشتر مشخص میشود، بحث تدبیر و مدیریت آقا در این سالهاست و همه پی به نحوه مدیریت آقا بردند، ارزیابی و تحلیل شما از این بیست و سه سال ولایت رهبری چیست؟
- روانبخش: من بسیار کوچکتر از آن هستم که بتوانم نسبت به حضرت آقا اظهارنظر کنم، آیتالله مصباح نیز میفرمودند "باید اعتراف کنم که پس از سالها کار و فعالیت سیاسی و فرهنگی هنوز همه ابعاد وجودی امام (ره) را نشناختم و این را نیز باید اعتراف کنم که هنوز حضرت آقا را هم نشناختم".
تعبیر ایشان این است که اگر تمام نعمتهای خدا بر زمین را در یک کفه ترازو بگذاریم و نعمت وجودی مقام معظم رهبری را نیز در کفه دیگر ترازو بگذاریم، کفه نعمت وجودی رهبری سنگینتر است. من بر روی این سخن ایشان فکر کردم که حکمت آن چیست؟ و به این نتیجه رسیدم که یکی از جهات آن این است که امروز با رهبری حضرت آقا در جایگاهی که قرار دارند، لحظه به لحظه انسانهای بسیاری به سوی اسلام و حق و حقیقت هدایت میشوند.
در منطقه تحول عظیمی ایجاد شده البته نه تنها در منطقه بلکه در جهان؛ یکی از دوستانم که از آلمان آمده بود، میگفت "اکنون در آلمان هر دو روز یک نفر مسلمان میشود. آن هم شیعه" چراکه آنها با این نوع تفکر آشنا میشوند و مرکز اسلامی هامبورگ هم فعال است لذا اتفاقات عظیمی در جهان در حال رخ دادن است و پیچ تاریخی بزرگی که آقا فرمودند هم در حال رخ دادن است.
اکنون شرایط جهان به گونهای است که اکبر گنجی در روزآنلاین نیز اعتراف میکند "پیچ تاریخی که آیتالله خامنهای میبیند، به معنای حاکمیت یافتن ارزشهای معنوی و الهی در جهان است و دلیل این مدعا نیز وقوع بهار عربی و پایداری 33ساله جمهوری اسلامی و قویتر شدن مداوم آن است" یعنی گاهی طوری میشود که معاویه نیز مجبور میشد از امام علی (ع) تعریف کند چراکه دیگر چارهای نداشت.
چنین نعمتی را خداوند به ملت ایران عنایت فرموده باید شکر کرد. البته وضعیت ایشان در دوره رهبری با دوره ریاست جمهوریشان بسیار متفاوت شده است؛ در دوره ریاست جمهوریشان و در پایان جنگ آقای "خاویر پرزدکویا" به ایران آمده بود. این را آقای بشارتی نقل میکرد که وزیر کشور آن زمان بود.
بشارتی میگفت این فرد یک جلسه چند ساعته با آقا داشت و پس از اینکه از جلسه بیرون آمد، پرسید "این رئیس جمهور شما در کدام دانشگاه درس علومسیاسی خوانده است؟" گفتم "ایشان در حوزه علمیه قم درس خواندند، چطور؟" گفت: "من ده سال است که دبیرکل سازمان ملل هستم و 30 سال است که کار سیاسی میکنم و از اکثر دانشگاههای معتبر جهان نیز مدرک دارم لذا کمتر شخصیت سیاسی است که در این مدت ندیده باشم اما تاکنون شخصیتی سیاستمدارتر از رئیسجمهور شما را ندیدم چراکه در هر راهی من وارد شدم، ایشان به من جواب داد و راه مرا بست".
حالا ببینید 22 سال از رهبری چنین شخصیتی گذشته است و امام نیز از قبل گفته بودند که ایشان به درد رهبری میخورند و آقای مصباح هم فرمودند "آقا از سفره با برکت آن امام است".
در سال 1383 نامه علمای طراز اول کشور که به مقام معظم رهبری نوشته شده بود، با خط آیتالله جوادی آملی بود. ایشان در یکی از فرازهای این نامه آورده بودند که «الامام الخمینی مدینه السیاسه و علی الخامنهای بابها».
این عبارت آیتالله جوادی آملی است که نشان میدهد جایگاه سیاسی و علمی و ولایی آقا در چه جایگاهی است. ایشان وقتی وارد مرحله رهبری میشوند، یکی از بزرگان سال 75 فرمودند که گویا روح امام در روح حضرت ایتالله خامنهای حلول کرده است و این همان امام خمینی جوان است.
خود آیتالله مصباح نیز میفرمودند "من میبینم که گویا روح امام در روح ایشان حلول کرده است". مردم هم این را میفهمند. در طول این 23 سال رهبری حضرت آقا بحرانهایی که در منطقه و در کشور پیش آمد، هیچگاه در زمان امام پیش نیامده بود، به خصوص خیانت دوستان.
در زمان امام خیانت دوستان کم بود که یکی از آنها خیانت آقای منتظری بود ولی خیانت دوستان و یاران در این سالها بسیار زیاد است اما سعهصدر رهبری و تحمل ایشان و اینکه ایشان میتوانند با تدبیر، صبر، حوصله و سعهصبر این بحرانها را اداره کنند بدون اینکه کوچکترین آسیبی به کشور وارد شود.
مثلا در جنگ عراق و آمریکا بسیاری فشار میآوردند که ایران وارد شود اما مقام معظم رهبری تدبیر به خرج دادند و فرمودند من این را اسلام و کفر نمیبینم و اگر دستور دهم، برای هر قطره خونی که ریخته شود، من باید فردای قیامت جواب دهم بنابراین ما بیطرف هستیم.
در ماجرای فتنه 88 که فتنه سنگینی هم بود و سنگینتر از این فتنه پس از انقلاب نداشتیم، این فتنهگران جزو شخصیتهای نظام و نخستوزیر، رئیس مجلس و یا رئیس مجمع تشخیص نظام بودند و در ماجرای فتنه نقش داشتند اما میبینیم رهبری چه حکیمانه فتنه را تدبیر کرد.
هر کشوری در دنیا اگر این ماجرا برایش پیش میآمد، سریعاً نیروی نظامی وارد میکرد اما ایشان با روشنگری بحران را حل کردند. ایشان ابتدا سراغ خواص آمدند و از آنها خواستند تا چنین نقشی را ایفا کنند اما غالب آنها مردود شدند لذا خود ایشان به نماز جمعه آمدند و با مردم مسائل را در میان گذاشتند و آنها را روشن کردند و همان افرادی که فریب خورده بودند و دور موسوی و کروبی در راهپیمایی 25خرداد جمع شده بودند، برگشتند و روشن شدند و دور آنها را خالی کردند و یک تعداد اندکی باقی ماندند که فتنه 30 خرداد و اتفاقات روز قدس را رقم زدند. در آخر هم مردم در 9دی حماسه آفرید و اینها را جمع کرد.
همچنین در بحث مشایی که پیش میآید، نوع مدیریت آقا جور دیگری است. خب میبینم که احمدینژاد 11 روز خانه مینشیند اما رهبری از مواضعشان کوتاه نمیآیند چراکه کوتاه آمدن از مواضع رهبری در آنجا یعنی حکم حکومتی تمام و آنجا بحث شکستن ولایت بود.
اما ایشان به هیچوجه کوتاه نیامدند، در نتیجه 11 روز گذشت و احمدینژاد مجبور شد برگردد لذا میبینیم نوع مدیریت آقا جوری است که با سعهصدر بسیار بالا و تدبیر مسائل را حل میکنند.
سخرانیهای رهبری و مواضعی که اتخاذ میکنند، مستقیماً به دنیا عرضه میشود و آنها روی هر صحبت حضرت آقا حساب میکنند. در شرایط کنونی دنیا، ایشان بحث کمک به جنگ 33 روزه و 22 روزه را مطرح کردند در حالی که قبلاً هم میتوانستند این را بفرمایند و اکنون که اوباما گفته "همه گزینهها روی میز است، حتی تهدید نظامی" ایشان میخواهند با این حرف گوشهای از قدرت ایران را نشان دهند که این سخنانشان هم بسیار اثر داشت.
ایشان فرمودند "ما در جنگ 33 و 22 روزه کمک کردیم و نتیجه آن را هم دیدید". این یعنی چه؟ همه میدانند که ما سرباز برای مبارزه به لبنان نفرستادیم و فقط از افرادی که در آنجا خودشان میجنگیدند و مبارزه میکردند، حمایت کردیم. همین حمایت هم پدرشان را درآورد اما اگر بخواهیم از گزینه نظامی استفاده کنیم، آن وقت خواهید دید که چه اتفاقی میافتد، آن هم در شرایطی که بیداری اسلامی در منطقه رخ داده است.
آن روزی که شما مبارک، قذافی و بنعلی را داشتید و در یمن، بحرین و مصر مشکلی نداشتید و نوکران حلقه به گوشتان در آنجا بودند، غلطی نتوانستید بکنید. حالا که دیگر کسی را ندارید و ملتها همه با ما هستند که دیگر هیچ کاری از دستتان بر نمیآید.
تعبیری که رئیس الازهر پس از خطبههای آقا مطرح کرده بود، بسیار جالب بود، وی در دیدار رئیس ارتش انگلیس گفته بود که "حمله به ایران سراسر خاورمیانه را نابود میکند" و این یعنی حواستان باشد با دم شیر بازی نکنید.
همچنین مدیر مرکز تحقیقات و مطالعات تروریسم لندن نیز گفته بود "مقامات و کارشناسان آمریکایی آستانه تحمل و استقامت مردم ایران را دست کم میگیرند. شما با کشوری روبرو هستید که 8سال جنگ تحمیلی را طی کرده است و امروز قدرت فراوانی دارد.
خبرگزاری فارس: عضو مؤسس جبهه پایداری انقلاب اسلامی با اشاره به مباحثی که درباره ثروت صادق محصولی از اعضای این جبهه مطرح است، تأکید کرد که جبهه پایداری بنا ندارد حتی زیر بار ثروت مشروع افراد برود. "اینجانب قاسم روانبخش دبیر سیاسی هفته نامه پرتوسخن و عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پزوهشی امام خمینی هستم که افتخار تلمذ در محضر آیات عظام فاضل لنکرانی، مکارم شیرازی، جوادی آملی و مصباح یزدی را داشته و دارم..." اینها جملاتی است که حجتالاسلام و المسلمین قاسم روانبخش در معرفی خود در وبلاگش نوشته است. روانبخش هم روحانی است، هم فعال سیاسی و هم روزنامهنگار و هم استاد حوزه. کارشناسی ارشد فلسفه، خارج فقه و اصول دارد و الان هم دانشجوی دکتری مدرسی معارف گرایش انقلاب اسلامی است. هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، شورای مرکزی قرارگاه فرهنگی عمار، هیئت رییسه مجمع طلاب حوزه علمیه قم و چند جای دیگر ازجمله نهادها و مراکزی هستند که روانبخش در آنها عضویت دارد. عضویت در شورای اسلامی شهر قم و ریاست کمیسیون فرهنگی این شورا و نایب رییسی شورای کمیسیونهای فرهنگی استانها نیز در کارنامه اجرایی روانبخش به چشم میخورد. او که افتخار شاگردی علامه مصباح یزدی را دارد، از مؤسسان اصلی جبهه پایداری انقلاب اسلامی ایران و عضو شورای مرکزی این جبهه است. متن زیر بخش اول گفتوگوی حدود ۲ ساعته خبرنگاران خبرگزاری فارس با حجتالاسلام روانبخش است. * فارس: به عنوان اولین سؤال بفرمائید آخرین وضعیت جبهه پایداری انقلاب اسلامی به چه صورت است؟ در شهرستانها چند کاندیدا قطعی شدند؟ - روانبخش: در جبهه پایداری اسلامی بر اساس حرکت تکلیفمدارانه و وظیفهمدارانهای که در ابتدا تأسیس و تشکیل شده است، سعی کردیم در این انتخابات هم که یک وظیفه دینی، اسلامی و ملی است، شرکت کنیم و به مردم هم در معرفی نامزدهای اصلح صرفنظر از هرگونه گروهگرایی و حزبگرایی مشاوره دهیم. قاعدتاً جبهه پایداری انقلاب اسلامی از هیچ حزب و گروهی تشکیل نشده و زیر مجموعه آن نیز احزاب و گروهها نیستند بلکه بر اساس شاخصهای اصولگرایی که حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری تبیین کردند و جامعه محترم مدرسین و جامعه روحانیت مبارز به ریاست آیتالله یزدی و آیتالله مهدویکنی آنها را در یک منشور به صورت 12 بند آوردند و ما آنها را دقیقا قبول داریم چراکه این شاخصها از خودشان نیست بلکه از همان شاخصهایی است که امام و رهبری بیان کردند، بر اساس این شاخصها و اصول نامزدهایی که در استانها ثبتنام کردند و از سوی شورای نگهبان تأئید صلاحیت شدند را مورد تحقیق و دقت قرار میدهیم و آن کسانی که عیار بیشتری از این شاخصها دارند را به مردم معرفی میکنیم تا کسانی که این خط و مشی جبهه پایداری انقلاب اسلامی یعنی پایداری بر اصول را قبول دارند و اعتمادی که به این لیست دارند، بتوانند وظیفهشان را انجام دهند. در برخی از حوزهها، فردی که با این شاخصها مطابقت داشته باشد را نداشتیم لذا در برخی از حوزهها اصلا نامزدی معرفی نکردیم، در برخی از حوزهها نامزدهای جبهه پایداری با نامزدهای جبهه متحد مشترک هستند که شاید وضعیت اکثریت حوزهها اینگونه است و در شهرستانها حدود 70 درصد حوزههای انتخابیه کاندیداهای ما با جبهه متحد مشترک است و شاخصهای ما با هم تطبیق کرده است. در برخی حوزهها هم جبهه متحد نامزد دیگری دارد و جبهه پایداری نامزد دیگری معرفی کرده است، چراکه نامزدهای آنها با معیارهای ما مطابقت نداشت. در تهران هم جبهه متحد اصولگرایی چند روزی زودتر از جبهه پایداری لیست خود را ارائه کرده و برخی افراد را جابجا میکنند؛ یکبار آقای نجابت را از لیست بیرون بردند و آقای بذرپاش را آوردند و دوباره آقای نجابت را برگرداندند و جایگزین یکی از دیگر اعضا یعنی آقای میردامادی که ظاهراً انصراف داده، کردند و یا آقای غفوریفرد را بیرون بردند و دوباره فرد دیگری را آوردند. در لیست جبهه متحد در تهران دوستان جبهه پایداری انقلاب اسلامی حضور ندارند و از شاخصهای این جبهه پایداری ازجمله آقایان آقاتهرانی، حسینیان، دکتر زارعی، کوچکزاده و رسایی در لیست جبهه متحد آورده نشدند و بیشتر دوستانی که در مجموعه ائتلاف جبهه پیروان خط امام و رهبری، ایثارگران، رهپویان، آقای قالیباف، آقای لاریجانی، جامعه روحانیت مبارز و کسانی که در آن جمع حاضر بودند، نامزدهایی از بین آنها در لیست جبهه متحد آورده شد ولی البته ما گلایهای هم نداریم. جبهه پایداری انقلاب اسلامی بنا دارد که به دور از هرگونه گروهگرایی و حزبگرایی بر اساس همان وظیفه شرعی چه در حوزههای شهرستانی و چه در شهر بزرگ تهران اقدام کند. در لیست جبهه پایداری در تهران اگرچه وظیفهای نسبت به جبهه متحد نداشتیم که کسانی را از لیست آنها در لیستمان قرار دهیم اما تعداد قابل توجهی از اعضای جبهه متحد در لیست جبهه پایداری قرار دارند، بنابراین بر اساس آن معیارها و شاخصها لیست بسته شده است البته نمیگویم آنچه را که به آن رسیدیم، قطعا درست است و ما معصوم از خطا هستیم، اما بر اساس برآوردهی و مقایسههایی که انجام دادیم، به این جمعبندی رسیدیم و امیدواریم دوستانی را که در این تحقیق و جستجو برای رسیدن به یک لیست تلاش کردند، ماجور باشند و امیدواریم نامزدهایی هم که معرفی شدند، اگر مورد اعتماد مردم قرار گرفتند و رای آوردند، در مجلس جبهه پایداری را روسفید کنند. * فارس: تعداد دقیق نامزدهای جبهه پایداری در شهرستانها چقدر است؟ - روانبخش: حدود ۲۰۰ نفر. * فارس: سرلیستی اعلام کردید؟ - روانبخش: بله سرلیست در تهران آقای آقاتهرانی است. * فارس: الان بیشتر حرف جبهههای مختلف انتخاباتی در اثبات خود و نفی دیگران بر اساس مسائل سیاسی است. تاکنون از هیچ جبههای برنامه مشخص و مدونی برای رفع مشکلات مردم ندیدیم. جبهه پایداری هم یا برنامه ندارد و یا تاکنون اعلام نکرده است، ایا این افراد که در لیستها هستند، برای کمیسیون خاصی انتخاب شدهاند و برای آن کمیسیون برنامه دارند یا خیر؟ در این خصوص صحبتی شده یا خیر؟ - روانبخش: جبهه پایداری انقلاب اسلامی، جبهه نوپایی است و شاید هفت - هشت ماه از تاسیس آن بیشتر نمیگذرد که با بحث انتخابات روبرو شدیم. در استانها هم باید به تاسیس شوراهای استانی میپرداختیم و هم همایشهای استانی برگزار میکردیم تا افرادی که در انتخابات گذشته و سال 84-88 پای کار بودند و سرخوردگی برایشان ایجاد شده بود را زیر پرچمی واحد و هستههای مقاومتی که حضرت امام پیشبینی میکردند و در ایران هم شکل گرفته بود و اکنون نیز در جهان اسلام شکل گرفته است، جمع کنیم که هدف اصلی ما این بود که این هستههای مقاومت در زیر یک پرچمی که پرچم ولایی باشد، گره بخورند و شخصیتی هم که نقش معنوی این جریان را ایفا میکند، مثل آیتالله مصباح میتواند نخ این تسبیح باشد که این حرکت باید انجام میشد. از طرفی بحث انتخابات پیش آمد که هم وقت ما را بسیار گرفت و هم باید میرفتیم سراغ نامزدهای حوزههای انتخابیه که کار بسیار سنگینی میطلبید. در عین حال ما یک کمیتهای را در قم سازماندهی کردیم که مجموعهای از اساتید در آن کمیته نشستند و راجع به برنامههای جبهه پایداری درباره مسائل اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و مواضعی که این جبهه باید داشته باشد و اعلان شود، بحث و تبادل نظر کردند که بنده هم در آن جلسات حضور داشتم که مجموعهای برای ارائه آماده شد که نقطه نظرات و دیدگاههای ما در رابطه با مسائل مختلف را بیان میکند و در واقع مانیفست این جبهه است که باید آن را ارائه کنیم تا مردم با یک نگاه روشنی مواجه شوند که فقط یک شعار نباشد. این مانیفست تهیه شده و همین روزها برای مردم ارائه میشود اما راجع به برنامههای جبهه پایداری باز هم دارد کار میشود. برخی از اعضای جبهه پایداری از چهرههای شاخصی هستند که میتوانند در مجلس کارآمد باشند که برخی از این دوستان در تهیه برنامه پنجم توسعه نقش بسزایی داشتند؛ مثلاً اقایان محمود دهقانی عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی (ره) یا دکتر رجایی که یک اقتصاددان است. این دوستان افرادی هستند که در بحث اقتصاد توانمندی دارند و میتوانند در کمیسیونهای اقتصادی و مسائل اقتصادی یا برنامه و بودجه حضور پیدا کنند. برخی از دوستان هم هستند که در بحثهای آموزشی توانمندند و در کمیسیون آموزش و تحقیقات میتوانند موثر باشند، مثل آقای دکتر نبویان و بنده که بهتر است در بحث آموزش فعالیت کنیم. بیشتر به دنبال این هستیم که اسلامی کردن دانشگاهها و مباحثی از این دست مثل اسلامی کردن علوم انسانی را دنبال کنیم. برخی از دوستان در رشته حقوق کار کردهاند و اگر به فراخور رشتههای تخصصی افراد بتوانیم در مجلس کمیسیونها را غنی کنیم، هم در بحث تقنین و هم در بحث نظارت میتوان مجلس را توانمندتر کرد. در بحث تقنین فکر میکنم اکنون وضعیت مجلس اینگونه است که افرادی که به مجلس میروند، کمتر در بررسی طرحها و لوایح کار علمی و فکری میکنند و غالباً نگاه میکنند به فردی که شاخص است و وقتی این فرد طرح یا موضوعی را مطرح میکند، دیگران هم اعتماد میکنند در حالی که این کار درست نیست چراکه ممکن است آن فرد اشتباه کرده باشد. به نظر من افرادی که در مجلس حاضر میشوند، یا نباید بیایند و یا اگر میآیند، وظیفهای که بر دوششان است، اگر انجام ندهند، همانطور که رهبری فرمودند حضورشان در آنجا حرام است و حقوقی هم که دریافت میکند، حرام است؛ مثل کسی که واقعا لایحه بودجه را مطالعه نکند و بعد رای دهد، حداقل اگر هم نمیفهمد، با مشورت دیگر دوستان برای آن وقت بگذارد و طرحها و لوایح را واقعا مورد دقت و بررسی قرار دهد تا رأی او آگاهانه باشد. به نظر من اگر اینطور باشد، قوانین بسیار پختهتر میشود. گاهی قانونی در مجلس تصویب میشود که وقتی از نمایندهای میپرسیم که این قانون چیست، خبر ندارد، همانطور در بعد نظارت، به نظر من در این بعد که یکی از وظایف مهم مجلس است، اگر در جایی نظارت نباشد، مجری به خوبی کار نمیکند. به عنوان مثال مدیر در کارخانهها دوربین نصب میکند که گرچه مدیر در اتاقش هم نباشد اما کارگر وقتی میداند که در اطاق رئیس امکان دیدن فعالیت او وجود دارد، سعی میکند درست کار کند، پس نظارت باید همه جا باشد، چه آنکه قوه مجریه که مردم به آن رای میدهند و عنان کار را در دست میگیرد، اگر بداند که ناظری وجود ندارد و یا اگر ناظرانی هستند که اعمال نظارت نمیکنند، طبیعی است که این افراد هر کاری که دلشان بخواهد در وزارتخانهها انجام میدهند ولی اگر بدانند که در مجموعه این وزارتخانه ناظرانی هستند که اهل معامله هم نیستند و نمیشود آنها را خرید، اینجا کار بسیار دقیقتر انجام میشود. به نظر من اگر یک مجموعه همفکری وارد مجلس شود، باید نظارتها را بر اساس تخصصی که دارند، تقسیم کنند. کسانی که مثلا توان دارند که بر وزارت راه و شهرسازی نظارت کنند، باید چند نماینده برای این کار بگذاریم تا به صورت جمعی نظارت کنند. به صورت سرزده به آنجا بردند و سرکشی کنند. نماینده حق دارد که هر کجا رفت بتواند به راحتی نظارت کند، لذا نمایندگان باید همراه مشاورانی که دارند، تیمی تشکیل دهند و دائما بر حوزه نظارتی خود نظارت کنند و اهل معامله هم نباشند. کسانی که در بخش آموزش تخصصی دارند، باید بر وزارت علوم و آموزش و پرورش نظارت کنند لذا همه وزارتخانهها باید مورد نظارت قرار گیرند. همه نمایندگان مجلس باید در بعد نظارتی خود فعال شوند که اگر این اتفاق بیفتد، ولو اینکه نمایندگان یک ماه هم برای نظارت به وزارتخانه مربوط به خود سر نزدند، اما مسئولان اجرایی همین که بدانند این وزارتخانه تحت نظارت قرار دارد، سعی میکنند عملکردشان صحیح و درست انجام شود که این در کلان به نفع مردم خواهد بود اما اگر نماینده اهل معامله شد، یک مبلغی به او میدهند و میگویند که این مبلغ را بگیر و در فلان منطقه حوزه انتخابیه خود کاری انجام بده و ما در آنجا سرمایهگذاری میکنیم اما این کار به اسم شما تمام میشود که شاید این کار موقتا به نفع مردم آن شهر باشد اما در جهت کلان به نفع مردم نیست. * فارس: شما چه کمیسیونی در مجلس مدنظرتان است؟ - روانبخش: من در چند تا کمیسیون از جمله آموزش، شوراها و امور داخلی و فرهنگی میتوانم شرکت کنم چراکه در این زمینهها کار کردهام. به عنوان مثال بنده دو دوره نماینده شوراها بودم و با شوراهای استانها در ارتباط بودم، همچنین در کمیسیونهای فرهنگی شوراهای سراسر کشور که آقای خادم رئیس اجلاس کمیسیونهای فرهنگی بود، من نائب رئیس آنجا بودم که طرحهای بسیار خوبی در آن جلسات به تصویب میرسید که یکی از آن مصوبات، مصوبه مؤلفههای شهر اسلامی بود که تقدیم آقای افروغ شد اما متاسفانه نسبت به این مصوبه در مجلس هفتم هیچ توجهی نشد. بنابراین بنده در کمیسیون شوراها میتوانم عضو شوم. در بحث سیاسی هم در کمیسیون امنیت ملی میتوانم حضور داشته باشم و همچنین در کمیسیون فرهنگی هم میتوانم حاضر شوم. * فارس: در بحث شورای مرکزی جبهه پایداری شائبهای پیش آمده که بحث محفلی شده و اعضای شورای مرکزی بیشتر مشغول خودشان هستند و در بدنه ممکن است برخی رفتارهای برخی اعضای این جبهه مورد قبول نباشد و ممکن است مورد انتقاد قرار بگیرد لذا چه اقداماتی صورت گرفته که این شورای مرکزی یک محفل نشود، یعنی اسمش یک جبهه باشد اما عملاً حزبی کار کند؟ سازوکار رفتاری جبهه چگونه است؟ - روانبخش: جبهه پایداری که تشکیل شده است، تعدادی از دوستان قم و از مؤسسه امام خمینی (ره) هستند و برخی دیگر از دوستان هم در مجلس نماینده بودند و برخی دیگر افرادی بودند که در دولت نهم بودند و سپس از دولت جدا شدند و مجموعه دیگری نیز هستند که عضو هیچ یک از این گروهها نبودند لذا این جبهه توسط افرادی که همفکر بودند، شکل گرفت. قاعدتا اگر جبهه پایداری بخواهد فعالیتی انجام دهد، این دوستان باید یک اشتراکات و همفکری با هم داشته باشند، چراکه نمیتوان دیمی و بدون همفکری کار کرد. جبهه هم یک فرمانده و شورای مرکزی دارد و جمعی هستند که با هم ارتباط برقرار میکنند. * فارس: وجه تمایز جبهه پایداری با یک حزب چیست؟ - روانبخش: سازوکار حزبی این است که حزبی داشته باشیم و سپس دفاتری در استانها دایر کنیم و به عنوان یک حزب عضوگیری کنیم و هرچه دبیرکل حزب گفت، براساس آن عمل کنیم و هرچه او تصمیم گرفت، همان را انجام دهیم. این سازوکارهای حزبی غالباً در کشورهای غربی وجود دارد و در ایران هم از همان سازوکارها مدلسازی شده است که ساز و کار جبهه پایداری اینگونه نیست. مقام معظم رهبری هم فرمودند من آن تشکل و حزبی را میپسندم که برای کسب قدرت شکل نگیرد بلکه برای کانالکشی ارزشها به جامعه و دورترین نقاط جامعه تشکیل شود. حضرت آقا پس از شکل گرفتن جبهه پایداری این فرمایشات را در کرمانشاه فرمودند اما حقیقت این است که ما قبل از تشکیل جبهه پایداری دفتری در قم به نام دفتر پژوهشهای فرهنگی داشتیم و سالانه اجلاسی در قم برگزار میکردیم و دوستانمان در سراسر کشور نیز مشخص بودند که در سال جاری نیز چند نشست فرهنگی سیاسی غیر از جبهه پایداری برگزار کردیم. در اهواز یک نشست سنگینی داشتیم. در اردبیل، خراسانها و در برخی از استانهای دیگر نیز این نشستها برگزار شد که کار فرهنگی انجام میدهیم و بدنهای قوی هم داریم. مثلاً دانشجویان طرح ولایت تشکلی راه انداختند و حدود 40-50 هزار نفر هستند که در طرح ولایت حضور دارند و با ما همفکری دارند. جبهه پایداری که جبهه نامیده شده است، خواسته تا یک حلقهای ایجاد کند که همه اینها در یک راستا حرکت کنند. چه اینها و چه کسانی که حتی عضو این مجموعهها هم نیستند و دوست دارند در این مسیر حرکت کنند، اما اینکه آقاتهرانی دبیرکل جبهه پایداری یک مطلبی بفرمایند و همه مکلف باشند طبق آن عمل کنند، این طور نیست. در جلسه شورا هم ایشان ممکن است یک مطلبی بفرمایند و ما نپذیریم و نظر خود را بگویم اما حاصل جلسه پس از صحبت همه اعضا با یک رایگیری مشخص میشود و همه به رای غالب تسلیم هستند لذا طبیعی است که این نوع اقدام بهترین سازوکاری است که ما اکنون میتوانیم داشته باشیم. * فارس: بنابراین وجه ممیز جبهه پایداری و یک حزب در همان هدف است، نه کسب و قدرت. - روانبخش: بله؛ ما در جبهه اصلا به دنبال این نیستیم. نمیخواهم از خودمان تعریف کنیم اما ما میخواهیم اینگونه باشیم و جهتگیری ما اینگونه باشد که شهید بهشتی فرمودند ما شیفتگان خدمت هستم، نه تشنگان قدرت. زمانی که در شورا بودم، حضرت آیتالله مصباح میفرمودند که بترسید از پول، بترسید از پول، بترسید از پول و پس از اینکه از شورا هم بیرون آمدم، ایشان دیگر این جمله را نفرمودند چراکه احساس میکردند در جایی قرار داشتم که پول ممکن بود من را به خطر بیندازد لذا همواره هشدار میدادند، در دیدارهایی که خدمتشان داشتیم زیاد این تکیه کلام را داشتند و میفرمودند. جمله دیگری که در زمانی که در شورا بودم، بارها از آیتالله مصباح شنیدم، این بود که فلانی برای هر دست بالا کردن و هر دست بالا نکردن روز قیامت باید جواب دهید. اگر انسان به این نکته دقت کند، با این نگاه، ورود به مجلس میتواند ورود به بهشت باشد و ورود به مجلس میتواند ورود به جهنم باشد. نامزدها هم باید نگاه کند که به جهنم میروند یا به بهشت، لذا باید دقت کرد چراکه در مجلس برای کل کشور میخواهند تصمیم بگیریند. اگر جایی باید رای دهند و یک قانونی با یک رای نفر تصویب میشود، اگر مطالعه نکردند و اطلاع نداشتند و رای ندهند و قانون تصویب نشود، خسارتش به کل کشور میخورد، از سوی دیگر اگر به قانونی نباید رای دهند اما رای دادند و آن قانون تصویب شد، این رای گردن رای دهنده را میگیرد. یا اینکه نمایندهای بر امری نظارت نکرد. اگر کسی بداند که به چه مجموعهای وارد میشود، واقعا باید وحشت کند. نماینده مجلس شدن ترس دارد نه خوشحالی که بگویم من رای آوردم و حالا بر صندلی مجلس مینشیم. این صندلی میتواند برای انسان جهنم درست کند و همین صندلی میتواند برای انسان بهشت درست کند. جبهه پایداری قصد دارد با این نگاه جلو برود، البته قصد تعریف از خود نداریم چراکه به دنبال این هدف هستیم و مدعی هم نیستیم که به این هدف میرسیم، چراکه کسی اگر بگوید من منحرف نمیشوم، این آغاز انحراف است. انسان همواره باید به خدا پناه ببرد و مراقبت کند چراکه شیطان قسم خورده که همه انسانها را فریب دهد، همچنین هوای نفس هم هست لذا اینها دست به دست هم میدهند و انسان را بیچاره میکنند، لذا یک نماینده مجلس باید کار خود را با این نگاه شروع کند و شب، نگاهی به روزش کند و ببیند روزش چگونه بوده است. * فارس: اگر احیانا برخی از اعضا این نگاهشان تغییر کرد، جبهه پایداری این ظرفیت و قدرت را دارد که آرایش اعضا را عوض کند؟ - روانبخش: بیتردید؛ همانطور که ما در گذشته هم این را اثبات کردیم. ما در انتخابات دو دوره از آقای احمدینژاد با تمام قدرت حمایت کردیم اما وقتی ایشان از مشایی و جریان انحرافی زاویه نگرفت و هنوز هم گرفته است، اولین کسانی بودیم که در ماجرای حکم معاونت اولیه ایشان و در بحث ورود زنان به ورزشگاهها موضع گرفتیم همچنین نخستین کسی که این موضوع را تذکر داد، آیتالله مصباح بودند. وقتی خبر ساعت 14 پخش شد، ساعت 16، آقای دکتر آقاتهرانی، آقای بیریا را فراخواند و مطالبی را به ایشان منتقل کرد و فرمودند همین الان به سمت تهران حرکت کنید و این مطلب را به آقای احمدینژاد برسانید. پس از آن جلسات متوالی و پیدرپی برگزار شد تا اینکه احمدینژاد این موضوع را پس گرفت و آن کار انجام نشد. در مسائل دیگری نیز خود شخص آیتالله مصباح حضوراً با آقای احمدینژاد صحبت کردند ولی وقتی تأثیری بر ایشان گذاشته نشد ما راهمان را جدا کردیم و اکنون دولت را تا حدی قبول داریم و چون کلیت و جایگاه حقوقی دولت مورد تأیید ولایت است، ما هم آن را مورد تأیید قرار میدهیم. اما اینطور نیست که همه کارهای احمدینژاد را جزء به جزء بپذیریم و مواردی را که ایشان از آن شخص خاص حمایت میکند، ما قبول نداریم همچنین برخی دیدگاههای فرهنگی او را نمیپذیریم و قبول نداریم، در عین اینکه زحمات دولت و احمدینژاد را هیچگاه فراموش نمیکنیم و این زحمات در جای خود قابل تقدیر است. * فارس: برخی معتقدند ورود آیتالله مصباح به سیاست، به جایگاه اجتماعی و مذهبی ایشان لطمه میزند، مثلاً ایشان زمانی از احمدینژاد کردند اما مسیر وی عوض شد، لذا اگر جبهه پایداری مسیرش عوض شود، جایگاه آیتالله مصباح در ذهن مردم خراب میشود؟ - روانبخش: حضرت آیتالله مصباح شخصیتی بودند که در طول عمر خود، تکلیف محور و وظیفه محور بودند و آنجایی که تشخیص میدادند، باید ورود کنند، ورود میکردند و اینکه کسی خوشش نیاد و یا خوشش بیاید، برای ایشان موضوعیت نداشت. ایشان در انتخابات 84 خطراتی را احساس میکردند لذا اجازه دادند که ما ورود کنیم گرچه خود ایشان هم در انتخابات 84 و 88 رسماً از آقای احمدینژاد حمایت نکردند که مثلا برای حمایت از وی بیانیه بدهند. * فارس: مثلاً از صحبت آیتالله مصباح مبنی بر اینکه "اطاعت از رئیسجمهور اطاعت از خداست" برخی برداشت اشتباه کردند و آن را برای هجمه به آیتالله مصباح دستاویزی قرار دادند... - روانبخش: این موضوع را روزنامه اعتماد ملی زد و بحث دروغی بود که بعد هم تکذیب شد چراکه این صحبت، در یک جلسه کاملاً علمی و تخصصی مطرح شده بود. نه اسمی از آقای احمدینژاد برده شده بود و نه آن جمله گفته شده بود، اما آنها یک بحث علمی ولایت فقیه را کاملا یک بحث روزنامهای کردند. اسم رئیسجمهور را گذاشتند احمدینژاد، ایشان در آن جلسه اینگونه فرموده بودند که مشروعیت این نظام با ولایت فقیه است و مسئولیت ولایت فقیه به خداست. همانطور که حضرت امام فرمودند اگر در راس نظامی ولایت فقیه نباشد، آن طاغوت است. همچنین امام فرموده بودند اگر رئیسجمهور 20میلیون هم رأی بیاورد اما تأیید ولایت فقیه را نداشته باشد، طاغوت است و ورود در حوزه او ورود در حوزه طاغوت است. آیتالله مصباح در آن جلسه همچنین بحث مشروعیت را مطرح کرده و فرموده بودند اینکه ما از ولیفقیه اطاعت میکنیم، به این دلیل است که مشروعیت ولی فقیه از جانب خداست و به این اعتبار امر و نهی او را، امر و نهی الهی میدانیم. بعد فرمودند که پرتویی از این ولایت حتی بر رئیسجمهور نیز میتابد و وقتی رئیسجمهور منصوب ولیفقیه میشود، امر و نهی او نیز مطاع میشود. قانونی که هیئت دولت میگذارد و رئیسجمهور ابلاغ میکند، به اعتباری که منصوب ولیفقیه است، اعتبار پیدا میکند. اما روزنامه اعتمادملی زده بود که "آیتالله مصباح: اطاعت از احمدینژاد اطاعت از خداست" که این موضوع تکذیب شد اما آنها تکذبیه را نزدند و ما در هفتهنامه پرتو کاملاً این بحث را تحلیل کردیم و متن سخنرانی آیتالله مصباح را نیز آوردیم. در این شرایط حساس یک مجموعه عظیمی از نیروهای ارزشی و حزبالهی در سراسر کشور پای کار آمدند، البته اینها به سادگی نیامدند و در سال 84 و 88 همه احزاب یک طرف بودند چه احزاب جریان راست و چه احزاب جریان چپ، اما یک جریان اجتماعی بود که آمد و بر همه آنها غلبه کرد، این جریان هم به سادگی شکل نگرفت، آنها بچههایی بودند که زحمت کشیدند، یکی از آنها کانون دانشآموختگان طرح ولایت بود که ستادهای احمدینژاد در سراسر کشور دستشان بود. حالا آقای احمدینژاد فکر میکند که خودش رأی آورد اما این مجموعه عظیم انسانهای نخبهای بودند که پای کار آمدند. اکنون هم بر اساس پیشبینی مقام معظم رهبری که در حکم عزل معاون اولی آقای مشایی، خطاب به احمدینژاد فرمودند "این موضوع سبب سرخوردگی دوستان خودتان هم میشود" پس از آن 11 روز خانهنشینی واقعاً سرخورده شدند و این جمعها پس از این سرخوردگی ناراحت و دچار از هم پاشیدگی شدند لذا لازم بود یکی اینها دوباره جمع میکرد و کسی هم جز آیتالله مصباح نمیتوانست این کار انجام دهد. حالا برخی فکر میکنند جبهه پایداری یک جبهه انتخاباتی فصلی است؛ نه فصلی نیست، اگر انتخابات هم نبود، ما چند جلسه از قبل داشتیم تا به این جمعبندی رسیدیم که چه کار کنیم که این بچهها از پراکندگی نجات پیدا کنند. ایشان (آیتالله مصباحیزدی) این تشخیص را دادند و به فضل الهی هم محقق شد، یعنی الان شما در همه شهرستانها که میروید، همان بچههایی که سال 84 پای کار بودند، الان هم پای کار هستند، درحالیکه تبلیغات آنچنانی هم نداریم اما همین که یک پیامک میزنند، همه آنها پای کار میآیند. در اصفهان که آقای آقاتهرانی رفته بودند، چهار طبقه جمعیت آمده بود که حتی وقتی آقای حسینیان میخواستند صحبت کنند، جایی برای ایستادن و سخنرانی نداشتند اما اکنون برخی میگویند که این موضوعات آیتالله مصباح یزدی را سیاسی میکند! امام مگر سیاسی نبود، مقام معظم رهبری مگر سیاسی نیست، خوب سیاسی بودن که عیبی ندارد، سیاست ما عین دیانت ماست، آنچه که وظیفه ماست، باید آنرا انجام دهیم اما اینکه میگویند ایشان برای احمدینژاد مایه گذاشت و آقای احمدینژاد الان اینجور شد و از کجا معلوم که جبهه پایداری و نامزدهای این جبهه هم چند صباحی دیگر آنگونه نشوند، این چیز تازهای نیست. امامان معصوم ما برای کسانی مایه گذاشتند که بعداً آنها جور دیگری شدند. امام (ره) در وصیتنامه خود فرمودند میزان وضع فعلی افراد است. ما که علم غیب هم نداریم، امام معصوم و پیامبر خدا که علم غیب داشتند، قطعاً میدانستند که طلحه و زبیر بعدها چه خواهند کرد اما در آن شرایط باید از اینها استفاده میکردند. امروز چند تن از یاران امام در مسیر امام باقی ماندند. بسیاری از آنها جزو ریزشهای انقلاب هستند. حالا سؤال ما این است که امام چگونه از اینها استفاده کرد؟ امام با استفاده از همینها انقلاب را جلو برد. همین آقای کروبی خودش میگوید 18حکم از امام دارد، ولی امام میگوید که فردا کلاه سرتان نرود. این، وضع آن روز او بوده است و در آن شرایط هم بالاخره یکی از کسانی بوده که میتوانسته به نظام خدمت کند و از او هم استفاده شده است. فکر نمیکنم تعابیری که رهبری راجع به دولت احمدینژاد دارند را هیچوقت آیتالله مصباح داشته باشند. حضرت آقا درباره دولت نهم تعبیر احیاگر گفتمان امام و انقلاب را به کار بردند، حالا بگوییم که حضرت آقا اشتباه کردهاند! واقعاً در آن شرایط احمدینژاد کار میکرد، مخصوص در دولت نهم که کارهای بزرگی کرد و گفتمان امام و انقلاب را احیا کرد اما از آن زمانی که با جریان ولایی زاویه گرفت و آن حرفها را مطرح کرد و حاضر نشد از جریان جوشیده انحرافی در کنار دولت جدا شود، میبینیم که تعاریفی که آقا از دولت دارند هم کمرنگ شده و میرود روی کلیات دولت و دیگر آن تعاریف ازجمله اینکه "من حمایت خاص میکنم"، در دولت دهم نیست. لذا این نقطه مثبت آیتالله مصباح یزدی است. اگر ایشان میگفتند که من این را تأیید کردم و تا آخر هم پای آن میمانم، این اشتباه بود. اتفاقاً به همین دلیل مردم نسبت به چنین شخصیتهایی علاقه بیشتری پیدا میکنند چراکه میدانند اینها با اسلام قرار بستهاند، نه با شخص و افراد. ما اگر میخواستیم از جریان انحرافی انتقاد نکنیم، امروز جایگاه بالایی در دولت داشتیم. همین هفته نامه پرتو سخن از زمانی که آقای هاشمی رفسنجانی درباره ولایت بحث مشروعیت زمینی را مطرح کرد، موضع قاطعانه گرفت. نسبت به جریان انحرافی و اصلاحات هم روشنترین مواضع را داشتیم. نسبت به جریان آقای مشایی که در دولت پیش آمد، باز هم اولین کسی که موضع گرفته ما بودیم. هیچکس به اندازه من در هفتهنامه پرتو سخن مقاله راجع به جریان انحرافی ننوشته است، حتی کتابی به نام شکلگیری فرماسونری جدید در ایران چاپ کردیم که چاپ سوم هم شده است و بخش سوم این کتاب کار من است که راجع به تطبیق جریان انحرافی با فراماسونری است. اگر فرد دیگری در این زمینه کار کرده، آنرا ارائه کند. چنین مجموعهای که اینگونه راحت کار میکند، بدون اینکه پیمانی با شخصی بسته باشد، فکر کنم بیشتر مورد اعتماد مردم قرار گیرد تا اینکه بخواهیم از هر کس به هر نحو حمایت کنیم. * فارس: برخی معتقدند یکی از نقاط مبهم جبهه پایداری بحث شخص آقای محصولی است. در بحثهای معنوی و دینی مشخصاً آقای مصباح را نام میبرند و همه هم آن را پذیرفتند اما در بحثهای تشکیلاتی و سیاسی کسی که اول این بحث را شروع کرد، آقای محصولی بود و چیزی که در ذهن است، اینگونه است که نخ تسبیح سیاسی این جبهه آقای محصولی است، همچنین یکی از دغدغههای اصلی جبهه پایداری که در بیانیههای آن نیز اعلام شد، این بود که نباید به کانونهای قدرت و ثروت متصل شد؛ حالا خود آقای محصولی در این بین کانون ثروت محسوب نمیشود؟ همچنین که میگویند خود این شخص از ساکتین فتنه و حتی ساکتین دوم خرداد نیز هست. نقش آقای محصولی در جبهه پایداری چیست و آیا از ثروت ایشان در این جبهه استفاده میشود یا خیر؟ - روانبخش: من نمیخواهم خیلی روی فرد صحبت کنم، اما اصل شکلگیری جبهه پایداری را تشریح میکنم تا این موضوعات روشن شود. مجموعهای حدود 20 نفر در قم خدمت آیتالله مصباح بودیم و اتاق فکری تشکیل شده بود و افرادی هم از تهران دعوت کرده بودیم که در جلسات شرکت میکردند، ازجمله آقای زارعی، کوچکزاده و رسایی که از تهران میآمدند. جلسات متعددی برگزار شد که بنده، آقای سقای بیریا و آقای آقاتهرانی نیز بودیم و در آن جلسات با یکدیگر همفکری میکردیم که راجع به جریان انحرافی و خطری که دارد تهدید میکند و نیز برای آینده انقلاب چه فکری باید کنیم، بعد هم دوستان دیگری مثل آقای محصولی در مجموعه دیگری کار میکردند و این ضرورت را تشخیص داده بودند و وقتی جلوتر آمدیم، آنها هم خدمت آیتالله مصباح آمدند و کسب تکلیف کردند که باید در این شرایط چه کرد؟ بنابراین احساس شد که دغدغهها مشترک است، لذا این مجموعهها به هم پیوستند. * فارس: جریان آقای محصولی چه کسانی بودند؟ - روانبخش: فکر کنم افرادی مثل آقای حسینیان، لنکرانی و دوستان دیگری بودند. برخیها هم مثل آقای رسایی مشترک بودند. ما احساس کردیم که حرفها و دغدغههای آنها با ما یکی است و در جمعبندی به این رسیدیم که کار موازی انجام ندهیم، لذا وقتی دیدیم دغدغهها یکی است و اهداف مشترک است، به هم پیوستیم. سپس جلساتی داشتیم که این جلسات غالباً خدمت آیتالله مصباح تشکیل میشد که در این جلسات به این جمعبندی رسیدیم که یک حرکتی را شروع کنیم و یک تابلویی را بلند کنیم. برخی دوستان پیشنهاد دادند که جبهه انقلاب اسلامی باشد اما آیتالله مصباح فرمودند انقلاب اسلامی لفظ عامی است و شاخصی ندارد، سپس خود ایشان این پیشنهاد را دادند و فرمودند به نظرم اگر چیزی در این وادی بیاید، خوب است چراکه اولاً ما یک حزب نیستیم لذا لفظ جبهه را استفاده میکنیم و بعد هم چیزی باشد که پایداری بر اصول از آن بیرون بیاید که در آنجا این آیه شریفه را خواندند که " إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ..." و گفتند از این آیه استمداد کنیم. ما میخواهیم بگوییم که بر اصول پایدار هستیم و همانجا دوستان گفتند که پسوند انقلاب اسلامی را هم به آن اضافه کنیم و بگوییم جبهه پایداری انقلاب اسلامی. بنابراین اینطور نیست که آقای محصولی خط سیاسی این جریان را در دست داشته باشد بلکه همه دوستانی که آنجا هستند، افراد صاحبنظری هستند و اینطور نیست که کسی در این بحثها قویتر از دیگری باشد. همه دوستان به این جمعبندی رسیدند و یک شخصیتی مثل آیتالله مصباح که عمری را گذرانده و از ابتدا تاکنون واقعاً همه جا در بصیرت ممتاز بوده و خود رهبری هم درباره ایشان فرمودند "عالمی است بصیر به معنای واقعی کلمه" را قبول کردند لذا اگر ایشان جایی بفرمایند شما دارید اشتباه میروید، همه میپذیرند، البته مبنا و مدیریت ایشان بر امر و نهی نیست، بنابراین خطدهی این ماجرا دست هیچکس نیست بلکه مجموعهای هستند که با هم فکر میکنند و بر اساس آن رأیی که میآورند، پس از بحثهایی که انجام میشود، بر طبق رأی اکثریت عمل میکنند و همه به آن ملتزم هستند. آیتالله مصباح نیز مشاوره میدهند و آقای آقاتهرانی نیز در جلسات هفتگی گزارشی به ایشان ارائه میدهند و ایشان هم اگر نقطه نظری داشته باشند، میفرمایند که مثلاً اگر اینگونه بود، بهتر بود که خود همین، حرکت را بیمه و تضمین میکند. از نظر کانون ثروت و اینگونه مسائل که مطرح میشود هم باید گفت جبهه پایداری بنا ندارد که حتی اگر کسی ثروت مشروعی داشته باشد، خود را پایبند به او کند. آقای محصولی جزو شورای مرکزی جبهه است. اولاً موضوع ثروت ایشان را ابتدا مهدی هاشمی مطرح کرد، ثانیاً بر فرض صحت، ثروت مشروع در اسلام مذموم نیست، اما جبهه پایداری حتی زیر بار ثروت مشروع کسی نمیرود. جبهه پایداری یک ریال هم ندارد که به تمام نامزدهایی که در سراسر کشور معرفی کردیم، بدهد، بلکه به آنها گفتهایم تنها چیزی که داریم، این است که اعتبارمان را خرج شما کنیم. اکنون هم در شهرستانها دعوا سر این است که شما چرا من را در لیست نگذاشتید. این بندههای خدا از ما چیزی نمیخواهد بلکه فقط میخواهند که آنها را در لیست بگذاریم و آنها از این تابلو استفاده کنند. برخی از دوستان نیز ممکن است ناراحت شده باشند که چرا شما رقیب من را حمایت کردید. ما تنها چیزی که به نامزدها میدهیم، اعتبار است که البته این اعتبار هم مال ما نیست، بلکه این آبرویی است که دست آیتالله مصباح بالای آن است، لذا نامزدها تمام هزینه تبلیغات را خودشان باید تأمین کنند، در تهران هم وضعیت همینگونه است و پیشنهادی هم که داده شد و مورد قبول هم واقع شد، پیشنهاد من بود که پیشنهاد کردم نامزدهای 30نفره تهران فعلاً نفری 10 میلیون تومان بدهند تا زیر بار کسی نرویم و اگر باز هم کم آوردیم، باید خود نامزدها ولو با قرضالحسنه تأمین کنند. بالاخره وقتی وارد انتخابات میشویم، نیاز به تبلیغات دارد. شما خودتان هم دیدید تبلیغاتی که دانشجویان علاقهمند به جبهه پایداری کرده بودند، یک کاغذ A4 کاهی بود که پول اینها را هم نگرفتند و خودشان این کار را انجام دادند و ما نیز از انجام این کار اطلاع نداشتیم. فکر میکنم مثل روش سال 84 که مردم خودشان پای کار آمدند، حالا هم یک چنین حالتی دارد پیدا میشود و مردم خودشان تشخیص میدهند و پای این تفکر و گفتمان هزینه میکنند و شاید به هزینهای هم که خود دوستان بخواهند در تهران انجام دهند، نیازی نباشد. مثلاً یکی از اقداماتی که خود من هم آن را انجام میدهم، سخنرانی در مساجد است که این کار هزینه مالی هم ندارد. * فارس: به دلیل سطح علمی اعضای مؤسسه اگر این اشخاص مثلاً مثل آقای نبویان اگر به مجلس برود، بهتر است یا در بیرون اقدامات علمی را انجام دهند؟ - روانبخش: همانطور که میفرمایید، یک انسان بیشتر از 24 ساعت در شبانه روز وقت ندارد و این ساعات را باید حساب کند. حضرت آیتالله مصباح فرمودند در زمانهای قدیم امر ما دایر بود بین واجب و مستحب و باید تشخیص میدادیم که واجب کدام است و مستحب کدام است، اما در این زمان امر مردد شده بین واجب و واجبتر و باید تشخیص دهیم کدام یک واجبتر است و عمرمان را در آنجا صرف کنیم. با ایشان مشورت کردیم که اگر تکلیفی ندارم، خیالم راحت شود که تکلیفی ندارم و همان کاری که دارم را انجام دهم اما تعبیر آیتالله مصباح این بود که ما تجربه خوبی از رفتن برخی افراد مثل آقای آقاتهرانی به مجلس داریم چراکه مجلس جای بزرگ و بسیار مهمی است و فکر میکنم افراد دیگری که در مؤسسه هستند و در این زمینه کار میکنند، کم نیست. به انجمن فارغالتحصیلان هم که نگاه میکنیم، میبینیم بیش از 1000 فارغالتحصیل در آنجا حضور دارند که وقتی به برخی دوستان میدان داده میشود، از ما بهتر کار میکنند. مثلاً آقای جواد سلیمانی از اعضای هیئت علمی مؤسسه یکی دوسالی است که پا به عرصه سخنرانی گذاشتند و هر کجا که میروند، مورد استقبال جدی قرار میگیرند. 2 کتاب هم نوشتهاند که بسیار گل کرد. خب اینجور شخصیتهای جوان حضور دارند که باید میدان برای آنها باز شود و بیشتر معرفی شوند. الحمدالله چنین افرادی بسیار زیاد و در حال بروز ظهور هستند، منتها شناخته شده نیستند که باید شناسانده شوند. یکی از اقداماتی که کم انجام میشود، این است که چهرهسازی نمیکنیم، درحالیکه رسانهها به خصوص خبرگزاری فارس به راحتی میتوانند این کار را انجام دهند و افرادی که شایسته هستند را چهره کنند. حضور در مجلس در جمعبندیهایی که داشتیم، این بود که یک فرصت بزرگی است که پیش میآید. مثلا اگر آقای نبویان یک سخنرانی در نطق میان دستور داشته باشد، انعکاس خبری و بازتاب آن در کل کشور و حتی در جهان اثرگذار است یا مثلاً در تصمیمات کلانی که در کمیسیون آموزش برای اسلامی کردن دانشگاهها گرفته میشود، مجلس میتواند واقعاً پای کار بیاید که افرادی که در مجلس توان این کار را دارند، باید با کمک افرادی که در دولت هستند، این حرکت را فعال کنند. * فارس: البته باید یک کار خوبی انجام شود تا در شاکله مجلس تحرکی ایجاد شود. با اینکه ما به آقای افروغ نقد داریم اما جزو کسانی است که دوست داشت کار فکری و زیربنایی انجام دهد، اما چون معتقد بود در مجلس بیشتر کار سطحی انجام میشود، تصمیم گرفته بود بیشتر به کارهای روشنفکری پیوندد. - روانبخش: ایشان در دوره نمایندگی خود در مجلس، رئیس کمیسیون فرهنگی بود. ما در آن دوره در کمیسیون فرهنگی شوراهای شهر، یک کار علمی کرده بودیم و آن را پس از چندین جلسه با متخصصین حوزه و دانشگاهها تحت عنوان مؤلفههای شهر اسلامی آماده کرده بودیم. در دورهای که آقای کرباسچی شهردار تهران بود در دیداری با مقام معظم رهبری، ایشان فرموده بودند: "بروید روی مؤلفههای شهر اسلامی کار کنید". آن دوره هیچکس روی این موضوع کار نکرد اما این کار در کمیسیون فرهنگی شورای شهر قم که بنده رئیس آن بودم به تصویب رسید و در مرحلههای دیگر و همچنین در بعد کلانشهرها نیز با مشورت اساتید به تصویب رسید و قرار شد یک همایش بینالمللی برای شهر اسلامی بگذاریم. همه کارهای آن انجام شد منتها بحث شد سر اینکه این همایش تهران برگزار شود یا اصفهان چراکه اصفهانیها گفتند ما میخواهیم برگزار کنیم و تهرانیها هم گفتند ما میخواهیم برگزار کنیم. این موضوع برای اواخر دوره شهرداری آقای احمدینژاد بود در آن زمان دبیرخانه این همایش هم در شهرداری تهران آغاز به کار کرد و ما بسیار خوشحال و خوش بین بودیم که این کار انجام میشود اما وقتی آقای قالیباف آمد، دیگر این طرح را تحویل نگرفت. یکی دوبار هم ما رفتیم و با مسئول بخش فرهنگی شهرداری تهران صحبت کردیم، اما کار روی زمین ماند و همایش هم اصلا اجرا نشد و همه چیز به هم ریخت. پس از این ماجرا به این جمعبندی رسیدیم که اگر این طرح در شهرداری انجام نشد، این طرحها را بدهیم به کمیسیون فرهنگی مجلس چرا که این طرح آماده شده بود و افرادی هم که روی آن کار کرده بودند، کارشناسان امور شهری و عضو شوراهای شهر سراسر کشور بودند و مشاورههای قوی هم برای این طرح انجام شده بود اما چون در شهرداری به نتیجه نرسیده بود، خواستیم در کمیسیون فرهنگی مجلس بررسی شود و در صحن مجلس به تصویب برسید تا دولت نسبت به اجرای آن ملزم شود اما هنوز این طرح در مجلس خاک میخورد. مجلس هفتم و هشتم گذشت اما این طرح اصلا مطرح نشد البته شاید این آقایون فرصت بررسی آن را نداشتند حالا اینکه این آقا میگوید "من میخواهم کار روشنفکری کنم چراکه در مجلس خبری نبود" خب باید خبری ایجاد کنید مثلا شما رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس بودید، باید کار میکردید تا افرادی هم که در آنجا بودند، به کار کشیده شوند همچنین باید از نیروهای بیرون مجلس و اساتید دانشگاهها و حوزه استفاده شود. مجلس نسبت به ۶۰ میلیارد بودجه قبلی خود، حدود ۱۰۰ میلیارد هم در زمان آقای لاریجانی افزایش بودجه داشته است، خب این پول کجا میرود؟ این پول را بردارند صرف این کارها کنند، دانشمندانی را به کار گیرند و از نخبگانی استفاده کنند تا به طرحها و کمیسیونها کمک کنند. اگر فکر کنند تعداد محدودی که در کمیسیون فرهنگی هستند باید همه طرحهای سنگین را به نتیجه برسانند، چنین چیزی ممکن نیست. بنابراین برای بررسی یک موضوع باید متخصصین آن بحث نیز روی آن نظر دهند. * فارس: البته مرکز پژوهشهای مجلس نیز چنین کاری را انجام میدهد! روانبخش: بله این کار را میکند اما خروجی ندارد لذا کمیسیون فرهنگی در بررسی طرحها، میتواند از اساتید دانشگاه نیز استفاده کند. من در مقاله اخیرم نیز از آقای افروغ گلایه کردم و گفتم "شما که تنها نقد میکنید و به عنوان مثال میگویید حوزه هم میتواند از مقام معظم رهبری بپرسد که کارش اسلامی بود یا خیر" خودت حاضری نقد شوی؟ آن طرح را کجا بردی؟ ما یک کار کوچک به تو دادیم اما انجام ندادی. چه کاری بهتر از اینکه راجع به مؤلفههای شهر اسلامی فکر کنید. شما نخبه کشور هستید و روشنفکر باید کسی باشد که درد روز جامعه را درک کند و برای آن نسخهای بپیچد. شما کجا این کار را کردی؟ در فرصتی که رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس بودی، چه کار مثبتی انجام شد.